قرآن کریم ، چراغ فروزان اندیشه اسلامی: بررسی رهنمودها

قرآن کریم ، چراغ فروزان اندیشه اسلامی : بررسی رهنمودها 
به قلم : علی حکیم پور 
چکیده ؛
قرآن کریم نه تنها خورشید تابان اندیشه اسلامی است ، بلکه رمز جاودانگی و پویایی آن نیز به شمار می رود. این کتاب وحیانی با ارائه اصول ، مبانی و ارزش‌های ابدی جهان‌شمول ، قابلیت انطباق خود را با شرایط و مقتضیات ادوار مختلف  نشان داده است. جاودانگی قرآن در جامعیت و اثرگذاری آن در حیات مادی و معنوی مردم نهفته است ؛ بدین معنا که پاسخگوی بسیاری از نیازهای معرفتی و اخلاقی بشر در هر عصر و زمانه ای است. پویایی قرآن نیز از تفسیرپذیری، انعطاف و ادبیات الهام بخش چند وجهی آن نشأت می‌گیرد که به اندیشمندان و محققان امکان می‌دهد تا با تدبر در آیات، به درک عمیق‌تری از مفاهیم و ارزش های معرفتی ، فکری و اخلاقی آن دست یابند و راهکارهای عالمانه تری را برای حل مسائل و گره های اندیشه اسلامی ارائه دهند. به این ترتیب، قرآن کریم با حفظ اصالت و اعتبار خود، همواره راهنمای خوبی  برای رستگاری و سعادت بلاد اسلامی در مسیر تکامل تمدنی بوده و خواهد بود دراین نوشته تلاش شده که جایگاه معرفتی ، عقلانی ، رحمانی و معنوی این اثر تمدن ساز معرفی شود و یادآوری شود که برخی از آیات غلیظ آن نه دربرابر دیگراندیشان بلکه صرفا در مواجهه با افراد و جریان های ستیزه گر و متجاوز عصر نبوی است.بنابراین ، نباید آیات غلاظ آن را به برخوردهای خشن دیگر نیز تسری داد . چرا که حوادث تاریخی زمان حضرت پیامبر(ص) تقریبا تجدید ناپذیرند.زیرا که کفار و مشرکان می خواستند با حذف نبوت رحمانی به دین خدا پایان بخشند و به فرهنگ و داشته های خرافی خود رونق دهند و نگذارند پیام های نجات بخش  این مکتب تکاملی به مردم جهان عرضه شود. بنابر این ، راهی را که چندی پیش تندروهای القاعده  و داعش در مواجهه با دگر اندیشان و  دگردینان  در پیش گرفتند ، درست عکس آن چیزی است که این کتاب هدایتگر قرن ها پیش به مومنان گوشزد کرده است. این در حالی است ، قرآن کریم در برابر این شبیخون فرهنگی که برخی از معاندان و دشمنان دین خدا در پیش گرفته اند و مدام بر طبل اسلام هراسی می کوبند ،  همچون منشوری است درخشان در تبیین و توسعه رحمانی حقوق بشر برای مردم جهان و هیچ وقت به اموری ؛ مانند کینه ورزی ، تجاوز گری و بی منطقی که آنان تبلیغ می کنند ، دامن نمی زند. 
برای بهره گیری از این منشور  تمدن ساز و منادی حق ، آزادی و عدالت، جا دارد از فیوضات آن نه صرفا در مسابقات قرائت و حفظ و زیبا خوانی بلکه در اتاق های فکر و برنامه ریزی ، نشست های علمی و حکمی به عنوان چراغ راه اندیشه منور اسلامی بهره گرفته شود.
از سوی دیگر ، باید پذیرفت معرفی اسلام و مسلم بدون قرآن ممکن نیست.چرا که این کتاب شریف نه تنها کتاب حکمت و تعلیم است بلکه تعیین کننده هویت مسلمانان بلکه همه پیروان مکتب توحیداست.
 ، واژگان کلیدی : قرآن کریم ، جاودانگی ، اخلاق ، امت وسط ، کار ، آزاد اندیشی ، معرفت ، عمل صالح ، عدالت  بندگی قراردادها ، پدرو مادر ، عفو و گذشته  
مقدمه؛ 
زایش ، جوانی ، شکوفایی ، خزانی و مرگ از قوانین ثابت طبیعت هستند.هر آنچه در جهان هستی وجود دارد ، با گذشت ایام دچار کهنگی ،فرسودگی و تغییر می شود.همه پدیده های  فیزیکی عالم بدون استثناء تابع این قاعده اند.به طوری که هیچ موجودی اعم از زنده وغیر آن به جز خدای ازلی و ابدی نمی تواند از آن فرار کند.این قاعده صرفا درباره آفرینش طبیعی حاکم نیست بلکه در زمینه مدنیت ها ، کاخ ها ، نظام های حکومتی ،ساخت و سازها ، بازارها و...نیز صادق است ؛ چرا که آنها هم به مرور زمان دچار کهنگی، فرسودگی، تباهی و اضمحلال می شوند.شاعر چه خوب گفته است:
هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان / ایوان مدائن را آیینه عبرت دان
یعنی کاخ مدائن در تیسفون که روزی به اعتبار حکومت ساسانی شکوه و عظمتی داشت ، دچار ویرانی شده است‌. 
عجیب آن است که نظام ها و مکاتب فکری ، سیاسی ،هنری، فرهنگی و اجتماعی نیز به مرور ایام ، پویایی ، درخشش و اثرگذاری خود را ازدست می دهند.مگر ندیدیم که مکتب کمونیسم در قرن بیستم چه نویسندگان ، صاحب نظران و طرفداران جدی داشت اما با تجزیه اتحاد جماهیر شوروی به یک باره ایدئولوگ ها  ، علاقه مندان و فداییان خود را از دست داد .  مردمان ساکن در جمهوری های مختلف با روشنگری میخائیل گورباچف آخرین رهبر آن و مطالعه دو اثر او:  گلاسنوست و پروستریکا بیدار شدند و  علیه کمونیسم و اتحادیه شوریدند و راه جدایی و استقلال را پیمودند . این در حالی که هدف او  تجزیه و فروپاشی نبود ، بلکه می خواست کمونیسم را از فرسودگی و اضمحلال قطعی رهایی بخشد ، اما خیلی دیر شده بود! 
درگذشته دور، دین هایی؛ چون مزدکی ،مانی گری و...نیز پیروانی داشتند اما با مرگ پدید آورندگان آنها ، به مرور ایام پیروان شان نیز دست از آیین خودکشیدند و به ادامه حیات و اثرگذاری آنها پایان بخشیدند . آیین زرتشتی در دوره ساسانی دین حاکم و رسمی ایران بوده است.حضرت زرتشت ، پیامبر این دین کهن است.کتاب مقدس آن" اوستا" دارای بخش های مختلفی ؛ از جمله گات ها ، یسنا، یشت ها ، وندیداد و..است.این دین در نتیجه رخداد هایی ؛ مانند جنگ ایران و عرب مسلمان در زمان عمربن خطاب ، خلیفه دوم و   شکست سنگین لشکر یزدگرد سوم ، آخرین پادشاه ساسانی  و گسترش اسلام در سراسر ایران به تدریج جایگاه رسمی و  بلامنازع خود را از دست داد. به طوری که امروزه تعداد پیروان آن در کل خاک ایران از پنجاه هزار تن فراتر نمی رود.
دین یهود از ادیان بزرگ آسمانی است که حضرت موسی (ع) با مرارت های فراوانی در میان بنی اسرائیل رواج داد.تورات گسترده ترین کتاب دینی الهی است.این کتاب از مجموع پنج سفر تشکیل شده است.بخشی از احکام و آموزه های دینی تورات در قرآن کریم نیز ذکر شده است.کتاب مقدس نیز علاوه بر تورات و انجیل شامل کتب سایر پیامبران الهی می شود. با گسترش مسیحیت در اروپا و آمریکا از تعداد پیروان این دین بزرگ الهی به شدت کاسته شده است .امروزه ، تعداد پیروان آن از بیست میلیون نفر در جهان فراتر نمی رود.این در حالی است که خاخام های یهود برای دار آویختن حضرت عیسی تلاش زیادی کردند تا نور نبوت را در سرزمین فلسطین خاموش کنند.مسیحیان هنوز نیز بر این عقیده هستند که آن حضرت مصلوب شده است.علامت صلیب نیز به اعتبار مصلوب شدن او ، در میان پیروان مسیحی مورد استفاده قرار می گیرد.در انجیل یوحنا درباره به صلیب کشیده شدن حضرت عیسی(ع) آمده است : " سربازان عیسی را گرفته و صلیب را روی دوشش گذاشته ، او را از شهربیرون بردند تا به محلی به نام جمجمه رسیدند که به زبان محلی عبرانیان "جلجتا "خوانده می شود .آنجا او را با دونفر دیگر در دو طرفش مصلوب کردند و عیسی در وسط آندو قرار گرفت (یوحنا ، بخش ۱۶ آیات۱۷، ۱۸ و ۱۹). این در حالی است  قرآن کریم  به صراحت از عدم صلیب و قتل او پرده بر داشته است  : " وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَـكِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُواْ فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا " ، آنان او را نكشتند و مصلوبش نكردند ليكن امر بر آنان مشتبه شد و كسانى كه در باره او اختلاف كردند قطعا در مورد آن دچار شك شده‏ اند و هيچ علمى بدان ندارند جز آنكه از گمان پيروى می كنند و يقينا او را نكشتند (نساء،۱۵۷) ".
ذکر این نکته لازم است که با توجه به آیاتی از قرآن کریم ، نشان می دهد متاسفانه ، گزاره هایی از تورات به ویژه در حوزه کلامی دچار تحریف شده و بدین ترتیب از اعتبار وحیانی آن کاسته شده است.
اناجیل چهارگانه ؛ یعنی "متی ، لوقا، یوحنا و مرقس "دین حضرت عیسی(ع) نیز با بشری شدن متون آن از وحیانی بودن خارج شده اند.چرا که اولا مطابق آیات قرآن ، انجیل واحد بود نه متعدد.ثانیا ، اناجیل موجود نشان می دهند که با انجیل وحیانی زمان حضرت عیسی تفاوت هایی دارند.در واقع ، محتوای اناجیل چهارگانه  عمدتا شرح زندگانی ،گفته ها و آموزه های حضرت عیسی(ع) و رسولان او است . این متون بعد از مدت ها از زمان حضرت عیسی (ع) گردآوری و به صورت کنونی عرضه شده اند.انجیل برنابا، متن دیگری از این مجموعه است که نزد مسیحیان اعتبار چندانی ندارد.در حالی که برخی از مطالب کلامی آن با آیات قرآن سازگاری بیشتری دارد.
قرآن کریم ، برخی از معجزات و فرموده های حضرت عیسی را  بیان کرده است و به طور تلویحی به  تحریف برخی از وقایع تاریخی که اکنون در مجموعه ای با عنوان عهد جدید به آنها پرداخته شده ، اشاره کرده است.
ادیان غیر آسمانی نیز از ابتدای گسترش خود در چارچوب دستورهای اخلاقی، فرهنگی ، ادعیه، قربانی و...معرفی و در میان جوامع آسیای شرقی بسط یافته اند.ازادیان مهم  مذکور می توان به آیین های هندو، بودایی، شینتویی ، تائوئی، کنفوسیوسی اشاره کرد.آثار این ادیان با وجود برخورداری از غنای فکری و اخلاقی با خرافات اعتقادی زیادی عجین شده اند.
گذشت زمان و حوادث تاریخی دیگر در تغییر و تحریف آیات کتب آسمانی اثرگذار بوده اند.همچنین، ترجمه های جدید متون مذکور به زبان های مختلف نیز تاثیر غیر قابل انکاری در دگرگونی آنها داشته اند.
کتب مذکور با وجود تحولاتی که تجربه کرده اند، همچنان از مفاهیم و گزاره های ارزشی فراوانی برخوردارند.در همه این کتب اموری ؛ چون قتل، زنا، غیبت ، افترا، دروغ گویی،حسادت، فریبکاری ،آزار و اذیت دیگران ، بدگویی، ستمگری، بی احترامی به پدر و مادر ، بی رحمی، مستی، ناپاکی و...منع شده اند.همچنین ، به اموری؛ مانند کمک به نیازمندان، رعایت حرمت بزرگان، نزاکت در گفتار، مهرورزی ، عدالت ، برادری و...توصیه شده است. چنانچه ، خداباوران حتی به دستورهای مذکور پایبند می بودند ، امروزه ، بسیاری از معضلات و گره های اخلاقی ، معنوی واجتماعی شان برطرف می شد.
 قرآن کریم و نقش آن در توسعه تمدنی جهان اسلام ؛ 
قرآن کریم چراغ تابان و عصاره کتب مقدس الهی است.این کتاب تنها متن مقدس وحیانی است که از زمان تدوین و انتشار نهایی آن در زمان خلیفه سوم به شکل کنونی به حیات طیبه خودادامه می دهد.همه مسلمانان در زمینه به دور ماندن این متن مقدس از تحریف اتفاق نظر دارند.
قرآن ، با ادبیات اعجاز آمیز و مسحور کننده اش زمینه ساز  پویایی و هدایتگری دین و توسعه تمدن اسلامی  است.روشنگری آن در موضوعات مختلف ، این دین توحیدی را در زمینه های گوناگون بیمه  ساخته است.این در حالی است به قول خود قرآن ، از ابتدای نهضت تکاملی پیامبر اسلام ، عده ای برای مهجور ، بی اثر و متروک ماندن این متن هادی و  گرانبها می کوشیدند  : " وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا" (فرقان ، ۳۰)
این در حالی است چنانچه، اندیشمندان و صاحب نظران اسلامی در مسائل گوناگون دینی و اجتماعی به ویژه موضوعات کلامی، فلسفی، عرفانی، فقهی ، اصولی و... از هدایتگری این کتاب عظیم تمدن ساز روی برنتابند ، گرفتار انحراف و انجماد فکری و تربیتی نمی شوند.اما چنانچه آنان تنها به گستراندن آثار معرفتی اندیشمندان خویش بسنده کنند و خود را بی نیاز از رهنمود های جهان شمول آن بدانند ، بی تردید با انواع گمراهی ها ، تفرقه ها ، تعصبات و مانند آنها مواجه خواهند  شد.این در حالی است قرآن کریم موکدا مومنان را به چنگ زدن به حبل الهی که همان کتاب اوست ، فراخوانده است :" واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا " (آل عمران ، ۱۰۳ )
به هر روی، این کتاب شریف به عنوان آخرین متن وحیانی به  تکثر فکری، اخلاقی، فقهی، علمی، روانشناختی ، اجتماعی، اقتصادی و.. مسلمانان کمک کرده و راه های رسیدن به خیر و مدنیت  را صرف نظر از تنوع مذهبی شان به آنان یاد داده است که در زیر به بررسی مختصر برخی از رهنمودهای مهم آن که نقش بی نظیری در توسعه این تمدن بزرگ داشته اند ،  می پردازیم.
ایمان ؛
ایمان به خدا، محور همه ادیان توحیدی است. از دیدگاه قرآن کریم، ایمان عبارت است از گرویدن به خدای واحد، غیب، پیامبران الهی، کتب رسولان، ملائکه و آخرت. جهان‌بینی توحیدی در ایمان به خدای یکتا تبلور پیدا می‌کند. مومن متقی غیر از خدا به هیچ اله دیگری نمی‌گرود.

آیه ۲۸۵ سوره بقره فرایند ایمان به ترتیب به خدا، ملائکه، پیامبران و کتاب‌های آنها را بیان کرده است: “آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ ۚ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ ۚ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۖ غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ” ؛ پیامبر به آنچه از پروردگارش به او نازل شده، ایمان آورده، و مؤمنان همگی به خدا و فرشتگان و کتاب‌ها و پیامبرانش، ایمان آورده اند [و بر اساس ایمان استوارشان گفتند:] ما میان هیچ یک از پیامبران او فرق نمی گذاریم. و گفتند: شنیدیم و اطاعت کردیم، پروردگارا! آمرزشت را خواهانیم و بازگشت [همه] به سوی توست.

 ایمان در قرآن تنها یک اعتقاد قلبی محض نیست، بلکه با عمل صالح رابطه عمیقی دارد که در رفتار و کردار آدمی تجلی پیدا می‌کند. به بیان دیگر ، اعتبار ایمان به اعمال نیک اشخاص بستگی دارد.قرآن کریم در بسیاری از آیات، عمل صالح را بعد از ایمان ذکر کرده است و این نشان می‌دهد که ایمان بدون عمل، صرفا عقیده ای ناقص ،بی‌ثمر وغیر قابل استناد است.بنابراین ، ایمان عمق استراتژیک عقیده و عمل صالح است.این در حالی است یک عقیده ممکن است هیچ گونه پیوست عملی نداشته باشد اما ایمان خالی ، بی معناست و به هیچ وجه عمق پیدا نمی کند.به عنوان مثال،  سوره عصر را مرور می کنیم : “إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ”؛ “به یقین، انسان در زیان است، مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند و یکدیگر را به حق سفارش کرده و یکدیگر را به صبر سفارش کرده‌اند.” بنابراین ، در سوره فوق ارزش ایمان در عمل صالح ، سفارش به حق و صبر و در آیه ای دیگر سفارش به مرحمت است.ایمانی که نسبت به موارد فوق بی تفاوت باشد ، نمی تواند حقیقی و ستودنی باشد.(آشنایی با قرآن ، مطهری ، مرتضی ، ج ۴ ، ۱۳۱). این در حالی است بت‌پرستی و هر نوع شرکی ، علاوه بر اینکه ایمان خالص به خدا تلقی نمی‌شود، بلکه نسخه انحرافی از یک عقیده ضاله است. وانگهی، هر آنچه آدمی را به پرستش غیرخدا وادارد، نوعی شرک است. اگر پول، مقام، هوای نفسانی، خودخواهی و مانند آن‌ها نیز جای خدا را اشغال کنند، در ایمان به خدای واحد این افراد تردید جدی دیده می‌شود .برای اینکه ، ایمان به خدا در افرادی که بنده پول، مقام، طاغوت، هوای نفسانی و خودخواهی هستند، تنها جنبه صوری و ظاهری دارد و این فایده عملی را دارد که از دیدگاه فقهی، نمی‌توان چنین افرادی را کافر، مشرک و بت‌پرست خطاب کرد؛ چرا که به ظاهر ، عقیده خود را به خدای متعال ابراز می‌دارند و ممکن است برخی از فروعات دینی را نیز انجام دهند. اما عمل به احکام دینی زمانی پذیرفتنی است که مومنان را نسبت به حقایق و غایات دین بیگانه نکند. برخی، با خواندن نماز، سفر حج، گرفتن روزه و … گمان می‌کنند که احکام دین را به طور کامل انجام داده اند. این در حالی است که پشت احکام ظاهری دین، غایات و مقاصد آن  نهفته است که بدون توجه به آنها نمی‌توان به ایمان خود امیدوار بود. آنکه بنده پول، مقام، شهوت و مصلحت خویش است نمی‌تواند در بندگی حقیقی خود به خداوند صادق باشد.

به طور کلی، شرک به دو دسته تقسیم می‌شود:

شرک جلی : این نوع شرک، آشکارا به پرستش غیرخدا می‌پردازد، مانند بت‌پرستی یا پرستش موجودات دیگر به جای خدا.

شرک خفی : این نوع شرک، پنهانی و درونی است و شامل مواردی چون ریا، خودپسندی، وابستگی شدید به دنیا و غیره می‌شود.

برای تقویت ایمان به خدا و رهایی از وابستگی به دنیا و مادیات، می‌توان راهکارهای زیر را در نظر گرفت:

  • تفکر در آیات قرآن: قرآن کریم، آیات بسیاری درباره عظمت خداوند، نعمت‌های او و هدف از خلقت انسان دارد. تفکر در این آیات می‌تواند به تقویت ایمان کمک کند
  • یاد مرگ: یاد مرگ و ناپایداری دنیا، می‌تواند انسان را از دلبستگی به مادیات رها سازد و به سوی خدا سوق دهد.
  • انجام عمل صالح: عمل صالح، نه تنها باعث خشنودی خداوند می‌شود، بلکه به تقویت ایمان و تزکیه نفس نیز کمک می‌کند.
  • دعا و نیایش: دعا و نیایش به درگاه خداوند، راهی برای ارتباط مستقیم با او و درخواست کمک و هدایت است.

با تقویت ایمان به خدا ، پرهیز از هر گونه شرک و انجام اعمال صالح ، می‌توان به آرامش و سعادت حقیقی دست یافت و زندگی معنادارتری داشت.

بندگی؛
بندگی معادل فارسی عبودیت است.(فرهنگ معین ، بندگی) اما ، ظرایف و زوایای آندو یکسان نیستند.به عنوان مثال ، عبودیت اساسا به معنای هموار کردن راه خداست.در عربی ماشین هموار کننده راه را عابدالطریق می گویند.(المعانی ، عبد الطریق) 
این در حالی است در واژه بندگی این معنا که نقش هموار کنندگی و تسهیلگری داشته باشد ،  متصور نیست.همچنین ، در عبودیت  ، اطاعت بدون اراده و اندیشه بی معناست.این در حالی است بنده ، گویی اراده ای از خود ندارد و تسلیم مطلق و بی قید و بند است.به بیان دیگر ، در مفهوم بندگی پشتوانه تفکر و اختیار دیده نمی شود.این در حالی است این نوع محدودیت فکری و عملی در مفهوم عابد متصور نیست.
به هر حال ،  عبودیت  نه تنها در عباداتی؛ چون نماز، روزه، زکات، حج، جهاد و...جلوه گر می شود،بلکه هر عملی که موجب رضای حضرت حق در آن است ، به مثابه بندگی در برابر خداوند تلقی می شود.
بنابراین ، شخص مومن هر کاری را که انجام می دهد، باید در آن کار ، رضای حق را نیز در نظر بگیرد.آنکه به رضای الهی توجهی نشان نمی دهد، نمی تواند از خلوص ایمان خویش دم بزند.مومنان در همه امور نظری و عملی اعم از عبادی، اقتصادی، فکری، اجتماعی،سیاسی و...رضای الهی را محور ایمان و بندگی خویش قرارمی دهند.
عبادات معمول به شرطی مقبولند که ناقض سایر امور عبادی نشوند.اگر کسی در روابط خویش با دیگران عدل و قسط را نقض کند، در حالی که خداوند به رعایت آنها امر کرده است، چگونه می تواند خود را بنده خالص او بداند.قانون بندگی در رعایت اوامر و نواهی حضرت حق تجلی پیدا می کند. اگر کسی حق دیگری را ضایع کند، فرصت های وی را نادیده بگیرد ، به تعهدات و قراردادهای خویش وفادار نباشد و...چگونه می تواند به آسانی ادعای مومن بودن و بندگی را داشته باشد!در حالی که خداوند به رعایت حقوق بندگان امر کرده است.حافظ شیرازی چه خوب می گوید :
ما را به رندی افسانه کردند /پیران جاهل شیخان گمراه
از دست زاهد کردیم توبه/ و از فعل عابد استغفرالله
این در حالی است چنانچه مردم در کارهای خود رضای الهی را در نظر بگیرند ، زندگی آنان بهشتی می شود .با این گونه بندگی است که بسیاری از آسیب ها و ناهنجاری های اجتماعی در سطح جهان از میان می روند.اما شوربختانه، برخی از اشخاص به ظاهر متعبد با خودخواهی ، برتری جویی ، ستم پیشگی ، تعصب ورزی و فریب دیگران دنیا را به جهنم تبدیل می کنند و هزینه های زندگی امن و آسوده را به طور سرسام آور بالا می برند .
آیات مرتبط : 
۱.بندگی خدا : يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ"؛اى مردم پروردگارتان را كه شما و كسانى را كه پيش از شما بوده‏اند آفريده است پرستش كنيد باشد كه به تقوا گراييد ﴿ بقره،۲۱﴾
شرح : این انتظار حداقلی خداوند از مردم است که درقبال خالق خود بندگی پیشه کنند و مسیر تباهی را در پیش نگیرند.
۲.گرایش به دین اسلام: فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ الْقَيِّمِ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لَّا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ يَوْمَئِذٍ يَصَّدَّعُونَ"؛ پس به سوى اين دين پايدار روى بياور پيش از آنكه روزى از جانب خدا فرا رسد كه برگشت ‏ناپذير باشد و در آن روز [مردم] دسته دسته مي ‏شوند ( روم،۴۳ )
شرح : خداوند از دین خود به عنوان قیم یاد می کند که نشانه استواری آن است و دچار تزلزل و بی ثباتی نمی شود.بنابر این ، بهتر است مردم به دین استوار الهی روی بیاورند.
۳.برپاداشتن نماز: نماز را بپادارکه ازفحشا و منکرنهی می کند"اقم الصلاة ان الصلاة تنهی عن الفحشاء والمنکر"
(عنکبوت،۴۵)، 
شرح : یکی از آثار مثبت خواندن نماز ، بهره مندی از جایگاه آن در نهی از فحشا و منکر است. حال ، اگر آدمی نماز بخواند و از این ویژگی شاخص آن نتواند بهره مند شود  ، آیا می توان نماز مذکور را به معنای واقعی ، نماز خواند ؟ به نظر می رسد نماز خواندن و انجام کارهای زشت و ناهنجار با یکدیگر همخوانی ندارند و در واقع ، می توان نتیجه گرفت که چنین نمازی اشکال دارد . به بیان دیگر ، نماز برای تاثیر گذاری علاوه بر لزوم حفظ ظاهر ، باید از جهت باطنی نیز جنبه معرفتی ، اخلاقی و اصلاح گرایانه ای داشته باشد . 
شرکت در نماز جمعه: وقتی ندای نماز در روزجمعه خوانده شد ، به سوی ذکرخداوند بشتابید و داد و ستد را رها کنید.اگربدانید آن به خیر شماست :  "اذانودی للصلاة من یوم الجمعه فاسعوا الی ذکرالله وذرواالبیع ذلکم خیرلکم ان کنتم تعلمون"(جمعه،۹)
شرح : نماز جمعه با نماز جماعت تفاوت دارد و آن نمازی است که روز جمعه برگزار می شود و بر خلاف نماز جماعت که همان نماز یومیه است ، دو رکعت است و دارای احکام متفاوتی می باشد؛ازجمله آنکه دارای خطبه واجب است که قبل از خواندن نماز قرائت می شود .این نماز می تواند جای نماز ظهر را بگیرد.خداوند متعال در آیه فوق ، تعطیلی موقت کار و کسب را در زمان برقراری نماز مذکور توصیه کرده است.قرآن کریم در سوره جمعه برگزاری چنین نمازی را با دو وصف "سعی" در شرکت در نماز و "خیر"  بودن آن ؛ هرچند با تعطیلی موقت دادوستد باشد ، توصیف کرده که درجه اهمیت آنرا نشان می دهد.  
۴.گرفتن روزه: روزه برشما نوشته(واجب) شد، همانطورکه به کسانی که پیش از شما بودند ،نوشته شده بود تاشاید تقواپیشه کنید: "یاایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون"(بقره،۱۸۳)
شرح : روزه که نوعی ریاضت جسمانی و معنوی تلقی می شود تقریبا در همه ادیان الهی و شرقی وجود دارد.اما در کیفیت، کمیت و محدودیت های آن تفاوت های زیادی میان ادیان مذکور دیده می شود.روزه یک ماه کامل در رمضان که شامل اجتناب از خوردن ، آشامیدن و مباشرت جنسی در طول روز باشد ، ویژه روزه داری اسلامی است.این روزه موقعی به تکامل معنوی روزه دار می انجامد که به تقوای او بیفزاید. این در حالی است در ادیان شرقی هیچ گونه نقشی به عنصر تقوا داده نشده است . در آیین یهود گرفتن روزه در روز کیپور (عید سال عبری)واجب است و ۲۵ ساعت است .اما در روزهای دیگر چنین تاکیدی وجود ندارد. در مسیحیت نیز روزه در زمان و تحت قوانين مذهبی خاصی صورت نمی‌گيرد. به بیان دیگر ، مومنان آزاد هستند که در هر زمان، بطور انفرادی يا دستجمعی، برای يک روز يا روزهای متعدد، و يا حتی برای چند ساعت، روزه بگيرند.
در روزه مسيحی می‌توان از يک يا چند وعده غذا صرف ‌نظر کرد و يا حتی از خوردن بعضی مواد غذایی خودداری نمود.توصیه شده روزه به طور پنهانی گرفته شود. به طوری که در انجیل متی از قول حضرت عیسی(ع) خطاب به روزه داران آمده است :" وقتی روزه می‌گيريد مانند رياکاران، خودتان را افسرده نشان ندهيد. آنان قيافه‌های خود را تغيير می‌دهند تا روزه‌‌دار بودن خود را به رخ ديگران بکشند. يقين بدانيد که آنها اجر خود را يافته‌اند! اما تو وقتی روزه می‌گيری به سرت روغن بزن و صورت خود را بشوی تا مردم از روزه دار بودن تو باخبر نشوند بلکه فقط پدر تو که در نهان است آنرا بداند و پدری که هيچ چيز از نظر او پنهان نيست اجر تو را خواهد داد” ( متی ، فصل ششم، آيات شانزده تا هجده). 
۵.پرداخت زکات: "وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ"؛و نماز را برپا كنيد و زكات را بدهيد و پيامبر [خدا] را فرمان بريد تا مورد رحمت قرار گيريد ( نور،۵۶)
شرح : خواندن نماز ، دادن زکات و پیروی از رسول خدا ، مایه رحمت است.واژه لعلکم نشانگر این واقعیت است که آن سه نقش مساعد دارند.به بیان دیگر ، اگر کسی صرفا به ظاهر آنها قناعت کند ، طبیعی است که نمی توانداز رحمت واسعه خداوند بهره کافی ببرد.اما چنانچه در خواندن نماز ، دادن زکات و اطاعت از رسول خدا با فکر ،  دقت ، جهت گیری، جهان بینی درست  و در نظرگرفتن آثار خیر آنها عمل کنند، بدیهی است نتیجه بخشی آنها بیشتر خواهد شد.بنابر این ، نباید مومنان مغرور شوند که نماز می خوانند و زکات می دهند.بلکه باید ببینند مثلا با زکات دادن تا چه اندازه می توانند از مشکلات افراد نادار و نیازمند را برطرف کنند. به نظر می رسد بر اساس فقه موجود در حق زکات که همیشه همراه نماز است جفا شده است.با وجود اینکه این تکلیف مادی و معنوی ابعاد بسیار وسیعی دارد اما در احکام فقهی صرفا به نه قلم کالا محدود شده است! وانگهی ، به لحاظ رتبی نیز بعد از روزه و خمس قرار گرفته که با سیاق قرآنی تفاوت جدی دارد.
۶.شرکت درمراسم حج :"ولله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا"؛حج خانه خدا برکسانی که استطاعت دارند واجب است.(آل عمران،۹۷)
شرح : حج به معنای قصد و آهنگ است.با حجت ، محاجه و احتجاج هم خانواده است. مومنان با انجام حج ، اتفاق می کنند که در یک تمرین عمومی نمادین شرکت کرده و اطاعت ابراهیم وار خود را از اوامر الهی به نمایش بگذارند.آری ، قصد می کنند با اعمالی؛ چون احرام بستن ، خواندن نماز ، ریاضت ، حضور در عرفات ، مشعر و منی ، قربانی کردن ، رمی جمرات ، حلق ، تقصیر ، سعی ، صفا و طواف و... برمعرفت توحیدی و پاکی درون خویش بیفزایند و خود را از افکار ، رفتار و اعمال شیطانی رهایی بخشند. 
داشتن استطاعت زمانی ، مکانی، قانونی ، جسمانی ، ابزاری ، مادی ، معنوی و مانند آنها شرط وجوب این عبادت رمزآلود و هدایت بخش است.انجام حج ابراهیمی  ، ازمصادق بارز آیه شریفه :" واعتصموا بحبل الله جمیعا و لاتفرقوا " است. 
۷.رفتن به جهادفی سبیل الله :"انْفِرُواْ خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ "؛سبكبار و گرانبار بسيج ‏شويد و با مال و جانتان در راه خدا جهاد كنيد اگر بدانيد اين براى شما بهتر است.(توبه،۴۱)
شرح : درقرآن کریم جهاد فی سبیل الله عمدتا در معنای مبارزه با کفار متجاوز به کار رفته است.مبارزه با کسانی که در حالت صلح هستند و قصد جنگیدن ندارند ، جهاد فی سبیل الله محسوب نمی شود . به بیان دیگر ، این آیه تشویق به دفاع می کند تا جنگیدن با کسانی که نیت ، برنامه ریزی و آمادگی برای جنگ با مسلمین راندارند. در موضع دفاعی نیز ، چنانچه دشمنان دست از جنگیدن بر دارند یا از جبهه مبارزه فرار کنند ، توصیه شده که آنان را دنبال نکنند. چرا که خداوند عمل تجاوزگری را دوست ندارد : " قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم و لاتعتدوا ان الله لایحب المعتدین" (بقره ، ۱۹۰) یعنی در راه خدا با کسانی که به جنگ با شما برخاسته اند ، بجنگید و از حد تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست ندارد. 
۸.خواندن نماز و پیشه کردن بردباری:" يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ "؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از شكيبايى و نماز يارى جوييد زيرا خدا با شكيبايان است ( بقره،۱۵۳)
شرح : صبر در زبان فارسی مترادف دو واژه  شکیبایی و بردباری است.تحمل و ایستادگی بن مایه صبر را تشکیل می دهد.صبر در قاموس دینی  دارای سه وجه است: صبر در برابر سختی ها ، نداری ها ، بیماری ها ، جنگ ها و مصائب دیگر ، صبر به مفهوم  تحمل و پایداری و عدم اظهار عجز و ناتوانی در اطاعت از احکام خدا و صبر به معنای حفظ نفس در برابر هوس ها ، حرص ها ،  خودخواهی ها ، حسدها و معاصی دیگر (ویکی فقه ، واژه صبر )
نکته : آیه فوق ناظر بر این است که باید در برابر سختی ها ایستادگی و راز و نیاز کرد و در این راه از خداوند طلب کمک کرد تا به نتیجه رسید . خداوند یار و یاور و پشتیبان صابران است. 
عمل صالح؛
  واژه صالح از ریشه صلح است.بنابر این ، رفتار آدم صالح معمولا با آشتی ، رفق ، پاکی ، درستی ، مدارا و اعتدال همراه است.قرآن کریم مومنان را علاوه بر ایمان ، به عمل صالح ، حق گویی وشکیبایی در برابرسختی ها امر می کند.همچنین ، آنان را از هر گونه آلودگی اخلاقی ،فکری و رفتاری نهی می کند.
ایمان درصورتی نتیجه بخش می شود که همراه با عمل صالح باشد.عمل صالح تبیین کننده ایمان است.بدون عمل صالح نمی توان ایمان خود را به دیگران معرفی کرد ، چون باور نمی کنند.به قول سعدی آنکه مطابق علمش عمل نمی کند ، نادانی بیش نیست.این قاعده در ایمان بدون عمل صالح نیز صادق است. او در گلستان آورده است : 
دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی‌فایده کردند: یکی آن که اندوخت و نخورد و دیگر آن که آموخت و نکرد.
علم چندان که بیشتر خوانی/
چون عمل در تو نیست نادانی
نه محقّق بود نه دانشمند/چارپایی بر او کتابی چند
آن تهی‌مغز را چه علم و خبر/
که بر او هیزم است یا دفتر
  بنابر این ، عمل صالح آیینه تمام نمای ایمان حقیقی افراد است.جاذبه ایمان به خاطر عمل صالح است.ایمانی که با عمل صالح همراه نباشد ، دافعه آن بیشتر خواهد شد.اما سوال این است جاذبه عمل صالح به خاطر چیست ؟ صالح در لغت عرب متضاد فاسد است.اگرکسی مدعی ایمان به خدا وآخرت و پیامبراو باشد، اما رفتار، منش و برخورد فردی واجتماعی او با مقتضای ایمان همخوانی نداشته باشد، چگونه می تواند از ایمان خویش دفاع کند.این درحالی است که مومن زکات می پردازد ، نماز را باخشوع  به جای می آورد ، حقوق مردم به ویژه نزدیکان ، خویشان و افراد محروم را عادلانه ادا می کند، به انجام هرآنچه با خرد ، منطق و دین سازگاراست رغبت نشان می دهد ، درمسائل فردی واجتماعی احساس مسئولیت می کند ، به گسترش دوستی، مدارا، خیرخواهی ، حسن نیت، برادری ،عدالت، رفتارحسنه وهمکاری درامورخیرکمک می کند.
اگرکسی به مردم رحم نکند، رفتارعادلانه ای نداشته باشد وحقوق شهروندی آنان رارعایت نکند ، به یقین نمی توان ایمان او را حقیقی وصادقانه دانست ؛. چراکه خداوند مومنان رابه برادری ، رعایت حقوق مردم ،حسن نیت، مهروزی،عدالت و...امرکرده است.درحالی که چنین فردی از یک سو اوامرالهی را نایده می گیرد و از سوی دیگر با ریا  به این بسنده می کند که به خدا ایمان آورده است!
آیات مرتبط:
۱.من عمل صالحاً فلنفسه ومن أساء فعلیھا وما ربك بظلام للعبید (فصلت ۴۶) یعنی به قول سعدی : هر کسی نیک کرد یا بد کرد /   بد به خود کرد و نیک با خود کرد. (اما باید بداند که)  خداوند نسبت به بندگانش ستمگر نیست.
۲." وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ ﴿۲﴾ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْر"؛ سوگند به عصر، واقعا انسان دستخوش زيان است ، مگر كسانى كه به خداوند گرويده و كارهاى شايسته كرده و همديگر را به حق سفارش و به شكيبايى توصيه كرده ‏اند(سوره عصر)
۲."مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهَا بِغَيْرِ حِسَابٍ"؛ هر كه بدى كند جز به مانند آن كيفر نمى ‏يابد و هر كه كار شايسته كند چه مرد باشد يا زن در حالى كه ايمان داشته باشد ، در نتيجه ، آنان داخل بهشت مى‏ شوند و درآنجا بی حساب روزى می یابند (غافر،۴۰)

۴."إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَادُواْ وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُون"؛َدر حقيقت كسانى كه [به اسلام] ايمان آورده و كسانى كه يهودى شده ‏اند و ترسايان و صابئان هر كس به خدا و روز بازپسين ايمان داشت و كار شايسته كرد پس اجرشان را پيش پروردگارشان خواهند داشت و نه بيمى بر آنان است و نه اندوهناك خواهند شد/بقره،۶۲/
بنابر این ، از فحوای آیات فوق چنین بر می آید که تاثیرگذاری واقعی ایمان به عمل صالح بستگی دارد.اما اینکه چرا لفظ " صالح " به معنای شايسته به کار رفته است ، باید گفت که صالح از ریشه صلح است .واژه شايسته اطلاق دارد و تنها جهتی که دارد گرایش آن به زیبنده و برازنده بودن است.اما عمل صلح ، آدمی را به سوی اعتدال ، عدم فساد ، آرامش ، نفی ستیز و درگیری و هجوم فرا می خواند. در نظام فکری فرد صالح ، هیچ ستیز درونی و بیرونی آغازگرانه ای  علیه دیگران نهفته نیست ، هیچ مکر ، فریب و بی عدالتی وجود ندارد بلکه آنچه هست عبارت از  تمايل او  به مبارزه با هرگونه تعدی ، افراط و تفریط ، فساد ، دروغ گویی ، خشونت و آشوب است.
امیدواری؛

قرآن کریم نومیدی را برای آدمیان نمی پسندد. به گونه ای که حتی گناهکاران را که به خاطر خطایای خود دچار یاس شده اند به  غفران و بخشش الهی امیدوار می سازد. به همین دلیل، این کتاب هدایتگر ، پدیده خودکشی را به طور مطلق رد می کند و از مردم می خواهد که از این گونه رفتارهای انحرافی دوری گزینند.اگرکسی برای زندگی خود هدف ، غایت و آینده نگری داشته باشد، بی شک کمتر ناامید  می شود.این در حالی است آنکه خود را می کشد، گمان می کند که مرگ پایان همه چیزاست ! در برابر ،  یک انسان مومن ،اندیشمند و آخرت اندیش هیچ وقت به خاطر دشواری ها و رنج های دنیوی خود را تلف نمی کند.
یادآوری زندگی رنج آورحضرت ایوب (ع) درقرآن کریم درسی نیکوست برای همه کسانی که  نومید می شوند که باید با شیطان یاس مبارزه کنند و در برابر سختی ها و ناملایمات روزگار راه صبر و شکیبایی را درپیش گیرند.
اگردرجامعه ای نرخ نومیدی فزونی یابد ، ساکنان آن با انواع ناهنجاری ها و رفتارهای خطرناک خو می گیرند و زندگی فردی و اجتماعی متعادلی نخواهند داشت. نومیدی زیاد مقدمه بیماری روحی و روانی است.به بیان دیگر ، بیماران روانی معمولا پیش از بروز علایم بیماری به نومیدی گرفتار می شوند.به هر حال ، ناامیدی نیرویی است منفی که متاسفانه روان آدمی را از تعادل، آرامش ، عزت و امنیت خارج می سازد.بنابراین ، باید تلاش کرد که خود ، اطرافیان و جامعه را از یاس و نومیدی نجات داد و اجازه نداد که روان مردم درگیر این پدیده نگران کننده گردد.در قرآن کریم یاس و نومیدی به کفار نسبت داده شده است.به بیان دیگر ، مومنان حقیقی دچار یاس و پریشانی نمی شوند.با وجود این آیه دیگری در قرآن نشان می دهد که گاهی یاس به پیامبران نیز راه می یافت.یاس آنان به رفتار ، عمل و باورشان ارتباطی نداشت بلکه آنان در مواجهه با کفار معاند با چنین یاسی روبرو می شدند.
آیات مرتبط:
۱.قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لاتقنطوا من رحمة الله ان الله یغفروالذنوب جمیعا انه هوالغفورالرحیم" (الزمر،۱۰۶) ؛ ای کسانی که بر خودشان ظلم کرده اند ، از رحمت و لطف الهی نومید نشوید .(بدانید که) خداوند همه گناهان را می بخشاید.او آمرزنده و مهربان است.
۲. ولاتقتلوا انفسکم ان الله کان بکم رحیما"؛ خودتان رانکشید.خداوند برشما مهربان است(نساء،19)
۳.يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ ۖ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ
ای پسرانم! بروید آن گاه از یوسف و برادرش جستجو کنید و از رحمت خدا مأیوس نباشید؛ زیرا جز مردم کافر از رحمت خدا مأیوس نمی شوند.(یوسف ، ۸۷)
۴.حَتَّىٰ إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّيَ مَنْ نَشَاءُ ۖ وَلَا يُرَدُّ بَأْسُنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ؛
[پیامبران، مردم را به خدا خواندند و مردم هم حق را منکر شدند] تا زمانی که پیامبران [از ایمان آوردن اکثر مردم] مأیوس شدند و گمان کردند که به آنان [از سوی مردم در وعده یاری و حمایت] دروغ گفته شده است. [ناگهان] یاری ما به پیامبران رسید؛ پس کسانی را که خواستیم رهایی یافتند و عذاب ما از گروه مجرمان برگردانده نمی شود.(یوسف ، ۱۱۰)
عدالت؛

ازدیدگاه قرآنی اساس عالم برمیزان وعدل استوار است.به همین دلیل ، خداوندمتعال ازهمه بندگانش نیز می خواهد که در همه امورفردی واجتماعی 
، مطابق عدل و قسط رفتار کنند.حتی خطاب به پیامبراسلام تاکید می کند که اگر درباره دعاوی مردم قضاوت می کند بر اساس قسط باشد . بنابراین ، عدالت نقش کلیدی درزندگی فردی واجتماعی جامعه اسلامی دارد. اگر مردم جامعه ای به الزامات عدالت توجه نکند ، نمی تواند زندگی همراه با امنیت،آرامش ،معنویت ، دادگری و ایمان را دنبال کند.
به یقین ، بدون بهره مندی از دو بال عدالت و قسط نمی توان به سوی قله سیمرغ حق پرواز کرد.به همین دلیل ،قرآن کریم اهمیت ویژه ای به عدل و قسط داده است ؛ چراکه چنانچه جامعه ای راه عدل و انصاف را سر لوحه اعمال و رفتار خویش قراردهد ، به هیچ وجه پویایی، شادابی ، قانونمندی ، نظم، سازندگی ،  امید و پیشرو بودن خود را از دست نمی دهد.
آیات مرتبط ؛
۱.امربه عدل واحسان:"إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِيتَاء ذِي الْقُرْبَى وَ يَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ"؛ در حقيقت‏ خدا به دادگرى و نيكوكارى و بخشش به خويشاوندان فرمان مى‏ دهد و از كار زشت و ناپسند و ستم باز مى‏ دارد به شما اندرز مى‏ دهد باشد كه پند گيريد(نحل،۹۰)
۲."وَأَوْفُوا الْكَيْلَ إِذا كِلْتُمْ وَزِنُواْ بِالقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا"؛ وچون پيمانه می كنيد آن را تمام دهيد و با ترازوى درست بسنجيد كه اين بهتر و خوش فرجام‏تر است.(اسراء،۳۴)
تقوا؛
تقوا نیرویی است توانا که به دنبال تزکیه نفس در آدمی به وجود می آید؛ تزکیه ای که با ایمان به خدا و آخرت ارتباط ژرفی دارد.در اثر تقوا ، توان مراقبتی افراد در تعدیل گفتار ، برخورد و اعمال خود بیشتر می شود. بسیاری از مترجمان قرآنی واژه تقوا را به معنای ترس و پرهیزگاری  معرفی می کنند.این درحالی است که تقوا از جنس ترس نیست بلکه ا ز پاکی و حفظ نفس است از آلودگی ها که می تواند منشا عقلانی، ایمانی، وجدانی، معرفتی، فکری، علمی ، جهان بینی ، محاسبه ، عشق ، رحمت وغیره داشته باشد.چرا مومن باید تنها به خاطر ترس ازخدا مراقب اعمال خویش باشد! آیا این مراقبت نمی تواند منشا دیگری ؛ چون ایمان ، عشق ،تدبیر و جهان بینی درست داشته باشد؟ وانگهی، تقوا دو بعد ایجابی و سلبی دارد.این در حالی است مترجمان قرآنی عمدتا بعد سلبی آن را مد نظر قرار می دهند.حال آنکه دارنده تقوا تلاش می کند قبل از هرچیز بر گستره و عمق کارهای خیرش  بیفزاید و آنگاه ، خود را از سقوط در چاه رذایل و مفاسد ویرانگر نگهدارد. در ویکی فقه در بررسی معنای کاربردی لغت تقوا آمده است :" پرهیز از گناه را تقوا گویند و از آن به مناسبت در باب‌های اجتهاد و تقلید، صلاة و جهاد سخن رفته است." این در حالی است ساحت تقوا خیلی بیشتر از موارد فوق است. 
به هرحال، خدای متعال اهمیت و جایگاه ویژه تقوا را به مومنان یادآوری می کند.درقرآن کریم گرامی ترین شخص به خداوند با تقوا ترین آنهاست.عدل و تقوا قرابت نزدیکتری بایکدیگردارند. اگرکسی عدل پیشه  می کند، به یقین، تقوایش نیز بیشتر است و تاثیر آن  در رفتار عادلانه اش فزونتر است.
آیات مرتبط ؛

۱."يِا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إَن تَتَّقُواْ اللّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ "؛اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد اگر از خدا پروا داريد براى شما [نيروى] تشخيص [حق از باطل] قرار مى‏ دهد و گناهانتان را از شما مى‏ زدايد و شما را مى‏آمرزد و خدا داراى بخشش بزرگ است /انفال،۲۹/
۲."وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَاوَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا"؛سوگند به نفس و آن كس كه آن را درست كرد ، سپس پليدكارى و پرهيزگارى‏ اش را به آن الهام كرد كه هر كس آن را پاك گردانيد، قطعا رستگار شد و هر كه آلوده‏ اش ساخت، قطعا درباخت(سوره شمس،۷-۱۰)

۳."تَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى"؛ در امر نيكوكارى و تقوا با يكديگر همكارى كنيد.(مائده،۲)
نکته :
داشتن نقشه راه در زندگی بسیارمهم و راهگشاست. اگرکسی چنین نقشه ای را در زندگی خود نداشته باشد، باگمراهی ،انحراف و از دست دادن فرصت ها مواجه می شود.انسان ها باداشتن الگو و سرمشق، بهترمی توانند نقشه راه خود را ترسیم کنند.قرآن کریم در توصیف اخلاق حضرت رسول اکرم (ص) ، خلق عظیم او را یادآوری می کند(وانک لعلی خلق عظیم ، سوره قلم ، آیه ۴) و ازمومنان می خواهد رفتار، گفتار و راهنمایی های آن حضرت را واسوه و سرمشق خویش قراردهند : " لقد کان لکم فی رسول الله اسوه ‌‌حسنه ، سوره احزاب ، آیه ۲۱ ) . 
 اگر مومنان سیره آن حضرت را به دقت مطالعه کنند و در برنامه های فردی واجتماعی خویش به عنوان الگو قراردهند بدیهی است گرفتار انحراف ، گمراهی وسقوط نمی شوند.
ولایت بردیگران؛

قرآن کریم،  ولایت برخلق را به عنوان شأن خدایی می داند.با این حال ، ازمسلمانان خواسته است ازآفریدگار ، پیامبر ، اولوالامر ومومنان حقیقی اطاعت کنند.اما باید دانست که ولایت بردیگری به هنگامی پذیرفتنی است که همراه با رحمت ، حکمت، علم ، دوراندیشی ، تدبیر، خیرخواهی و قسط و عدل باشد.به همین دلیل ، هرکسی نمی تواند بر دیگری ولایت داشته باشد. ولایت پیامبران، اولوالامر و مومنان بر دیگران نیز طولی است نه عرضی . بنابراین ولایت آنان درصورتی درست است که اولا خود در مسیر ولایت خداوند و احکام او باشند ، دوم آنکه ولایتشان بر دیگران با موازین الهی مغایرتی نداشته باشند و سوم آنکه ولایت آنان با مقبولیت، پذیرش و رضایت شهروندان همراه باشد. از این رو ، آنان تنها در اموری بر خلق خدا ولایت دارند که ضرورتی بر اعمال آن باشد و انجام آنها مدبرانه و  منطبق با موازین رحمانی ، عقلانی و قانونی در حکمرانی برخلق  باشند. به طوری که در اموری ؛ چون : حرام ، مضر و باطل هیچ گونه ولایتی بر آنها متصورنیست.وانگهی ، ولایت خدا که از نوع مرحمت و لطف است ، بعد از ایمان به او آغاز می شود.آنکه در کنار طاغوت است از این ولایت فاخر محروم است و نصیبی نمی برد.
آیات مرتبط:
۱.وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ"؛و نماز را برپا كنيد و زكات را بدهيد و پيامبر [خدا] را فرمان بريد تا مورد رحمت قرار گيريد ( نور،۵۶)
۲.يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا"؛اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد اين بهتر و نيك‏فرجام‏تر است (نساء،۵۹)          
۳.يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ"؛اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد خدا را اطاعت كنيد و از پيامبر [او نيز] اطاعت نماييد و كرده‏هاى خود را تباه مكنيد (محمد،۳۳)
۴.وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ"؛و از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد و با هم نزاع مكنيد كه سست‏شويد و مهابت‏شما از بين برود و صبر كنيد كه خدا با شكيبايان است(انفال،۴۶)
۴.ٱللَّهُ وَلِيُّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ يُخۡرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِۖ وَٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَوۡلِيَآؤُهُمُ ٱلطَّـٰغُوتُ يُخۡرِجُونَهُم مِّنَ ٱلنُّورِ إِلَى ٱلظُّلُمَٰتِۗ أُوْلَـٰٓئِكَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ (بقره،۲۵۷)
رعایت حرمت والدین ؛

رعایت حرمت پدر و مادر جایگاه ویژه ای در نزد خداوند دارد.قرآن کریم، حتی بیان کمترین سخن ناراحت کننده به والدین را نیزبر نمی تابد و بر فرزندان امرمی کند که با پدر و مادر خود نیکو سخن گویند و بر آنان خوبی کنند ؛ به ویژه زمانی که به سن کهنسالی می رسند 
آیات مرتبط ؛
۱. وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا" ؛ و پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر [خود] احسان كنيد اگر يكى از آن دو يا هر دو در كنار تو به سالخوردگى رسيدند به آنها [حتى] اوف مگو و به آنان پرخاش مكن و با آنها سخنى شايسته بگوى ( اسراء،۲۳)
شرح : رعایت حرمت پدر و مادر نشانه اعتدال  روحی و معنوی فرزندان و اعضای خانواده است. چه تعادلی بالاتر ازاین که ازکسانی که عمری برفرزندان خود خدمت کرده اند ، سپاسگزاری شود.مگرجز این است که پاداش نیکی ، باید نیکی باشد؟ چه کسانی به اندازه پدر و مادر به فرزندان خویش نیکی می کنند.این درحالی است که در یک جامعه گرفتار ، آشوب زده ، عقب نگهداشته شده و  غیر متعادل ممکن است رعایت حرمت پدر و مادر به نازل ترین درجه خود برسد!
۲.قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ ۖ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا ۖ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا ۖ وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ ۖ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ ۖ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ ۖ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ۚ ذَٰلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ"
بگو: بیایید تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده بخوانم: اینکه چیزی را شریک او قرار مدهید، و به پدر و مادر نیکی کنید، و فرزندانتان را از [ترسِ] تنگدستی نکشید، ما شما و آنان را روزی می دهیم، و به کارهای زشت چه آشکار و چه پنهانش نزدیک نشوید، و انسانی را که خدا محترم شمرده جز به حق نکشید؛ خدا این [گونه] به شما سفارش کرده تا بیندیشید(انعام ، ۱۵۱)
 برادری مومنان؛

قرآن کریم مومنان را به عنوان برادر معرفی می کند و از آنها می خواهد که به هنگام نزاع به رفع اختلاف برادران دینی کمک کنند.اما متاسفانه ، مذاهب و فرق اسلامی هرکدام تنها پیروان مذهب و مسلک خود را مومن حقیقی می دانند و بدین ترتیب، درمعنای ایمان دچار تنگ نظری نشان می شوند.
این درحالی است که قلمرو ایمان درقرآن کریم مشخص شده است.مذاهب در تعیین گستره ایمان جایی ندارند .وانگهی قرآن کریم بر وحدت و همبستگی مسلمین تاکیدمی کند نه برجدایی ، تفکیک و اختلاف آنان.این در حالی است شوربختانه، مذاهب اسلامی جلوی خود دیوار بلند بی اعتمادی می کشند و از ورود پیروان سایر مذاهب اسلامی در میان خود استقبال شايسته ای نمی کنند.اما سوال این است که با وجود تاکید قرآن کریم بر همدلی مسلمانان ، چرا باید اعتبار یک مسلمان حقیقی با لباس مذهب، فرقه، مسلک ،نحله و...تعیین شود؟ درحالی که دین اسلام ازهمه مومنان می خواهد به جای قرارگرفتن در زیرچتر مذاهب ، سیره و اخلاق و گفتارحضرت پیامبر(ص) را سرمشق خودقراردهند.آیا شایسته است که یک مومن به جای پیامبرخدا تنها از احکام مذهب خود تبعیت کند؟ درحالی که این کتاب شریف و روشنگر ،  مومنان را به شدت از فرقه گرایی  منع کرده است: "إِنَّ ٱلَّذِينَ فَرَّقُواْ دِينَهُمۡ وَكَانُواْ شِيَعࣰا لَّسۡتَ مِنۡهُمۡ فِي شَيۡءٍۚ إِنَّمَآ أَمۡرُهُمۡ إِلَى ٱللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُواْ يَفۡعَلُونَ "؛ بى گمان، كسانى كه دينشان را پراكنده ساختند و خود گروه گروه شدند، تو هيچ مسئوليتى دربرابرشان ندارى، كارشان تنها به [عهدۀ] خداست، آنگاه خدا آنها را به آنچه انجام مى‌دادند خبر خواهد داد.(انعام ، ۱۵۹)
 اگرمومنان به اصل خود برگردند، درآن صورت طعم شیرین برادری وهمبستگی ایمانی رامی فهمند.
نکته جالب این است که قرآن کریم نه تنها مومنان درون امت اسلامی را به همگرایی می خواند بلکه سایر مومنان ادیان توحیدی ؛ یعنی اهل کتاب را نیز به پرستش خدای واحد دعوت می کند که این امر اوج سعه صدر و جهان بینی مترقیانه اندیشه اسلامی را در تالیف قلوب مومنان عالم نشان می دهد.
آیات مرتبط :
۱.برادری( دینی) مومنان:"انما المومنون اخوة فاصلحوا بین اخویکم"؛ مومنان بایکدیگر برادرند، پس میان برادران آشتی دهید. (حجرات،۱۲۹)  
۲.چنگ زدن به ریسمان الهی ودوری ازتفرقه : " وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ "؛همگی به ریسمان الهی چنگ زنید وتفرقه نکنید (بقره،۱۰۳)
۳. قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ ۚ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ

بگو: ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است [و همه کتاب های آسمانی و پیامبران آن را ابلاغ کردند] که جز خدای یگانه را نپرستیم، و چیزی را شریک او قرار ندهیم، و بعضی از ما بعضی را اربابانی به جای خدا نگیرد. پس اگر [از دعوتت به این حقایق] روی گرداندند [تو و پیروانت] بگویید: گواه باشید که ما [در برابر خدا و فرمان ها و احکام او] تسلیم هستیم.(آل عمران ، ۶۴)
اجتهاد؛
ازدیدگاه قرآن، مومنان نباید درفهم روزآمد جهان بینی توحیدی بی اطلاع بمانند.ایمان و جهل بایکدیگر سازگاری ندارند.برای یک مومن زیبنده نیست که با ناآگاهی حیات ایمانی خود را سپری کند. به همین دلیل دستور می دهد برای فهم ژرف مسائل دینی به افرادی مراجعه کنند که دین خدا را در سایه اجتهاد علمی خوب می فهمند:" لِيَتَفَقَّهُوافی الدین"( التوبة،۱۲۲)؛ فهمی که همه زوایای دین ؛ ازجمله: ایمان ، حق ، باطل ، قسط و عدل ،  اصول ، مبانی و فروعات فقهی، کلام ،  اخلاق، روانشناسی ، عرفان ، فلسفه ، حقوق فردی و اجتماعی و... را در برمی گیرد.
استمرار اجتهاد دینی در حوزه های کلامی، فقهی ،اصولی، اخلاقی ، عرفانی ، فلسفی ، تاریخ اسلام و... ضرورتی اجتناب ناپذیراست؛ چرا که بدون پژوهش و اجتهاد ، دین خدا پویایی، سرزندگی، حیات، اثرگذاری و اهمیت خود را درجامعه ازدست می دهد.دینی که نتواند دربرابر بروز هزاران مسئله علمی نو پاسخ مناسبی داشته باشد، به یقین دچار رخوت، فرتوتی ، عقب ماندگی و سقوط علمی می شود.
اگرمنظور از اجتهاد انصراف آن  مسائل فقهی باشد، به یقین از ظرفیت جوشان قرآن کریم و سایرمنابع دینی درحوزه های فکری ، علمی، عرفانی و اخلاقی غفلت شده است. چرا باید اجتهاد فقهی دراستنباط احکام دینی تنها با بهره گیری از روایات منقول باشد ؟ چرا باید تنها با مطالعه دروس رجال ، درایه و کتب اربعه حدیث به توسعه اجتهاد فقهی اندیشید ؟این درحالی است که بسیاری ازاحکام دینی روزآمد نیازمند بهره گیری ژرف و گسترده از مبانی قرآنی است.
وانگهی، اندیشمندان و پژوهشگران دینی علاوه براجتهاد درحوزه فقه باید در مسائل فلسفی، عرفانی و کلامی جدید از قبیل عدالت، آزادی،تساهل،مدارا،رای عمومی،دموکراسی،بیداری،نظم عمومی،قانونمندی،حقوق شهروندی و...نیز به اجتهادبپردازند. بی تردید، بدون پرداختن به مسائل فوق نمی توان درک درستی ازدین خداداشت.

تفکر و خردورزی؛

قرآن کریم به مسئله تفکر و خردورزی اهمیت زیادی می دهد.اگرمومنان حرمت خرد و اندیشه را نادیده بگیرند،نمی توانند درحل بسیاری ازگره های زندگی فردی واجتماعی موفق باشند.آموزش، بنیاد دانایی است.اما درکنارآن باید به روشنگری، تحلیلگری، خردورزی ، نواندیشی و سیاست پژوهی نیزاهمیت زیادی داد.اگرجامعه ای به آموزش،تربیت وخردورزی فرزندان جامعه اهمیت ندهد،نمی تواند شهروندانی آگاه ، مبتکر و دوراندیشی داشته باشد. آیاتی؛چون"أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ"( النساء/۸۲)،"هل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون انما یتذکر اولوا الالباب" (زمر، ۹)،"لا یشعرون" (زمر ۲۵)، "کذلک یبین الله لکم آیاته لعلکم تعقلون"(بقره / ۲۴۲) همگی اهمیت ویژه اندیشه،تدبر،شعور،خردورزی وعلم رانشان می دهند.بنابراین جامعه ای که خواهان رشد وترقی است ناگزیر از پرداختن به علم،اندیشه وخردورزی است.بدون پرداختن به علم و اندیشه نمی توان جامعه ای خردورز و توانمندی داشت.

رعایت تعهد و قرارداد؛

قرآن کریم به رعایت تعهدات وایفای قرارداد ها اهمیت زیادی می دهد.دراین کتاب شریف به اموری ؛ چون کتابت قراردادهای دینی، لزوم تراضی طرفین درداد و ستدها و رعایت امانت امرشده است.،خداوند نسبت به کسی که قول می دهداما به مقتضای آن عمل نمی کند خشمگین می شود.
عدم رعایت شروط قرارداد ها به ناامنی وایجاد خلل درجایگاه معاملات وتعهدات دامن می زند.بخش مهمی ازاختلافات ودعاوی مردم ازنقض قراردادها وتعهدات ناشی می شوند.قرآن کریم نیز با امر به ایفای قراردادها به اهمیت آنها تاکیدمی کند.ایفای تعهدصرفا به قراردادهای مدنی مربوط نمی شودبلکه انواع قراردادهای مشروع مشمول حکم قرآنی قرارمی گیرند.همچنین،رعایت مفاد موافقت نامه ها، مبادلات ویاداشت های تفاهم همکاری کشورها نیزهمانند قراردادهای اشخاص حقیقی الزامی است؛ چراکه نقض مفاد چنین قراردادهایی به اعتبارکشورها خدشه واردمی کند.معاهدات ،مقاوله نامه ها،قراردادهای بین المللی نیز مشمول این حکم قرارمی گیرند.
لازم به توضیح است که عقود دونوعند: لازم یا جایز.عقد لازم قراردادی است که انجام آن برای هردو طرف الزامی است واگرطرفی مفاد چنین قراردادهایی را نقض کند ، باید خسارات طرف زیان دیده راپرداخت کند مانند عقدبیع،صلح،اجاره ومانند آنها.اماعقد جایز به قراردادی گفته می شود که هریک ازطرفین حق فسخ یک طرفه آن راداشته باشند مانند عقد ودیعه، وکالت و مانند آنها.

آیات مرتبط:

۱.داشتن رضای طرفینی در امرکسب و تجارت:" تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنكُمْ"؛تجارت شما بارضایت باشد (نساء،۲۹)

۲.پایبندی نسبت به ایفای قراردادها: "يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ"؛اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد به قراردادهاى خود وفا كنيد(مائده،۱ )

۳.ایفای عهد:" اوْفُواْ بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْؤُولًا"؛ به پيمان [خود] وفا كنيد زيرا كه از پيمان پرسش خواهد شد ﴿ اسراء،۳۴ ﴾

۴.نوشتن تعهدات دینی:"یاایها الذین آمنوااذاتداینتم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه"؛ای کسانی که ایمان آوردید،وقتی قرارداد دینی منعقد می کنید،آن رابنویسید(بقره،۲۸۲)

۵.اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُواْ بِالْعَدْلِ إِنَّ اللّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُم بِهِ إِنَّ اللّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا"؛خدا به شما فرمان مى‏دهد كه سپرده‏ها را به صاحبان آنها رد كنيد و چون ميان مردم داورى مى‏كنيد به عدالت داورى كنيد در حقيقت نيكو چيزى است كه خدا شما را به آن پند مى‏دهد خدا شنواى بيناست/نسا،۵۸/

۶. ارزش صلح : " وَالصُّلْحُ خَيْرٌ "؛ آشتی بهتر است (نساء،۱۲۸)
صلح در نزد استادان فقه و حقوق به مثابه سید العقود شناخته مي شود.زیرا که بسیاری از عقود را می توان در قالب صلح منعقد کرد. (فقه و حقوق تطبیقی (مجموعه مقاله). چاپ 2. سمت، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1153228)

مبانی اقتصادی؛

ازنظرقرآن کریم، مبانی اقتصاد اسلامی بر رعایت اموردزیر استوار است :
۱.دوری از هرگونه رباخواری به ویژه ربای مضاعف ؛
۲.عدم تعدی و دست درازی به اموال افراد بی سرپرست ؛
۳.اجتناب از هرگونه اسراف ،تبذیر و تجمل گرایی؛
۴.دوری ازخوردن مال یکدیگر از راه های باطل؛ ازجمله رشوه، اختلاس، جعل، اخاذی، تن فروشی، غش در معامله ، ستمگری، کلاه برداری، پولشویی،تبلیغات تجاری نامشروع و... ؛
۵.منع قماربه عنوان نماد کسب هرنوع درآمد نامشروع که با برد و باخت و بدون کار و تلاش سازنده و مفیدحاصل شود ؛
۶.نهی ازکم فروشی ؛
۷.رعایت میزان و پیمانه دردادوستدها؛
۸. وام بدون بهره ؛
۹.درتنگنا قرار ندادن افراد بدهکار ؛
۱۰.منت نگذاشتن به هنگام کمک به دیگری ؛
۱۱.تادیه حقوق مالی متعلق به افراد سائل و محروم از سوی افراد غنی و توانگر؛
۱۲.پرداخت زکات، انفاق و صدقه به افراد نیازمندی ، چون فقیر ، بیکار ، زندانی ، در راه مانده و.... ؛
۱۳.منع تبادل و گردش دارایی وثروت در دست عده ای خاص؛

آیات مرتبط:

۱.حرمت ربا وآثارشیطانی آن:"الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لاَ يَقُومُونَ إِلاَّ كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا"؛ كسانى كه ربا مى‏خورند، (از گور) برنمى‏ خيزند مگر مانند برخاستن كسى كه شيطان بر اثر تماس‏،آشفته‏ ترش كرده است‏.اين بدان سبب است كه آنان گفتند: (داد و ستد صرفاً مانند رباست‏.) و حال آنكه خدا داد و ستد را حلال‏، و ربا را حرام گردانيده است‏(بقره،۲۷۵)
۲.نهی از خوردن مال یتیم:"ولاتاکلوا مال الیتیم الا بالتی هی احسن حتی یبلغ اشده"؛مال یتیم رامخورید مگربه صورتی که نیکوترباشد تازمانیکه به رشد برسد.(انعام،۱۵۲)
۳.نهی ازخوردن مال یکدیگردرراه های باطل :"لاتاکلوااموالکم بینکم بالباطل الا ان تجارة عن تراض منکم "؛اموال یکدیگررا به باطل نخورید مگراینکه تجارتی همراه بارضایت میان شما باشد.(نساء،۱۹)
۴.حرمت اسراف: "كُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ"؛بخوريد و بياشاميد و[لى] زياده‏روى مكنيد كه او اسرافكاران را دوست نمى‏دارد (اعراف ،۳۱) 
۵.حرمت ریخت وپاش وتجمل گرایی: "وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلاَ تُبَذِّرْ تَبْذِيرًاإِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُواْ إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا"؛وحق خويشاوند را به او بده و مستمند و در راه‏مانده را [دستگيرى كن] و ولخرجى و اسراف مكن .چرا كه اسرافكاران برادران شيطانهايند و شيطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است(اسراء ،۲۶ و ۲۷)
۶. لزوم دست به دست نشدن دارایی و ثروت درمیان ثروتمندان :"کی لایکون دولة بین اغنیاءمنکم"، نباید ثروت درمیان اغنیا شما دست به دست گردد. (حشر،۷)
۷.ملازمه رسیدن افراد به بزرگواری با انفاق کردن از آنچه دوست دارند :"لن تنالواالبرحتی تنفقوامما تحبون"؛هرگزبه نیکی نمی رسید مگرآنکه ازآنچه دوست دارید انفاق کنید.(آل عمران،۹۲)
۸.لزوم دادن صدقه:"أَنفِقُوا مِن مَّا رَزَقْنَاكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِي إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَكُن مِّنَ الصَّالِحِينَ "؛ و از آنچه روزى شما گردانيده‏ايم انفاق كنيد پيش از آنكه يكى از شما را مرگ فرا رسد و بگويد پروردگارا چرا تا مدتى بيشتر [اجل] مرا به تاخير نينداختى تا صدقه دهم و از نيكوكاران باشم(منافقون،۱۰)
۹.میزان خمس وافراد مشمول آن :" وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ"؛ و بدانيد كه هر چيزى را به غنيمت گرفتيد يك پنجم آن براى خدا و پيامبر و براى خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و در راه‏ماندگان است(انفال،۴۱)
۱۰.وجوب ادای حق خویشاوندی :" فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ ذَلِكَ خَيْرٌ لِّلَّذِينَ يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ"؛ پس حق خويشاوند و تنگدست و در راه‏مانده را بده اين [انفاق] براى كسانى كه خواهان خشنودى خدايند بهتر است و اينان همان رستگارانند.( روم،۳۸)
۱۱.سهم فقرا فقرا و محرومین دراموال اغنیاء :" وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ"؛و در اموالشان براى سائل و محروم حقى [معين] بود (ذاریات،۱۹)
۱۲.داشتن رقابت درکارهای خیر: فَاسْتَبِقُوا الخَيْرَاتِ إِلَى الله مَرْجِعُكُمْ"؛پس در كارهاى نيك بر يكديگر سبقت گيريد بازگشت [همه] شما به سوى خداست(مائده،۴۸)
۱۳.جایگاه مهم دادن وام به افراد بی بضاعت : مَن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ"؛ كيست آن كس كه به خدا وامى نيكو دهد تا [نتيجه‏اش را] براى وى دوچندان گرداند و او را پاداشى خوش باشد ﴿ حدید،۱۱﴾
۱۴.اهمیت ایثار و از خودگذشتگی درزندگی اجتماعی :"يُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ"؛هر چند در خودشان احتياجى [مبرم] باشد آنها را بر خودشان مقدم مى‏دارند(حشر،۹)
۱۵.لزوم رعایت اعتدال درکمک مالی به دیگران : "وَلاَ تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلاَ تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا"؛و دستت را به گردنت زنجير مكن و بسيار [هم] گشاده‏دستى منما تا ملامت‏شده و حسرت‏زده بر جاى مانى ( اسراء،۲۹)

قرآن کریم ، به مثابه قانون اساسی مومنان؛

قرآن کریم به منزله قانون اساسی مسلمانان است.بسیاری از حقوق شهروندی که در قوانین اساسی دنیا به آنها تاکید شده ، در قرآن کریم نیز مورد توجه قرار گرفته است.قرآن کریم در حکمرانی امت اسلامی به مواردی ؛ مانند : عدالت ، قسط ، برادری ، گذشت ، مشورت ، مدیریت و مدارا ، اخلاق حسنه ، تعاون و همیاری ، اجتناب از حرام خواری ، ظلم و تباهی و... سفارش کرده است.  آیات روح بخش ، معنوی و انسان ساز آن می تواند راهگشای زندگی مادی و معنوی جهانیان باشد.مسلمانان با الگو قراردادن آن در زندگی فردی و اجتماعی خویش می توانند جامعه ای پاک، سالم ، آگاه، دوراندیش ، آزاد و سعادتمندی داشته باشند.این کتاب انسان ساز مورد احترام همه فرق و مذاهب اسلامی است.آنها در سایه توسل به قرآن کریم می توانند از تعصب و فرقه گرایی دوری گزینند و از ظرفیت بالای آن بهره بیشتری ببرند.
آزاداندیشی؛

قرآن کریم از گوش دادن به سخن دیگران به عنوان بشارت برای مومنان یاد می کند.از نظرگاه آن ، بندگان خدا باید به سخن یکدیگر گوش کنند و نیکوترین آن را برگزینند . این توصیه مبشرانه نشان می دهد که تنها در فضای آزاداندیشانه می توان سخن بهتر را ادراک کرد و برگزید. اگرفضای جامعه ای بسته باشد و به اندیشه های گونه گون اهمیتی قائل نشود،طبیعی است که درآن فضا تشخیص سخن نیکوتر و امکان گزینش آن ممکن نخواهد بود.
بنابراین ، دریک جامعه ایمانی باید همیشه زمینه های گفتگو،استماع ، فکرکردن، تشخیص وگزینش سخن نیکوتر فراهم باشد.دین درچنین فضایی می تواند پویایی ، نشاط ،اثربخشی و به روزبودن خود را حفظ کند.این در حالی است چنانچه،در جامعه ای به آراء، اندیشه ها و دیدگاه های آزاد مردم امکان بروزداده نشود، تشخیص حقایق نیز درآن جامعه دشوارخواهد بود.
ازدیدگاه قرآنی، بااجبار نمی توان کسی رامومن کرد.این سخن بسیارمتین وموافق منطق وخرد است؛ زیراکه اگر اجبار ظاهری دین ممکن باشد ، آیا با اکراه و زور می توان در دل مردم نفوذ و آنان را مومن حقیقی کرد؟. وانگهی، دین اجباری چه ارزشی دارد! آنکه به زورشمشیرمومن شود ، ایمان او به خدای متعال ، آخرت و پیامبر خدا چه ارزشی خواهد داشت؟.همچنین، باید دانست که ایمان از نوع عشق ،آگاهی ، حقیقت جویی و اختیار است .درحالی که عواملی؛چون زور، فریب، تحمیل ،جهل و تعصب درایمان حقیقی مومنان هیچ تاثیری ندارد.
نفی ایمان تحمیلی به این معنا نیست که شرک و کفر اشکالی ندارد و گناه آنها بخشودنی است.بلکه بی شک ازفرزندان آدم در زمینه سقوط فکری ،اخلاقی و گزینش غلطشان شان سوال خواهدشد!بنابراین،آزاداندیشی و عقیده آزاد فرصت مناسبی است برای همه اشخاصی که با کشف حقایق راه راست را بر می گزینند و از افتادن در دام انحراف،آلودگی وگمراهی درامان می مانند.

آیات مرتبط:

۱:"فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ"؛بشارت بده به بندگانی که به سخن گوش فرامى‏دهندوبهترين آن را پيروى مى‏كنند اينانند كه خدايشان راه نموده واينانندهمان خردمندان.(زمر،۱۸)

۲."ادْعُ إِلِى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ"؛با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن و با آنان به [شيوه‏اى] كه نيكوتر است مجادله نماى در حقيقت پروردگار تو به [حال] كسى كه از راه او منحرف شده داناتر و او به [حال] راه‏يافتگان [نيز] داناتر است/نحل،۱۲۵/
سیاست کیفری؛

قرآن کریم درکنار استقبال از آزادی فکر،اندیشه،بیان وگزینش سخنان بهتر،ازفساد وتباهی نیز نهی می کند.بنابراین، آزادی بیان واندیشه ، آری اما افساد  ، ظلم ،اختلال درنظم عمومی واخلاق حسنه ، هرگز!
 کسانی که به جان، مال وآبروی دیگران تعدی می کنند، از دیدگاه الهی محکومند وباید کیفراعمال خویش راببینند.بنابراین، اعمالی ؛ چون ترور،ایجاد هراس،تعدی به ناموس دیگران،آدمکشی ،پولشویی،دزدی ،دادن نسبت نامشروع به انسان های بیگناه ،حرام خواری و...به دلیل برهم زدن نظم عمومی،اخلاق حسنه وحقوق شهروندی ممنوع است.

آیات مرتبط:

۱.کیفرسرقت به عنوان مجازات الهی:" وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُواْ أَيْدِيَهُمَا جَزَاء بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ"؛ و مرد و زن دزد را به سزاى آنچه كرده‏اند دستشان را به عنوان كيفرى از جانب خدا ببريد و خداوند توانا و حكيم است ( مائده،۳۸)
۲.نهی از آدم کشی:"ولاتقتلواالنفس التی حرم الله الا بالحق"؛ کسی راکه خداوندحرام کرده مکشیدمگرآنکه به حق باشد. (اسراء ۳۳)
۳.حرمت محاربه وکیفرسنگین آن :"انَّمَا جَزَاء الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ"؛سزاى كسانى كه با [دوستداران] خدا و پيامبر او مى‏ جنگند و در زمين به فساد مى ‏كوشند جز اين نيست كه كشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلاف جهت‏ يكديگر بريده شوند يا از آن سرزمين تبعيد گردند اين رسوايى آنان در دنياست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت.(مائده ،۳۳)
شرح : از مفاد آیه فوق چنین بر می آید که مجازات فوق صرفا در باره جنگ دینی  کفار و مشرکانی است که علیه مومنان آشوب به پا می کنند.بنابر این ، افرادی که تنها عقیده دینی متفاوتی دارند و کاری با ایمان مردم و حیات مدنی آنان ندارند ، مشمول چنین حکمی نمی شوند.همچنین، مجازات افراد تروریست و کسانی که با حکومت ها درگیرند نیز با کیفر قرآنی متفاوت است.برای اینکه هرچند اقدام آنان فساد در روی زمین است ، اما مبارزه شان منشا دینی و اعتقادی ندارد و نمی توان برای کیفر آنان از مجازات مذکور استفاده کرد.
۴.دوری ازعمل زنا:"لاتقربواالزنی انه کانه فاحشة وساء سبیلا"؛به زنا نزدیک نشوید که نوعی فحشا وراهی بد است.(اسرا،۳۲) ونیزدوری ازارتکاب هرگونه عمل فحشا:"لاتقربواالفواحش ماظهرمنها ومابطن"؛به اعمال فحشا نزدیک نشوید آنچه ازظاهریاباطن آن پیداست . (اسرا،۳۳)
۵.منع نقض عهد الهی وفساد درروی زمین:"الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ"؛همانانى كه پيمان خدا را پس از بستن آن مى‏شكنند و آنچه را خداوند به پیوستنش امر فرموده می‏گسلند و در زمين به فساد مي‏پردازند آنانند که زیانکارانند(بقره،۲۷)

قضاوت و حکومت عدل و انصاف ؛
در قرآن کریم آمده ، آنگاه که ملوک به سرزمینی وارد می شدند به ستمگری می پرداختند و سروران آن را ذلیل و خوار می کردند :  إِنَّ ٱلۡمُلُوكَ إِذَا دَخَلُواْ قَرۡيَةً أَفۡسَدُوهَا وَجَعَلُوٓاْ أَعِزَّةَ أَهۡلِهَآ أَذِلَّةࣰۚ وَكَذَٰلِكَ يَفۡعَلُونَ ؛ پادشاهان وقتى وارد شهرى مى‌شوند، آنجا را به فساد مى‌كشند ؛ عزيزان شهر را ذليل مى‌كنند و كارشان اين گونه است.(نمل ، ۳۴) بنابراین، حکومت و ستمگری با دین خدا همخوانی ندارد.در واقع، حاکمیت برای پاسداری از حقوق شهروندان ، خدمت به آنان ، گسترش عدالت ،رفاه، آبادی ، آسايش و پیشرفت عمومی به وجود آمده است. هیچ ملت عاقلی حکمرانی را برنمی گزیند که به آنان ستم روادارد و حقوقشان را ضایع کند.بنابراین، دولت ها با هر عنوان و شکلی که حکومت می کنند باید به مردم خدمت کنند ، خواسته های مشروع آنان را برآورده سازند و از تبعیض و ستمگری دوری گزینند.
آیات مرتبط : 
۱.امربه عدل واحسان:"إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِيتَاء ذِي الْقُرْبَى وَ يَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ"؛در حقيقت‏ خدا به دادگری و نيكوكاري و بخشش به خويشاوندان فرمان مى‏دهد و از كار زشت و ناپسند و ستم باز مى‏دارد به شما اندرز مى‏دهد باشد كه پند گيريد/نحل،۹۰/

۲.حکم به دادگری:"اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل"؛اگر میان مردم داوری کردید به عدل حکم دهید.(نساء،۵۸)
۳.منع ستمگری وتحمل ظلم :" لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ"؛ نه ستم مى‏كنيد و نه ستم مى ‏بينيد. ( بقره،۲۷۹) و"إِنَّ اللّهَ لاَ يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ"؛خدا به هيچ وجه به مردم ستم نمى‏كند ليكن مردم خود بر خويشتن ستم
۴.شهادت عادلانه:"يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ"؛اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد براى خدا به داد برخيزيد [و] به عدالت‏شهادت دهيد و البته نبايد دشمنى گروهى شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد عدالت كنيد كه آن به تقوا نزديكتر است و از خدا پروا داريد كه خدا به آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است (مائده، ۸ ) 
نکته : حقوقی؛ مانند حق تحصیل ، حق کار، حق دوران بیکاری ، حق بازنشستگی، حق انتخاب مدیران ونمایندگان کشور، حق داشتن وکیل ، حق آزادی بیان ونشر وبعد از آن، حق اعتصاب ومانند اینها از ابتکارات عصر معاصر است که اموری عادی ، پذیرفته شده و مورد مطالبه شهروندان هستند .به طوری که اگر دولتی به این حقوق توجه نکند، مسئولیت پیدامی کند ودرصورت ادامه آن ازمشروعیت قانونی خارج می شود و باید کنار برود. 
نفی سبیل؛
 یکی از آیاتی که بر تدبیر و  هوشمندی جهان اسلام در زمینه روابط با بیگانگان تاکید می کند ، آیه نفی سبیل است.براساس  آن  مومنان عالم باید بدور از هرگونه تعصب و واپسگرایی به توصیه های بیدارگرایانه این دین الهی گردن نهند و از پویایی و جاودانگی آن بهره بگیرند. به طوری که چنانچه کفار معاند و توطِئه گر  برای ناکارآمد نشان دادن جایگاه علمی و فکری مسلمانان به اقدامات مخربی دست بزنند؛ از جمله آنکه به قلمرو کشورهای اسلامی دست درازی کنند ، منابع آنان را به غارت ببرند و مردم آن ها را با استعمار سیاسی ،  فکری ، فرهنگی وعلمی خود مقهور خویش سازند،در این صورت قرآن این نوع سلطه را باعنوان"نفی سبیل"رد می کند و به مسلمانان امرمی کند که در برابر سلطه گری آنان ایستادگی کنند :" وَلَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا"؛ و خداوند هرگز بر [زيان] مؤمنان براى كافران راه [تسلطى] قرار نداده است ( نساء،۱۴۱)

اهمیت خانواده؛

قرآن کریم به خانواده اهمیت زیادی قائل است.به گونه ای که سفارش فراوانی در زمینه ازدواج و کمک به امور زناشویی افراد فقیر و ناتوان کرده است.داشتن رفتار حسنه باهمسردستورقرآنی است.شوهران حق ندارند بدون رعایت عدالت به ازدواج دوم بیندیشند.اگرشوهری خوف داشته باشد بر اینکه آیا می تواند مطابق اقتضای عدالت عمل کند یا نه، باید به تک همسری قناعت کند.
چنانچه کسی با ازدواج دوم حقوق همسر اول رانادیده بگیرد و رفتار ناپسندی با او پیشه کند،به یقین ازعدالت خارج شده است و این ازدواج نمی تواند جواز قرآنی داشته باشد.قرآن کریم به رعایت حقوق فرزندان نیز دستور داده است.خانواده ها به بهانه ترس از گرسنگی ،  نداری و سنت های باطل  نمی توانند به کشتن فرزندان مبادرت ورزند.درقرآن کریم آمده است که در قیامت از چنین فرزندانی پرسیده خواهد شد که به چه جرمی کشته شده اند!

آیات مرتبط:

۱.لزوم خوش رفتاری با همسران: وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ"؛ با آنها به نیکی رفتار كنيد(نساء،19)

۲.وجوب پوشش زنان:"يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا"؛اى پيامبر به زنان و دخترانت و به زنان مومنان بگو پوشش هاي خود را بر خود فروتر گيرند اين براى آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند [به احتياط] نزديكتر است و خدا آمرزنده مهربان است(احزاب،۵۹)

۴."وَآتُواْ النَّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِن طِبْنَ لَكُمْ عَن شَيْءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَّرِيئًا"؛ومهر زنان را به عنوان هديه‏اى از روى طيب خاطر به ايشان بدهيد و اگر به ميل خودشان چيزى از آن را به شما واگذاشتند آن را حلال و گوارا بخوريد(نسا،۴)

۵." هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ"؛ آنان براى شما لباسى هستند و شما براى آنان لباسى هستيد.(بقره،۱۸۷)
اهمیت کار؛

از دیدگاه قرآنی کار وتلاش منشا اصلی درآمد است:" " لیس للانسان الا ما سعی" .( سوره ۵۳ آیه ۴۰)
بنابراین، آدمی باید با سعی، زحمت و ریختن عرق جبین به کسب درآمد بپردازد.در مقابل،از درآمد های ناشی از قلدربازی ، قمار، دزدی، پول شویی، اخاذی، اختلاس، ربا،ظلم،تباهی،حرام خواری،کم فروشی ،احتکار، خیانت در امانت و... دوری گزیند.
آیات مرتبط : 
۱.لا یکلّف اللّه نفسا الا وسعها»؛ خداوند، هر کسی را به اندازه توانایی او تکلیف نموده است.(بقره ، ۲۸۶) 
شرح : بنابر این ، باید به هرکس به حد وسع و توان فکری و علمی و مانند آنها مسئولیت داد.نوع ، حجم و کیفیت کار باید با ظرفیت افراد نسبت معقولی داشته باشد.بی توجهی مسئولان  به این امر کلیدی ، موجبات عقب ماندگی و عدم موفقیت در کارها را  دامن می زند. 
۲.کل نفس بما کسبت رهینه" (نجم ، ۳۹) ؛ هر کس در گرو اعمال خویش است. 
۳.یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا؛ روزی که هر کس اعمال نیکی را انجام داده حاضر می بیند. (آل عمران ، ۳۰)
۴.وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ (طور ، ۲۱) و كسانى كه گرويده و فرزندانشان آنها را در ايمان پيروى كرده‏ اند فرزندانشان را به آنان ملحق خواهيم كرد و چيزى از كار[ها]شان را نمى ‏كاهيم هر كسى در گرو دستاورد خويش است .
۵.من أراد الآخرة و سعی لها سعیها و هو مؤمن، فأولئك کان سعیهم مشکورا” (اسرا،۱۹) ؛ هر کس به دنبال آخرت باشد و تلاش و کوششی برای آن داشته باشد، این تلاش و کوشش او محسوب و قدردانی می‌شود.
بهداشت و سلامتی؛

قرآن کریم در آیات زیادی جامعه اسلامی را به سوی سلامتی و بهداشت رهنمون شده است.به گونه ای که از شیطانی بودن اسراف ، ریخت و پاش، تجمل گرایی سخن می راند. زیاده خواری حاصل اسراف است و سلامتی آدمی را به سختی تهدید می کند.جامعه اسلامی با صرفه جویی و عدم تجمل گرایی  بهتر می تواند به زندگی فردی و اجتماعی خویش سامان دهد.همچنین ،در باره طهارت و پاکیزگی تاکید زیادی شده است .به طوری که برای رعایت بهداشت وسلامتی از مباشرت جنسی در ایام حیض نهی شده، بر حرمت خوردن خون، گوشت حیوان مرده، حیوانی که به طریق درستی ذبح نشده، گوشت خوک وشراب تاکید شده است.از طرف دیگر، قرآن کریم برای رعایت بهداشت جسمی مومنان به دو شیوه طهارت یعنی وضو و غسل توجه زیادی کرده است.به طوری که شخصی که وضونگرفته در شرایط عادی نمی تواند نماز روزانه اش را  بخواند.همچنین ، در مواقع خاصی به انجام غسل امر شده است.اینگونه دستورها، برای توسعه  پاکی و بهداشت در میان مومنان است. بنابراین، زیبنده جامعه اسلامی نیست که با وجود این همه تاکیدات قرآنی به پاکیزگی وبهداشت محیط زیست اهمیت ندهد.
آیات مرتبط:

۱.رعایت پاکیزگی: " وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ "؛ و خدا كسانى را كه خواهان پاكی ‏اند دوست مى ‏دارد ( توبه ،۱۰۸)

۲.تغذیه حلال:"یا ایها الناس کلوا مما فی الارض حلالا طیبا"؛ای مردم از آنچه در روی زمین حلال و طیب است بخورید(بقره،۱۶۸)

۳.گرفتن وضو برای برپایی نماز:"اذاقمتم الی الصلاة فاغسلوا وجوهکم وایدیکم الی المرافق وامسحوا برؤوسکم و ارجلکم الی الکعبین"؛وقتی برای نماز قیام کردید پس صورت ودست هایتان را تا آرنج بشویید به سر پاهایتان مسح کنید.(مائده،۶)

۴.حرمت خوردن شراب،حیوان مرده،خون و گوشت خوک:"انما حرم علیکم المیتةوالدم ولحم الخنزیرومااهل به لغیرالله"؛بدانید بر شما حیوان مرده ،خون،گوشت خوک وهرآنچه نام غیر خدا در آن برده شده،حرام شد.(بقره،۱۷۳) و" انما الخمر والمیسر والانصاب والازلام رجس من عمل شیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون"؛بدانید شراب ،قمار،بتها وترهای قرعه پلیدوازعمل شیطان هستند.پس از آنها دوری گزینید تا شاید رستگار شوید.(مائده،۹۰)

۵.حرمت اسراف: "كُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ"؛بخوريد و بياشاميد و[لى] زياده‏روى مكنيد كه او اسرافكاران را دوست نمى‏دارد (اعراف ،۳۱) 

۶.حرمت ریخت و پاش و تجمل گرایی: "وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلاَ تُبَذِّرْ تَبْذِيرًاإِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُواْ إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا"؛و حق خويشاوند را به او بده و مستمند و در راه‏مانده را [دستگيرى كن] و ولخرجی و اسراف نكن .چرا كه اسراف کاران برادران شيطان هايند و شيطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است(اسراء ،۲۶ و ۲۷)

۷.دوری از نزدیکی با زنان حائض:"فاعتزلوا النساء فی المحیض ولاتقربوهن حتی یطهرن"؛زنان حائض دوری گزینید و به آنها نزدیک نشوید تا پاک شوند. (بقره،۲۲۲)
امت وسط بودن؛

 قرآن کریم، جامعه اسلامی را به عنوان "امت وسط" معرفی کرده است.منظور از وسط صرفا میان دو چیز بودن نیست. بلکه درگفتگو از یک امت ، مفهوم « وسط » ناظر برجایگاه عقلانی و رفتار و منش متعادل آن در میان امم دیگر است. در چنین جامعه ای همه امورسیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و معرفتی امت اسلامی با میانه روی ، اعتدال و صرفه جویی انجام می شود.از این روی ، پیامبر اسلام رهبانیت را رد می کند.مومن نباید با زیاده روی درعبادت و زهد ورزی ، ارتباط خود را با کار ، کسب و تعامل با مردم قطع کند.عبادت وزهدی که با معرفت همراه نباشد، نمی تواند سرانجام درستی داشته باشد.وسط بودن امت اسلامی به این معناست که آنان همه امور خود را در جای خود انجام می دهند.این درحالی که ممکن است برخی از مومنان با افراط و تفریط خود از مقتضیات زندگی اجتماعی غفلت کنند و گمان می کنند که راه درستی را پیموده اند.این در حالی است که زندگی شایسته بدون میانه روی حاصل نمی شود.از همین روی، در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که حتی حضرت رسول (ص) را به خاطرترک برخی از کارهای حلال زیرسوال می برد که چرا حلال خدا را بر خود حرام کرده است: 
" يَـٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَآ أَحَلَّ ٱللَّهُ لَكَۖ تَبۡتَغِي مَرۡضَاتَ أَزۡوَٰجِكَۚ وَٱللَّهُ غَفُورࣱ رَّحِيمࣱ " ؛ اى پيامبر، چرا براى به دست آوردن خشنودى [برخى از] همسرانت چيزى را كه خدا بر تو حلال كرده، حرام مى‌كنى، در حالى كه خدا بسيار آمرزندۀ مهربان است(تحریم ، ۱).
از این رو، میانه روی ویژگی بارز و غیر قابل اجتناب یک جامعه اسلامی است. حال ، چنانچه  کشوری از سر غرور و تعصب به مقتضای اعتدال تن ندهد ، بداند که ازاین الگوی قرآنی فرسنگها فاصله گرفته است.افراط و تفریط ازجنس تقصیرند و جامعه را به عنوان قاصر و مقصر معرفی می کنند.این رفتار و منش نمی تواند مورد تایید مبانی دینی باشد.شوربختانه، دیر هنگامی است که چنین رفتار مورد توصیه قرآنی در جوامع اسلامی کم سو شده است و برخی گمان می کنند با  تندروی یا کندروی می توان جامعه ای سالم و موفق داشت. درواقع ، افراط و تفریط دو ویژگی بارز از دلایل عقب ماندگی است که وبال گردن  کشورهای جهان سوم می شوند.این درحالی است امت میانه رو باید از یک طرف از تنش زایی، هراس افکنی، تعصب، زورگویی، فریبکاری، اختلاف افکنی، خودکامگی و تحمیل دوری گزیند ، از طرف دیگر دچارذلت ، از دست دادن عزت و اعتبار خود در برابر بیگانگان نشود.
آیات مرتبط : 
۱.امت وسط بودن مسلمانان:" وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا"؛و بدین گونه شما را امتی میانه قرار داديم(بقره،143)
۲.دعوت به نیکی،امربه معروف ونهی ازمنکر :"ولتکن منکم یدعون الی الخیرویامرون بالمعروف وینهون عن المنکر"باید از میان شما کسانی باشند که به خیر دعوت،به خوبی امروز زشتی می کنند. (آل عمران،۱۰۴)
۳.امربه عفووبخشش ودوری ازافراد نادان :"خذالعفووامربالعرف واعرض عن الجاهلین"؛عفوپیشه گیروبه نیکی امرکن واز جاهلان دوری کن (اعراف، ۱۹۹)
۴.لزوم رعایت نرم گویی در برخورد با دیگران:"فقولا قولا لینا لعله یتذکر او یخشی"؛(ای موسی و هارون) با نرمی سخن گویید تا شاید او(فرعون)متذکر شود یا از خدا بترسد(طاها،۴۴)
۴ .انفاق،فروخوردن خشم و عفو مردم:"الَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي السَّرَّاء وَالضَّرَّاء وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِين"؛همانان كه در فراخى و تنگى انفاق مى‏كنند و خشم خود را فرو می‏برند و از مردم در میگذرند و خداوند نيكوكاران را دوست دارد(آل عمران،۱۳۴)
دوری از اخلاق منفی؛

داشتن روان سالم از نشانه های یک جامعه شاد و بانشاط است .بدون داشتن این خصوصیات  نمی توان جامعه ای متعادل داشت.چنانچه مردم کشوری در زندگی روزمره خویش با انواع بدگویی ، تخریب و پشت سرگویی دیگران انس بگیرند ، روحیه ناامنی ، تنش ، بدبینی و بی اعتمادی بر آنان چیره می گردد.در یک جامعه سالم معمولا شهروندان به یکدیگر اعتماد می کنند ،همدیگر را دوست می دارند و از بدگویی ، دروغ  پراکنی ، اختلاف و هراس افکنی در میان یکدیگر پرهیز می کنند.ازاین روی، قرآن کریم  کارهایی ؛ چون غیبت، بدگویی، نسبت بد و بهتان زدن به دیگران را به شدت نکوهش می کند.در این کتاب گرانسنگ  سفارش شده که حتی سخن افراد فاسق را به یکباره رد نکنند بلکه پس از بررسی ، آن را  رد یا قبول کنند: " يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِن جَآءَكُمۡ فَاسِقُۢ بِنَبَإࣲ فَتَبَيَّنُوٓاْ أَن تُصِيبُواْ قَوۡمَۢا بِجَهَٰلَةࣲ فَتُصۡبِحُواْ عَلَىٰ مَا فَعَلۡتُمۡ نَٰدِمِينَ " ؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد، اگر فاسقى براى شما خبرى آورد، خوب بررسى و تحقيق كنيد؛ مبادا در اثر نادانى، به گروهى آسيب برسانيد [و] آنگاه برآنچه انجام داده ايد، پشيمان شويد(حجرات ، ۶) 
از این روی ، رفتار مردم با یکدیگر باید به گونه ای باشد که به سخن یکدیگر تا زمانی که شائبه دروغ درآن وجود ندارد باورکنند و شک و دودلی را از خود دور سازند.
آیات مرتبط:
۱. منع تجسس در امور یکدیگر:"ولاتجسسوا"؛از یکدیگر تجسس نکنید.(حجرات ،12)
۲.حرمت بهتان:" وَمَن يَكْسِبْ خَطِيئَةً أَوْ إِثْمًا ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئًا فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِينًا"؛ و هر كس خطا يا گناهى مرتكب شود سپس آن را به بى‏گناهى نسبت دهد قطعا بهتان و گناه آشکاری بر دوش كشيده است ( نساء،۱۱۲) و"تَاللَّـهِ لَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنتُمْ تَفْتَرُ‌ونَ"؛سوگند به خدا از آنچه به افترا به دیگری می بندید پرسیده می شود.(نحل،۵۶)
۳.نهی ازسخره،عیب جویی ونسبت بددادن به دیگران :" لایسخرقوم من قوم عسی ان یکون خیرا منهم ولا تنابزوبالالقاب بئس اسم الفسوق بعد الایمان ومن یتب فاولئک هم الظالمون "(حجرات،۱۱)
۴.منع ستمگری وتحمل ظلم :" لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ"؛ نه ستم مى‏كنيد و نه ستم مى‏بينيد ( بقره،۲۷۹) و"إِنَّ اللّهَ لاَ يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ"؛خدا به هيچ وجه به مردم ستم نمى‏ كند ليكن مردم خود بر خويشتن ستم مى‏ كنند(یونس ،۴۴)
۵.عمل زشت منافقان ریاکار :" إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُواْ إِلَى الصَّلاَةِ قَامُواْ كُسَالَى يُرَآؤُونَ النَّاسَ وَلاَ يَذْكُرُونَ اللّهَ إِلاَّ قَلِيلًا"؛ منافقان با خدا نيرنگ مى‏ كنند و حال آنكه او با آنان نيرنگ خواهد كرد و چون به نماز ايستند با كسالت برخيزند با مردم ريا مى‏ كنند و خدا را جز اندکی ياد نمى ‏كنند ( نساء،۱۴۲ )
۶.نهی از خودکشی :" ولاتقتلوا انفسکم ان الله کان بکم رحیما"؛خودتان را نکشید.خداوند بر شما مهربان است(نساء،۱۹)
۷.دوری از غرور، تکبر و نخوت : " وَلاَ تَمْشِ فِي الأَرْضِ مَرَحًا إِنَّكَ لَن تَخْرِقَ الأَرْضَ وَلَن تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا"؛ در روي زمين به نخوت گام برمدار؛چرا كه هرگز زمين را نمى‏توانى شكافت و در بلندى به كوهها نمى‏توانى رسيد ( اسراء،۳۷ ) همچنین،"ولاتصعرخدک للناس ولاتمش فی الارض مرحاان الله لایحب کل مختال فخور"؛ گونه ات را از مردم برنگردانید در روی زمین با نخوت گام برندارید که خداوند هر خیالباف مغرور را دوست ندارد.(لقمان،۱۸)
۸.نهی از عیب جویی و سخن چینی از دیگران: "لا تطع کل حلاف مهین هماز مشاء بنمیم"؛از آنکه زیاد سوگند یاد می کند،عیب جوی است و برای سخن چینی گام می زند،پیروی مکن. (قلم،۱۱)
۹.عدم پیروی از آنچه نسبت به آن آگاهی وجود ندارد:"ولاتقف مالیس لک به علم ان السمع والبصر والفواد کل اولئک عنه مسئولا"؛از آنچه نسبت به آن علم نداری پیروی مکن ،چه گوش،چشم و دل ها مورد سوال قرار می گیرند.(اسرا،۳۶)
۱۰.دوری از دروغ گویی:"واجتنبوا قول الزور"؛از سخن دروغ دوری کنید.(حج،۳۰)
۱۱.دوری از ظن و بدگمانی :" اجتنبواکثیرامن الظن إن بعض الظن اثم"؛ از بسیاری از گمان ها دوری کنید که بعضی از گمان ها گناهند.(حجرات،۱۲)
۱۲.نهی از بدزبانی:" لاَّ يُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوَءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَن ظُلِمَ وَكَانَ اللّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا"؛ خداوند بانگ برداشتن به بدزبانی را دوست ندارد مگر [از] كسى كه بر او ستم رفته باشد و خدا شنواى داناست ( نساء،۱۴۸)
۱۳.حرمت غیبت از دیگری:"لا یغتب بعضکم بعضا"بعضی از شما از دیگری غیبت نکنید. (حجرات،۱۲)
پاسخ به برخی از شبهات؛

برخی از آیات قرآن در مواجهه با کفار ستیزه گر ، احکام سخت گیرانه ای دارد. اما ، کسانی که به فکر  تضعیف جایگاه  مسلمانان هستند ، با زیر سوال بردن اعتبار این کتاب معرفت و هدایتگر می کوشند آیات مربوط به کفار آن را برجسته تر نشان دهند تا اولا  منبع اصلی اسلام را به عنوان تولید کننده هراس ، ستمگری ، خشونت و تبعیض طبقاتی (میان کافر و مسلم) معرفی کنند ثانیا آنهمه آیات حکمت آموز ، معرفتی، اخلاقی و تربیتی آن را از اعتبار و تاثیرگذاری  بیندازند.این درحالی است  چنانچه محققانه و از روی انصاف به آیات مذکور نگریسته شود ، معلوم می شود که در میان عقلای عالم نیز در مواجهه با اشخاص ستیزه گر و عنود این منطق و گزاره قرآنی اعمال می شود .برای اینکه آنان نیز ، دربرابر کسانی که بدون هرگونه رحم و مدارا راه خشونت و ظلم را در پیش می گیرند ، چاره ای ندارند جز اینکه راه غلاظ و   برخورد متقابل را بر گزینند. در واقع ، راهبرد قرآنی در مواجهه با افراد متصلب و متجاوز به هیچ وجه با مبانی عدالت و انصاف تضادی ندارد. 
در زیر ضمن آوردن  برخی از آیاتی که به سخت گیری نسبت به کفار امر می کنند ،لازم می دانم به این نکته تاکید کنم که قرآن  اساسا کتاب رحمت است تا کیفر ،  انتقام و خشونت. آیات مذکور نیز صرفا درباره کفاری است که راه ستیز، عداوت و تجاوز گری مستمر را علیه مومنان و افراد بی گناه در پیش بگیرند.از دیدگاه قرآنی ترحم بر کفار معاند و بی رحم به قول سعدی به مثابه ستمکاری بر گوسفندان خواهد بود.  
ترحم بر پلنگ تیز دندان / ستمکاری کاری بود بر گوسفندان
آیات مرتبط ؛

۱." وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ  وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ  وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ  فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ  كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ" 
و هر کجا مشرکان (فتنه گر) را یافتید به قتل رسانید و آنان را از همان وطن که شما را آواره کردند برانید، و فتنه‌گری (آنان) سخت‌تر و فسادش بیشتر از جنگ و کشتار است، و در مسجد الحرام با آنها جنگ مکنید مگر آنکه آنان پیشدستی کنند، در این صورت رواست که در حرم (نیز جنگیده و )آنها را به قتل برسانید، چنین است کیفر کافران.( سوره بقره /آیه ۱۹۱)
۲. " إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ  ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا  وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ "
کیفر آنان که با خدا و پیامبرش می جنگند، و در زمین به فساد و تباهی می کوشند ، این است که کشته شوند، یا به دارشان آویزند، یا دست راست و پای چپشان بریده شود، یا از وطن خود تبعیدشان کنند. این برای آنان رسوایی و خواری در دنیاست، و برای آنان در آخرت عذابی بزرگ است(سوره مائده /آیه ۳۳)
شرح : آنهایی که در کوچه و بازار مسلمانان رعب و وحشت ایجاد می کنند اما هدفشان خدا و رسول او نیست ، بلکه مثلا به قصد اخاذی رعب ایجاد می کنند ، 
مشمول این حکم قرآنی قرار نمی گیرند.در واقع ، جنگ با خدا و رسول و فتنه گری سه شرط اصلی تحقق محاربه است.
۳." إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلَائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ 
[یاد کن] هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان وحی کرد که من با شمایم، پس مؤمنان را [برای نبرد با دشمن] ثابت قدم دارید، [و] به زودی در دل کافران ترس می اندازم، پس سرهایشان را در هم کوبید و همه انگشتانشان را قطع کنید.( سوره انفال/آیه ۱۲)
۴." ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ  وَمَنْ يُشَاقِقِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ " 
این [کیفر سخت] به سبب این است که آنان با خدا و پیامبرش دشمنی و مخالفت کردند، و هر کس با خدا و پیامبرش دشمنی و مخالفت ورزد، پس [بداند که] یقیناً خدا سخت کیفر است. ((سوره انفال/آیه ۱۳)
۴." وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ  فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ"
و (ای مؤمنان) با کافران بجنگید تا دیگر فتنه و فسادی نماند و آیین همه دین خدا گردد، و چنانچه دست (از کفر) کشیدند خدا به اعمالشان بیناست.(سوره انفال/آیه ۳۹)
شرح : چنانچه کسانی فتنه گری نکنند ، مشمول این حکم قرآنی قرار نمی گیرند و نمی توان با آنان جنگید. 
۵.  " قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ" 
با کسانی از اهل کتاب که به خدا و روز قیامت ایمان نمی آورند، و آنچه را خدا و پیامبرش حرام کرده اند، حرام نمی شمارند، و دین حق را نمی پذیرند، بجنگید تا با دست خود در حالی که [نسبت به احکام دولت اسلامی] متواضع و فروتن اند، جزیه بپردازند(سوره توبه /آیه ۲۹)
شرح : در قرآن کریم خوردن غذا با اهل کتاب حلال شمرده شده است:" طعام الذین اوتوا الکتاب حل لکم  و طعامکم حل لهم "(مائده ، ۵) . این در حالی که این آیه درباره اهل کتابی است که مسیرعداوت ، انکار و بی اعتنایی را در مواجهه با احکام محرمات اسلامی درپیش گرفته باشند.
۶." يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً  وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ"
ای اهل ایمان! با کافرانی که هم جوار شما هستند، نبرد کنید؛ و آنان باید در شما سرسختی و شدت یابند؛ و بدانید که خدا با پرهیزکاران است.(سوره توبه /آیه ۱۲۴)
۷. "مَلْعُونِينَ  أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا "
[این چند گروه به علت اعمال ناهنجارشان] طردشدگان [از رحمت خدای] اند، هرجا که یافت شوند باید دستگیر شوند، و به سختی به قتل برسند.(سوره احزاب /آیه ۶۱)
۸. "فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا  ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِنْ لِيَبْلُوَ بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ  وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ "
شما مؤمنان چون (در میدان جنگ) با کافران رو به رو شوید باید (شجاعانه) آنها را گردن زنید تا آن گاه که از خونریزی بسیار دشمن را از پا در آوردید پس از آن، اسیران جنگ را محکم به بند کشید که بعدا یا بر آنها منّت نهید (و آنها را آزاد گردانید) یا فدا گیرید تا در نتیجه جنگ سختیهای خود را فروگذارد.
این حکم فعلی است و اگر خدا بخواهد خود از کافران انتقام می‌کشد (و همه را بی زحمت جنگ شما هلاک می‌کند) و لیکن (با این جنگ کفر و ایمان) می‌خواهد شما را به یکدیگر امتحان کند، و آنان که در راه خدا کشته شدند خدا هرگز اعمالشان را ضایع نگرداند.( سوره محمد/ آیه ۴ )
سخن آخر؛
قرآن کریم به اموری؛مانند همبستگی،احساس مسئولیت،مشارکت در کارهای مثبت و مفید،رعایت کرامت انسانی،حسن ظن ،خیرخواهی،نزاکت اخلاقی،مدارا،گزینش سخن نیکو،رعایت حرمت پدر و مادر،فروتنی،خشوع،تقوا،قناعت ورزی،راستی، اعتماد،عفو،دستگیری از نیازمندان به اشکال گوناگون؛از جمله بخشش،زکات، انفاق،صدقه، قرض و...پافشاری کرده است.همچنین،از ارتکاب کارهایی؛مانند جنایت،آزار اذیت،حرام خواری، غیبت، بدعهدی، زشت خویی، ناسزاگویی، بی حرمتی، مسخره، تهمت و...نهی کرده است.
در هر حال ، یک جامعه سالم با رعایت دستورهای قرآنی می تواند از سعادت، رضایتمندی، آرامش و شادمانی بهره مند شود؛دستورهایی که ضامن پویایی ،استواری،اثرگذاری و جاودانگی دین و بالا رفتن سطح فرهنگ،معنویت ،معرفت و همدلی افراد جامعه است.
اما شوربختانه ،برخی از جوامع مسلمان بادوری از دستورهای پویای قرآنی با انواع ناهمواری ها،ناراستی ها،سختی ها و ناهنجاری ها مواجه می شوند.این در حالی است که کشورهای غیرمسلمان این مشکلات را به نارسایی ، خشونت، نقص و انجماد متن قرآن مجید نسبت می دهند.به گونه ای که کشورهای غربی با تبلیغات دروغین خویش پدیده کاذب "اسلام هراسی" را به دستور قرآن کریم مبنی بر تایید ترورو آدمکشی نسبت می دهند.به عنوان مثال،قرآن کریم به مقاتله مسلمانان با رهبران کفر دستور می دهد"قاتلوا ائمة الکفر".اما باید دانست که این آیه شامل هر کافری نمی شود.به طوری که درآیه دیگری به نیکی به کفاری که در دین خدا به مسلمانان جنگی ندارند و آنان را از خانه و کاشانه شان بیرون نمی کنند،امر می دهد:" لا ینهاکم الله عن الذین لم یقاتلونکم فی الدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم و تقسطوا الیهم ان الله یحب المقسطین"
به هرروی ، تردیدی وجود ندارد که قرآن کریم با اعجاز همیشگی خود ظرفیت گسترده و شگرفی دارد و به تنهایی می تواند ضامن پویایی و جاودانگی اصول ، معارف ، اخلاق ، عرفان ،اندیشه و احکام اسلامی با درنظرگرفتن مقتضیات زمان باشد. آری ؛
این کتاب شریف نه تنها کتاب مقدس مسلمانان ، بلکه گنجینه‌ای ارزشمند برای تمام بشریت است. جاودانگی و پویایی این اثر هدایت گر وحیانی ، که ناشی از جامعیت ، فراگیری و تحلیل پذیری آن است، کمک می‌کند که اسلام همچنان به عنوان یک دین زنده و پویا، در مسیر رستگاری و سعادت انسان‌ها نقش‌آفرینی کند. بنابراین، اهتمام به شناخت قرآن و عمل به آموزه‌های آن، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر برای جامعه بشری است تا بتواند در دنیای پر تحول کنونی به توسعه و تعالی متوازنی دست یابد. باشد که با تدبر در آیات الهی، از این سرچشمه‌ی فیض، توشه‌ای برای زندگی دنیوی و .اخروی خود برگیریم
علی حکیم پور

 

 

.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

اعلامیه جهانی حقوق بشر ؛ شرح و تطبیق آن با موازین اسلامی و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

بررسی انتقادی برخی ازابیات ونکته های ظریف ادبی شاعران ایرانی