فساد ؛ آنچه باید جلوی آن را گرفت: بررسی ماهیت ، علل ، پیامدها و راهکارهای مبارزه با آن

فساد ؛ آنچه باید جلوی آن را گرفت: بررسی ماهیت ، علل ، پیامدها و راهکارهای مبارزه با آن 
 چکیده ؛
یکی از نهاد های بین الملی در زمینه آگاهی بخشی و مبارزه با فساد در کشور ها سازمان شفافیت بین‌الملل ( Transparency International) است. این سازمان به صورت غیردولتی اداره می شود. دفتر اصلی آن در برلین آلمان قرار دارد.سازمان مذکور سالیانه به انتشار شاخص ادراک فساد کشورها اقدام می‌کند. درسنجش فساد به شاخص‌هایی ؛ ازجمله : اختلاس، رشوه ، خرید و فروش پست‌های دولتی ، آلودگی دستگاه قضایی ، وجود رانت در میان سیاستمداران و مقامات دولتی و عدم مقابله کافی یا ناکارآمد در مبارزه با فروش مواد مخدر است.
وجود چنین سازمانی نشان می دهد که اشکال فساد و فراوانی  آن در جهان گسترده است. اگر در قبال مافیای فساد اقدامی صورت نگیرد ، فساد عالم را می گیرد!
بدیهی است بدون آگاهی نسبت به ماهیت فساد ، علل و پیامد های آن نمی توان در پیشگیری و مبارزه با آن موفق شد.
در این نوشته به بررسی مسائل فوق پرداخته خواهد شد.امید که مردم و مسئولان جمهوری اسلامی ایران اجازه ندهند ابعاد گوناگون فساد در کشور گسترش یابد.
واژگان کلیدی : فساد ، علل و زمینه های فساد ، انواع فساد ، مبارزه با فساد   
سرآغاز ؛ 
فساد کلمه ای عربی است که وجوه مختلفی دارد و تعریف ، تبیین ماهیت ، زمینه ها و پیامد های ناشی از آن با در نظر گرفتن وجوه آن متفاوت است. 
این واژه با کلماتی ؛ چون مفسد ، فاسد ، مفسده و افساد هم خانواده است.
فاسد در برابر صالح و سالم است. هرآنچه از حالت طبیعی و سالم بودن خارج شود ، رو به فساد می گذارد و نیز هرکسی که از قلمرو حق ، عدل ، پاکدستی ، صداقت ،معرفت ، عقلانیت ، قانون ، اخلاق ، انسانیت، مصالح اجتماعی و هرآنچه در آن حکمت و خیری نهفته است ، دور شود ، دچار فساد شده است. فاسد صفت است و به خاطر این ، عمدتا منشا ذهنی و درونی دارد اما دامنه آن می تواند به بیرون نیز امتداد یابد . ویژگی شخص یا چیزی را نشان می دهد که دچار تباهی شده است.اما مفسد که متضاد مصلح است ، بعد تاثیرگذاری آن را نشان می دهد ؛ یعنی نقش فاعلی دارد و در مفعول ، اعم از شیء ، فرد و جامعه تاثیرنامطلوبی می گذارد.
در همه انواع فساد خروج از اعتدال وجود دارد که به صورت هایی ؛ چون : اختلال، تباهی، خرابی ، سوء استفاده ، رانت ، اختلاس، ارتشاء ، خدشه ، نقض ، انحراف ، عدم صحت ، بطلان و مانند آنها خودنمایی می کند. 
عمل فساد ممکن است به صورت " ضایع شدن و تغییر پذیری" اتفاق بیفتد مانند خرابی یک میوه یا هر محصول دیگر از درون در اثر گذشت زمان یا عوامل طبیعی دیگر یا به صورت" افعالی و تاثیرگذاری" باشد مانند افساد وشستشوی ذهنی و فکری کودکان و جوانان ؛ مادی باشد مانند هرشیء خراب شدنی یا معنوی باشد مانند فساد عقیده ، فکر، اخلاق و روان ؛ قابل اصلاح ، جبران و ترمیم باشد مانند آدمی که دچار گناه کبیره شده و توبه نماید یا غیرقابل اصلاح باشد مانند شیری که فاسد شده و درست شدنی نباشد ؛ توسط شخص حقیقی صورت بگیرد یا حقوقی مانند دولت ، نهادهای مدنی و شرکت ها ؛ سیستمی باشد مانند فسادی که منشا آن عمدتا مقامات ارشد نظام است یا غیر سیستمی مانند فساد غیر حاکمیتی افراد ؛ عمدی باشد مانند هر فساد ساده یا پیچیده و برنامه ریزی شده حقوقی و غیر آن یا غیر عمد باشد مانند هر فسادی که ناشی از خطای انسانی صورت گرفته باشد و فعل باشد یا ترک فعل ، به طوری که ماده ۱ قانون ارتقاء سلامت مصوب ۲۹ اردیبهشت سال ۱۳۹۰ مجلس شورای اسلامی مقرر می دارد : فساد عبارت از هرگونه فعل یا ترک فعلی است که توسط هر شخص حقیقی یا حقوقی به صورت فردی، جمعی یا سازمانی که عمداً و با هدف کسب هرگونه منفعت یا امتیاز مستقیم یا غیرمستقیم برای خود یا دیگری، با نقض قوانین و مقررات کشوری انجام پذیرد یا ضرر و زیانی را به اموال، منافع، منابع یا سلامت و امنیت عمومی و یا جمعی از مردم وارد نماید نظیر رشاء ، ارتشاء ، اختلاس، تبانی، سوءاستفاده از مقام یا موقعیت اداری، سیاسی، امکانات یا اطلاعات، دریافت و پرداختهای غیرقانونی از منابع عمومی و انحراف از این منابع به سمت تخصیصهای غیرقانونی، جعل، تخریب یا اختفاء اسناد و سوابق اداری و مالی ، تحصیل مال نامشروع و...
نکات قابل ملاحظه 
 ۱.تعریف فوق شامل فساد حقوقی است و نمی تو اند ناظر بر همه انواع فساد باشد . به طوری که بسیاری از مصادیق فساد ؛ ازجمله فساد محصولات طبیعی در آن مورد توجه قرار نگرفته اند. 
۲.فساد در عبادات ، عقود و احکام دینی عمدتا به معنای بطلان یا عدم صحت آنهاست.
۳.فساد یک دستگاه به معنای سوء استفاده از موقعیت و عمل نکردن آن دستگاه به وظایف قانونی و عرفی مقرر است.
۴.برخی از اندیشمندان در تعریف فساد و موجبات بروز آن دیدگاه های متفاوتی دارند که به بعضی از آنها اشاره می شود. به عقیده ماکیاولی ، " فساد تحولی است که با حصول آن موازین اخلاقی افراد سست و فضیلت و تقوای آنان از بین می رود . از دیدگاه منتسکیو ، با بروز فساد سیاسی ، یک دستگاه سالم به ناسالم تبدیل می گردد . ابن خلدون علت اصلی بروز آنرا تمایل شدید طبقات حاکم به زندگی تجملاتی عنوان می کند . به نظر گونار میردال ، دانشمند معروف سوئدی فساد ، به معنی انحراف یا اعمال قدرت شخصی و استفاده نامشروع از مقام و موقعیت شغلی است و در تعریفی که فرهنگ وبستر کرده ، فساد پاداش نامشروعی است که برای وادار کردن فرد به تخلف از وظیفه اش داده می شود . در این میان ، بانک جهانی و سازمان شفافیت بین المللی ، فساد را سوء استفاده از اختیارات دولتی برای کسب منافع شخصی میدانند . " ( مجله ویستا ، بیست و نه فروردین ۱۴۰3، به نقل از Yektanet .com )
ابعاد و پیامدهای فساد ؛
تاثیر فساد در جامعه بستگی به ابعاد آن دارد. بدیهی است فساد محدود تاثیر منفی کمتری دارد.درحالی که فساد گسترده و کلان وضع جامعه را دگرگون می کند و می تواند بنیان اعتقادی ، اخلاقی و معنویت جامعه را دچار بحران کند‌. بدتر از فساد کلان ، فساد نظام مند یا سیستمی است که معمولا بخش هایی از حاکمیت را نیز درگیر می کند! چنانچه مسئولان عالی یک کشور بی مبالاتی پیشه کنند ، جامعه دچار فساد نظام مند می شود. در فیلم سینمایی سناتور ، مامور وظیفه شناس تصمیم می گیرد کامیون حامل مواد مخدر را متوقف کند اما متوجه می شود که مقام مافوق او نه تنها از وی حمایت نمی کند بلکه اقدام او را تقبیح می کند.این در حالی که بعدا در می یابد وارد کننده اصلی مواد ، سناتوری است که خود برای جلوگیری از ورود مواد مخدر به کشور در دانشگاه همایش علمی گذاشته است! 
ناگفته نماند گاهی ممکن است مبتلا شدن یک شخصیت وزین و محبوب جامعه به یک فساد ؛ هرچند ناچیز باشد ،  تاثیر منفی زیادی روی اذهان عمومی گذارد. از این رو ، افراد محبوب و شناخته شده باید در رفتار و منش خود دقت عمل بیشتری داشته باشند.
زمینه های بروز فساد ؛
گسترش فساد و تباهی در هیچ جامعه ای طبیعی تلقی نمی شود. بلکه ، وجود آن نشانگر وجود ضعف و ناکارآمدی در نظم و مدیریت از یک سو و اختلال در نیت ، فکر ، عقیده ، تدبیر ، برخورد و نگرش یک شخص یا نهاد ازسوی دیگر است. ناگفته نماند شخص حقوقی نیز از اجتماع اشخاص حقیقی به وجود آمده است ، بنابراین ، آنها نیز همچون شخص حقیقی می توانند گرفتار فساد شوند. با این تفاوت که فساد شخصیت حقوقی گسترده تر است.  ذیلا به اجمال، زمینه ها و علل بروز فساد را بررسی می کنیم.
۱.نامتوازن بودن رفتار فردی و اجتماعی ؛
آدمی خود را بیشتر از دیگران دوست دارد و طبیعی است بیشتر از هرکس به منافع خود بیندیشد. داشتن حب نفس امر طبیعی است و نباید آنرا به عنوان خروج از اعتدال تلقی کرد. اما اگر کسی به تبعیت از آزمندی درونی ، حقوق دیگران را نادیده بگیرد ، بی تردید دچار عدم توازن شده است.این بی اعتنایی به حقوق دیگران ، نوعی خروج از توازن مدنی ارزیابی می شود. بنابراین ، عدم توازن ، هرچند با توسعه نیز همخوانی داشته باشد باعث اختلال و انحراف در مناسبات داخلی و بین المللی می شود و بی تردید ، زمینه ساز خروج از اعتدال مي گردد. به طوری که این امر اجازه نمی دهد مناسبات فردی و اجتماعی روند متعادلی پیدا بکند.
۲. توجه بیش از حد به  غرائز درونی ؛
استفاده از غرائز خدادادی ، برای ادامه بقای آدمی ضروری است. در واقع ، لذت و دوام زندگی به تامین حاجات درونی بستگی دارد. بدون بهره گیری طبیعی از غرائز ، حیات بشری با رنج ، تلخی و سختی های زیادی مواجه می شود. اما استفاده از آنها مثل هر چیز دیگری حد و اندازه ای دارد. از این رو ، چنانچه ، آدمی در استفاده از غرائز و نیازهای درونی محدودیتی قائل نشود ، طبیعی است از درون ، دچار انحطاط و عدم تعادل می شود. بنابر این ، هرکس ، اول از هرچیز باید به فطرت ، ندای وجدان و نیازهای حقیقی خود گوش جان بسپارد و نگذارد سرشتش آلوده و گرفتار هواهای افراطی درونی شود . برای این کار ، باید بکوشد با خیرخواهی و مودت به دیگران ، مسئولیت های فردی و اجتماعی خویش را به جا بیاورد. این در حالی است چنانچه ، به حدی در امیال نفسانی خود گرفتار شود که در قبال مسئولیت های مذکور بی تفاوت شود ، در این صورت، زمینه بروز فساد در روابط و مناسبات مدنی وی به وجود می آید. مصطفی ملکیان ، متفکر ایرانی در سایت تلگرامی خود ضمن بر شمردن ۱۲آموزه مشترک عارفان در بند پنجم آن سخن نغزی در باب فساد دارد که شنیدنی است. او می گوید : " فساد در جامعه یا ناشی از این است که کسانی عهده‌ دار کاری شده‌ اند که آگاهی و اطلاع لازم را ندارند یا مطابق آگاهی و علم‌ شان عمل نمی‌ کنند. یا کاری را که بلد نیستند بر عهده می‌ گیرند یا کاری را که بر عهده‌ گرفته اند چنان که بلدند انجام نمی‌ دهند. همه‌ فسادها از درون خودِ ماست و هر یک از ما فرعونی در درون داریم که برخی مجال پیدا کرده‌اند و برخی نه." 
۳. قبض و بسط حریت ؛
یکی از نیاز های طبیعی آدمیان آزادی های مدنی است. اگر  شخصی در بند انواع محدودیت های مادی و معنوی باشد ، بدیهی است نخواهد توانست نیازهای علمی ، فکری ، اقتصادی ، سیاسی ، دینی و اجتماعی خود را تامین کند و بدین ترتیب ، به دلیل محرومیت از آزادی های مدنی در انجام بسیاری از امور با انسداد مواجه خواهد شد.این در حالی است که آدمی از اول آفرینش تا کنون نیاز به انواع آزادی های مدنی داشته و دارد .حال ، چنانچه کسی (اعم از شخص حقوقی یا حقیقی ) حریت افراد را که از حقوق طبیعی آنان است ،  سلب کند ، یا برعکس ، لاابالی گری را به عنوان آزادی تلقی و از عملی شدن آن حمایت کند ، در هر دو صورت دچار انحطاط و فساد می شود.
 ۴. بی توجهی به مستقلات عقلی ؛
یکی از لوازم توسعه عقلانیت ،  تقویت قوه تشخیص خیر و ضرر و بدی و خوبی در آدمیان است.آنکه در مناسبات و تعاملات خود اعتباری برای حسن و قبح عقلی اعمال قائل نیست ، چنین شخصی نمی تواند دارای حکمت و فضیلت شود. بنا براین ، نادیده گرفتن مقتضیات عقل سلیم ، از موجبات سقوط در دام فساد است. این در حالی است میدان دادن به مستقلات عقلی با هدف گسترش زندگی خردمندانه  موجب می شود که شاخص فساد در جامعه رو به افول بگذارد.
۵. انکار محاسبه اخروی یا بی اعتنایی به آن ؛
بشر از زمانیکه به صورت مدنی زندگی می کرده ، علقه اعتقادی نیز داشته است.از جمله اموری که مورد توجه او بوده ، تامل در مسئله آفرینش و آینده خود پس از مرگ بوده است. این باور به ویژه در  میان خداپرستان ناشی از دو امر مهم بوده است . نخست اینکه مسئله آفرینش بدون داشتن پیوست آخرتی ، ابتر و عاری از هرگونه حکمت تلقی می شود. خلقت پوچ و بی سرانجام به چه کار آید!  این بن بست اعتقادی بیشتر از هرچیز تاثیر خداوند را در سرنوشت آدمیان زیر سوال می برد که گویی تدبیر او صرفا در حد موهبت مادی این جهانی بوده و بس ! دوم اینکه ، هرکسی خوب می داند که خیر و شر در این جهان همیشه منتج به نتیجه نمی شود. این در حالی است ، چنانچه آخرتی در میان نباشد ،  نیکوکاران متضرر می شوند.در حالی که بدکاران از عمل بد و فاسد خود سود می برند. در این صورت ،  داوری ، محاسبه و دریافت پاداش خوب و بد اعمال که کاملا با عقلانیت همخوانی دارد ، به محاق می رود.پذیرش این وضعیت به چاله ای می ماند که نجات از آن میسر نبوده و ناظر بر وجود نقصان جدی در برنامه ریزی آفرینش است . زیرا که خوبان ، از ایثار و احسان خود مغبون می شوند و بدکاران با وجود اینکه حقوق مردم را تضییع کرده اند ، به اصطلاح قسر در می روند و نتیجه بدیهای آشکار و پنهانی خود را مشاهده نمی کنند! این منطق به هیچ وجه با منطق خلقت سازگاری ندارد. به همین دلیل ، خداوند نه تنها در آفرینش هستی میزان قرار داده بلکه در داوری آخرت نیز به وجود میزان تاکید کرده است.
۶. کم هزینه بودن مجازات فساد  ؛ 
از مواردی که در گسترش فساد نقش محرکی دارد ، سبک بودن مجازات آن است. آنکه مرتکب عمل فساد می شود ، در ترازوی محاسبه خود سود آن را بیشتر از زیانش ارزیابی می کند. بنابراین، قانونگذاران باید طوری تدبیر کنند که پیامد نقض قانون و اخلاق برای افراد محسوس باشد. این در حالی که بسیاری از خلافکاران ، به خاطر سبک بودن کیفر ، مرتکب فساد می شوند. از این رو ، برای کاهش مفاسد ، مجازات قانونی باید بازدارندگی کافی داشته باشد. 
۷.سبک شمردن نظم و عدالت فردی و اجتماعی ؛
یکی از امتیازات بارز کشور های توسعه یافته ، برخورداری آنها از نظم و عدالت اجتماعی بیشتر است. این در حالی است توسعه یافتگی به اصلاح رفتار آدمیان کمک می کند. در مقابل ، معمولا در کشور های عقب نگهداشته شده سطح رعایت نظامات اجتماعی در میان مردم ضعیف ، متزلزل و کم اعتبار است . طبیعی است در این جوامع ، رتبه عدالت اجتماعی نیز افت پیدا کند.
به هر حال ، یکی از پیامدهای فرار از نظم و عدالت ، افتادن افراد در دام هرج و مرج و فساد اجتماعی است. 
از این رو ، یکی از وظایف مسلم دولت ها ، نهاد های عمومی و سازمان های فعال در حوزه های اجتماعی سرمایه گذاری و برنامه ریزی آنها در زمینه برقراری عدالت و نظامات اجتماعی است.
۸. بی اعتنایی افراد به ندای وجدان درونی ؛
یکی از موهبت های بسیار بزرگی که خداوند به آدمیان عطا کرده است ، وجدان درونی است . وجدان به بیداری درون ،  محاسبه رفتار و اعمال آدمی کمک می کند. در واقع ، وجدان مانند قاضی درون رفتار و عملکرد افراد را سبک و سنگین و سپس حکم عادلانه صادر می کند. اما ، متاسفانه ، آدمیان به واسطه عوامل بیرونی دیگر از جمله دوری از تربیت و دانش ، فقر ، نبود نظامات اجتماعی درست و ... جایگاه وجدان را متزلزل می کنند و بدین ترتیب ، میزان حساسیت ، نظارت و کنترل اعمال درونی ضعیف تر می شود.
از این رو ، هیچ تردیدی در تاثیر تربیت ، آموزش ، صلح ، امنیت و تامینات اجتماعی در بیداری و فعال بودن وجدان آدمیان باقی نمی ماند.
ناگفته نماند ، وجدان و انصاف مکمل یکدیگرند و نباید میان آندو فاصله بیفتد که نتیجه آن چیزی جز گرفتاری و سقوط در دام فساد نخواهد بود. فساد قرارگاه و منجلاب وجدان و انصاف است. کشورها هر قدر در کنترل فساد موفق تر باشند ، بی تردید  ، همان اندازه  وجدان  و انصاف شهروندان آنها نیز تقویت خواهد شد . 
۹. نادیده انگاشتن نقش خداوند در روابط آدمیان ؛
یکی از دلایلی که برخی را به منجلاب فساد می کشاند ، ندیدن نقش نظارتی خداوند بر عملکرد خودشان است.
این درحالی است که اگر کسی خداوند را ناظر بر اعمال خود بداند ، از غلت خوردن در فساد و تباهی دوری و رفتار خود را اصلاح می کند. چرا که یقین پیدا می کند خداوند گفتار، کردار حتی نیات ، افکار و مقاصد خوب او را می بیند و به آنها پاداش نیکو می دهد. درآیه زیر تاکید شده که خداوند ناظر بر کلیه امور است ؛ یعنی پس از خلقت عالم همچنان نقش فعالی در مناسبات کیهانی و روابط آدمیان دارد :  
" يَسۡـَٔلُهُ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ كُلَّ يَوۡمٍ هُوَ فِي شَأۡنٖ " (الرحمن ، ۲۸ )
۱۰. بدگمانی به آثار مثبت کارهای خیر ؛ 
یکی از خطاهای فاحش افراد ، عدم اطمینان آنان به تاثیر کار خیر در بهبود رفتار و منش آدمیان است. این در حالی است گسترش خوبی ها و خیرات در جامعه مایه خوشبینی مردم به یکدیگر می شود.همین عامل مهم ، تاثیر شایانی در طهارت روانی ، معنوی و رفتاری افرد می گذارد. دربرابر، بی اعتقادی به تاثیر کار خیر در رشد و توسعه شخصیت و موقعیت افراد ، زمینه ساز سقوط آنان در دام فساد می شود. بنابراین ، دولت های صالح  باید طوری برنامه ریزی می کنند که شهروندان پاداش خیرخواهی و اعمال نیکوی خود را در زندگی دنیوی مشاهده کنند و دیگران نیز برای انجام کارهای مثبت و سازنده تشویق شوند.
۱۱. سبک شمردن تاثیر حلال و حرام در روند زندگی فردی و اجتماعی مردم ؛ 
یکی از اموری که موجب افتادن آدمیان در دام فساد می شود ، عدم توجه آنها به مسئله حلال یا حرام است. استفاده صحیح از حلال و اجتناب از حرام ها به ضابطه مندی افراد کمک می کند. اگر به مسائل حلال یا حرام توجه نشود ، بی تردید بی بند و باری فکری ، اخلاقی و رفتاری افراد فزونی می یابد و موجب محرومیت آنان از شخصیت منضبط می شود.
ناگفته نماند برخی از امور ممکن است در زمره مفاسد قرار نگیرند ، اما چون حرام هستند، تردیدی در ارتباط آنها با مفاسد وجود ندارد. به عنوان مثال ، آنکه مبذر و مسرف است ، با تبذیر و اسرافش دچار فساد می شود. برای اینکه آندو ، آدمی را از اعتدال در مصرف دور می کنند. یا آنکه دزدی و تصرف عدوانی می کند ، یا در امانت خیانت می کند ، باید بداند غصب و ربودن مال غیر در حکم فساد مالی است.همچنین ، آنکه پستی را که شایستگی اش را ندارد ، اشغال می کند ، باید بداند اشغال ناروا در حکم فساد است و هر فسادی در زمره محرمات قرار می گیرد و آنکه در آلوده کردن محیط زیست یا سلامت غذایی شهروندان به خاطر منافع شخصی ، باکی به خود راه نمی دهد ، مسلما گرفتار فساد شده است . قرآن کریم به رفتار آدمیان در بروز فساد در خشکی و دریا تاکید  می کند :" ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (روم ، ۴۱)   
ازدیدگاه قرآنی ، آثار و نتایح فساد امری است که به رفتار آنان ارتباط دارد و باید اتفاق بیفتد.
۱۲. تاثیر بدبینی و یاس در بروز فساد ؛
 تشویش افکار عمومی موجب شیوع بدبینی و نومیدی در کشور می شود. گسترش این وضعیت ، بی تردید زمینه ساز انواع فساد است. بنابراین ، برای داشتن جامعه امن باید از ایجاد شبهه و بدبینی بیجا در جامعه جلوگیری کرد.تبلیغات ناروای رسانه ها زمینه ساز اینگونه شبهاتند. آیه شریفه : " إِنَّ ٱلَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ ٱلۡفَحِشَةُ فِي ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ فِي ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِۚ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ(نور ، ۱۹) " گسترش هرگونه بدی در جامعه را موجب عذاب دنیوی و اخروی معرفی می کند. بنابراین، آثار بدی ها صرفا اخروی نیست بلکه در همین دنیا نیز یخه اشخاص را می گیرد.
ناگفته نماند نقد سازنده ، آگاهانه و دلسوزانه با شایعه پراکنی و ایجاد بدبینی تفاوت ماهوی دارد و تشخیص آن سخت نیست. اندیشمندان مصلح با دغدغه ای که دارند ، معضلات جامعه را مطرح و رفتار عملی و برنامه های حاکمیت  و اشخاص را نقد می کنند . شنیدن اینگونه دغدغه ها و تلاش برای رفع آنها به رشد و توسعه عقلانی جامعه کمک می کند. 
نکته ؛ 
فساد عمل خلافی است که کشورها نمی توانند در برابر آن بی تفاوت باشند. ماده ۲۸۶ قانون مجازات اسلامی مصوب اول اردیبهشت سال ۱۳۹۲ درباره مجازات بغی و افساد فی الارض مقرر می دارد :
" هرکس به طور گسترده، مرتکب جنایت علیه تمامیت جسمانی افراد، جرائم علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور، نشر اکاذیب، اخلال در نظام اقتصادی کشور، احراق و تخریب، پخش مواد سمی و میکروبی و خطرناک یا دایر کردن مراکز فساد و فحشا یا معاونت در آنها گردد به گونه ای که موجب اخلال شدید در نظم عمومی کشور، ناامنی یا ورود خسارت عمده به تمامیت جسمانی افراد یا اموال عمومی و خصوصی، یا سبب اشاعه فساد یا فحشا در حد وسیع گردد مفسد فی الارض محسوب و به اعدام محکوم می گردد. "  
انواع فساد ؛
فساد فلسفی و کلامی ؛
تفاوت اساسی فلسفه و کلام در رویکرد آندوست. فلسفه از وجود  شروع می کند و می خواهد از طریق آن ، به حقیقت اشیاء  برسد. این در حالی است علم کلام با ایمان و غیر آن سروکار دارد تا مبانی  اعتقادی دین را به اثبات برساند. مشرکان ، کفار ،منافقان و دهری ها نیز مواضع کلامی دارند.آنها می خواهند اندیشه مخالف را بکوبند .براین اساس ، مدام بر حقانیت خود تاکید می کنند. این در حالی است حقایق در میان ادیان ، مذاهب و نحله های اعتقادی منتشر است. هیچ مکتبی به طور کامل فاسد و منحرف نیست. متکلمان اسلامی نیز کافی است برای درک این حقیقت به آراء و مواضع مخالفان به دیده احترام بنگرند و آنگاه بارقه های اعتقادی مشترک آنها را کشف کنند و سپس با علم و آگاهی درباره آنها به قضاوت بنشینند.به هم خوردن این موازنه موجب فساد کلامی می شود. چه کشتارهایی که در نتیجه درگیری های کلامی حتی میان مذاهب یک دین اتفاق افتاده است. باید بررسی کرد که چگونه معتزله که یک نحله کلامی سترگ بود ، به یک باره از صحنه روزگار ناپدید شد! این در حالی که اندیشه های بلندی داشتند و می توانستند خدمات ارزنده ای را برای رشد و بالندگی علم کلام و منطق اسلامی بکنند.
 فلاسفه اسلامی بدون اینکه خود را با اصحاب علوم دیگر درگیر کنند ، به باروری و استعلا اندیشه های فلسفی خود پرداختند .در این میان ، فلاسفه غرب نیز تلاش کردند با زیر ساخت اندیشه فلسفی خود وارد حوزه های غیر فلسفی ازجمله : سیاست ، اخلاق ، آموزش ، روانشناسی و حکمرانی شوند و به رشد و توسعه علوم و روابط سیاسی  جوامع خود کمک شایانی کنند.
شوربختانه ، تنگ نظری درد بزرگ بشریت است که زوایای مختلف کلامی ، فلسفی ، دینی ، اجتماعی ، سیاسی و ... را درگیر می کند . همین عامل متصلب نقش تعیین کننده ای در گسترش انواع فساد در جامعه دارد.این در حالی است یک جامعه آگاه ، نواندیش و متسامح تلاش می کند که خود را از مظاهر و بواطن فساد فکری ، علمی و اعتقادی دور نگهدارد و نگذارد انسان ها دچار آسیب های ناشی از تنگ نظری و تصلب  شوند.   
فساد حقوقی ؛
فساد در علم حقوق با نقض قانون تحقق پیدا می کند. هرکس عامدا و آگاهانه و بدون عذر موجه ، قانون مصوب مملکت را نقض کند ، پیگرد قانونی دارد .چرا که با تجاوز به قانون مرتکب عمل فساد شده است ؛ مگر قانونی که عملا متروک شده باشد. مادر قوانین قانون اساسی است. قوانین دیگر نیز که عادی تلقی می شوند ، باید با قانون اساسی کشور همخوانی داشته باشند.
یکی از بدترین مراتب فساد حقوقی ، فساد در مرحله قانونگذاری است. گاهی مجلس قانونی را وضع می کند که خود فساد زاست. قانون بد جامعه را فلج و روابط اجتماعی را دچار مشکلات عدیده ای می کند.
از نظر قانون مدنی (ماده ۳۶۶ ) نه تنها معاملات فاسد ، باطلند بلکه متعامل باید مال مقبوض را به صاحبش رد نماید و اگر تلف یا ناقص شود ضامن عین و منافع آن خواهد بود.
فساد سیاسی ؛
یکی از مهمترین انواع فساد ، فساد سیاسی است. چرا که معمولا گستره و حدود اختیار حکومت ها در خروج از اعتدال بیشتر از سایر انواع فسادهاست. فساد در انواع حکومت ها وجود دارد.اما طبیعی است هرچقدر شفافیت یک دولت کم باشد و نقش مردم و رسانه ها در نظارت بر اعمال و رفتار آن ضعیف باشد ، زمینه های فساد نیز بیشتر می شود.
ازنظر مونتسکیو سه نوع حکومت وجود دارد : جمهوری، سلطنتی و استبدادی. او فرض می‌‌کند که در حکومت جمهوری تمام مردم یا بخشی از آنان حکومت می‌‌کنند ؛ این تعریف به مونتسکیو اجازه می‌دهد حکومت اشرافی را نیز در رده حکومت جمهوری قرار دهد. زمانی که فقط یک تن بر اساس قوانین ثابت و رسمی فرمان می‌راند ، حکومت سلطنتی است. ولی زمانی که یک تن بی توجه به قانون فرمان می‌راند ، حکومت استبدادی است. هر یک از این سه نوع حکومت فسادهای خاص خود را دارند . اما حکومت استبدادی، به خودی خود، از همان ابتدا فاسد است و فقط می‌تواند سیر نزولی فساد خویش را ادامه دهد. این در حالی است همین که اصل حکومت به فساد گرایید ، بهترین قانون‌‌ها هم بد می‌شوند.
( روزنامه دنیای اقتصاد ، پانزده تیر ۱۴۰۱)
فساد اجتماعی ؛
جامعه به عنوان یک موجود زنده دوستدار تغییر است.تحول و نوگرایی بدون تغییر به وجود نمی آید. اما ، چنانچه تغییر ساختار شکن باشد ، با مقاومت جامعه مواجه می شود.تغییرات زیاد اعتبارو قوام هنجارهای اجتماعی را بهم می زند.چرا که وجود ثبات نیز همانند تغییر از نیازهای طبیعی جوامع است. بنابراین ، چنانچه اصلاحات به قدری سرعت داشته باشد که هرگونه ثبات و استحکام اجتماع را زیر سوال ببرد، بدون اینکه حکمتی برآن مترتب شود، نه تنها خسته کننده می شود ، بلکه آرامش را نیز ازجامعه سلب می کند. عمده هنجارهای اجتماعی با ثبات همخوانی دارند. برای آنکه آنها رکن استوار جوامع هستند.
 تغییرات زیاد شناخت حقایق اجتماعی را با مشکل مواجه می کند ، افکار و سنت های کهن ارزش و اعتبار خود را از دست می دهند و بدین ترتیب ، خود تحولات نیز بی قاعده و قانون می شوند.
بنابراین ، ثبات و تغيير باید با نیازهای فردی و اجتماعی جوامع سازگار باشند. وگرنه ، تولید فساد می کنند.
وجود مد از تحولات اجتماعی حکایت می کند ، اما اگر حتی مدهای روز با ارزش های رکین جامعه سازگاری نداشته باشند ، بی شک تولید فساد می کنند. 
ازدواج در عین اینکه یک نوع تحول مهم در زندگی جوانان است ، اما به ثبات نیز کمک می کند.اما گاهی ، اقتضا می کند ، این ثبات را بهم زد و حقوق افراد را تامین کرد. چرا که گاهی ثبات به مثابه آب راکد است ، باید آنرا روان ساخت و اجازه داد که زندگی درمسیر درستی جریان یابد. ثبات زیاد موجب بروز تصلب در جامعه می شود. طلاق مورد تشویق عقلای عالم نیست.آنان به جای تفریق جسمانی ، زن و مرد را به تحمل یکدیگر دعوت می کنند.اما گاهی جدایی زوجین را ضروری می بینند و بدین ترتیب ، به طلاق روی خوش نشان می دهند.
 از نظر دکترمحمد علی مرادی به هم خوردن تناسب میان ثبات و تغییر فساد زاست .او می گوید : "
 این برقراري تناسب بهينه بين تغيير و ثبات است که مي‌تواند فساد را مهار کند. درواقع ، تنش بين ثبات و تغیير، تنش بين بي‌نظمي و نظم، تنش بين ايمان و بي‌ايماني، تنش بين شک و يقين و تنش بين قطعيت و نسبي‌گرایي است." که موجب بروز فساد می شوند. (ماهنامه نظری- تحلیلی ایران فردا، شماره 11، اردیبهشت 1394)
فساد فرهنگی و هنری ؛
وقتی فرهنگ و هنری دچار فساد می شود ، ارزش‌ها، هنجارها، یا تولیدات فرهنگی و هنری یک جامعه به شکلی غلط تحت تأثیر عواملی مانند سوءاستفاده، تجاری‌سازی افراطی، تحریف ارزش‌ها، یا انحراف از اصالت و کیفیت قرار می‌گیرند. این پدیده می‌تواند در ابعاد مختلف بروز کند:
۱. وقتی آثار هنری صرفاً برای منفعت مادی تولید شوند و کیفیت و اصالت آنها فدای جذابیت‌های سطحی یا بازار پسند شود.
۲. وقتی محتوای مغایر با ارزش‌ها و هویت فرهنگی یک جامعه، مانند تبلیغ سبک زندگی غیربومی یا تضعیف سنت‌ها بدون جایگزین معنادار ترویج شود.
۳. استفاده ابزاری از فرهنگ یا هنر برای اهداف سیاسی، تبلیغاتی یا ایدئولوژیک، که به جای خلاقیت، به تبلیغات منفی منجر می‌شود.
۴.در صورتی که تولید آثار سطحی، بدون عمق یا خلاقیت، که به دلیل فساد مدیریتی، رانت یا عدم نظارت رخ می‌دهد.
۵. چنانکه دخالت‌های غیرموجه در فرآیند خلق آثار هنری به محدود شدن آزادی بیان و خلاقیت منجر شود. 
۶. وقتی اموری مانند رانت‌خواری، تخصیص ناعادلانه بودجه‌های فرهنگی، یا حمایت از پروژه‌های بی‌کیفیت به دلیل روابط ناسالم تحقق یابد .
نکته :
در برخی از کشورها،  فیلم‌های کم ارزش و مبتذل برای جذب مخاطبان بیشتر بدون توجه به محتوا یا پیام  آنها تولید می شود.از موسیقی یا هنرهای سنتی برای تبلیغات تجاری بدون رعایت اصالت آن‌ها استفاده می شود .همچنین ، به پروژه‌های فرهنگی کم‌ارزش به دلیل نفوذ افراد خاص بودجه کلانی تخصیص می یابد.
فساد مالی و اقتصادی ؛
یکی از رایج ترین فسادها ، فساد مالی است . قرآن کریم ضمن توصیه مردم به رعایت ترازو ، میزان و اجتناب از کم فروشی از آنها می خواهد با فساد کردن در روی زمین عصیان نکنند :" اوفوا المکیال والمیزان بالقسط ولاتبخسوا الناس اشیاء هم و لاتعصوا فی الارض مفسدین " (هود ، ۸۵ )
اموری ؛ مانند احتکار، تورم ، گرانفروشی ، اختلاس، غش در معامله ، دزدی ، کلاهبرداری، انحصار، رشوه ، جعل ، غصب ، قاچاق کالا ، فریب دادن ، کم فروشی ، فرار از پرداخت مالیات ، زمین خواری ، هدایای بلاوجه مدیریتی ، پولشوئی، ربا ، اخذ درصد های نامشروع ، مافیای واردات ، فروش جنس فاسد ، رانت و... از مصادیق مهم فساد مالی هستند.
فساد اقتصادی معمولاً در بخش های مختلف پولی ، صنعتی ، خدماتی ، عمرانی و بازرگانی صورت می گیرد. 
فساد محصولات خوردنی ؛
یکی از مصادیق فساد ، عرضه غذا ، دارو و سایر محصولات ناسالم است.غذای حرام با فاسد فرق دارد.به نظر می رسد غذای حرام به لحاظ پخت نمی تواند فاسد تلقی شود؛هرچند خوردن آن حرام باشد.اما ، متاسفانه ، امروزه برخی از رستوران ها غذای ناسالم را به مردم می فروشند، همچنین ، ممکن است دارو ، میوه ، گوشت و مانند آنها به دلیل گذشت زمان یا عدم نگهداری درست فاسد باشند. مواد مخدر و مشروبات ناسالم مردم جوامع را بیمار می کنند اما مافیا نمی گذارد آنها درمیان مردم کمیاب شوند.  این وظیفه وزارت بهداشت و نهادهای نظارتی است که به بهداشت ، سلامت و استاندارد نوشیدنی ها و خوردنی ها ازجمله نوشابه ها ، شکلات ها ، شیرینی جات ، داروها و مانند آنها نظارت کافی داشته باشند.
فساد فکری ؛
یکی از اساسی ترین فسادها ، فساد فکری است. اگر فکر فاسد شود، زمینه فساد در دیگر امور نیز هموار می شود.آنان که دچار پوچ گرایی می شوند و هستی را بی هدف و پوچ می دانند ، گرفتار این پدیده می شوند.اگر مکتبی هدف نهایی خلقت را در اصالت دادن به خوردن ، لذت یا منفعت صرف بداند ، نمی تواند برای اعتدال جامعه مدنی برنامه سازنده ای داشته باشد.این نگرش ها آدمی را به فساد فکری سوق می دهند.یک جامعه سالم نمی تواند صرفا به لذت و سود بیندیشد و حقوق شهروندی را تنها در این چارچوب خلاصه  کند ودرعین حال ، از سلامت فکری برخوردار شود. .اگر اندیشه آدمی دچار بن بست شود ، بی تردید با فساد مواجه می شود. بنابراین ، نظم دادن به اندیشه و مبتهج و امیدوارساختن آن از نشانه های سلامت فکری است. این در حالی است افسردگی ، اضطراب ، کینه جویی ، بدگمانی ، پریشانی ، پوچ گرایی ، جنون و مانند آنها ازعوامل فساد فکری هستند. بنابر این باید با عوامل مذکور مبازره کرد تا سلامت فکری فرد و جامعه به خطر نیفتد.
فساد دینی ؛
ادیان برای راهنمایی و هدایت فکر ، عقیده ، اخلاق و راه درست آدمیان  آمده اند. حفظ حرمت آنها برای توسعه مدنی سالم و سازنده ضروری است.اما ، گاهی،  ثابت نبودن برخی از احکام  اقتضا می کند که گزاره های دینی تحول پذیر مطابق مقتضیات عصر اصلاح شوند .این در حالی است که بیشتر علمای ادیان و مذاهب می کوشند بر ثبات و استواری همه احکام پای فشارند. این در حالی است بخشی از فساد عقیده نیز ازهمین سختگری و عدم تحول پذیری ناشی می شود.برای اینکه اصرار به حفظ عقیده متروک که با مقتضای حوایج و ضرورت های جامعه سازگاری نداشته باشد، می تواند خودش مولد فساد باشد. به عنوان مثال برده داری در دورانی مورد قبول عرف جوامع بشری بود و دین نیز با این مسئله به احتیاط و مدارا رفتار کرد اما اصرار به نوشتن احکام برده داری و عتق رقبه در کتب احکام در شرایط کنونی بی معناست. همچنین ، وضع برخی از مجازات مانند شلاق زدن و سنگسار در قوانین جزایی به غیر از آنچه در قرآن کریم آمده به مثابه بی توجهی به مقتضیات زمان است. بنابراین باید  اجرای مجازات  جرائمی را که در آنها شلاق و رجم  پیش بینی شده  به روش های دیگری عملی کرد و اجازه نداد که در شرایط کنونی به اسلام هراسی دامن زده شود. تردیدی نیست برخی از فقها به بهانه اینکه احکام اسلامی نادیده گرفته می شود ، اصلاحات  پیشنهادی مذکور را برنمی تابند. بنابراین ، برخورد جزمی میان سنت و تجدد می تواند از مصادیق فساد باشد.درواقع ، معیار این فساد نه سنت است و نه تجدد بلکه عدم تطابق آن با مقتضیات زمان و مکان است. تجدد نمی تواند ارزش های ثابت دینی را به بهانه مبارزه با واپسگرایی به محاق ببرد. عصبیت دینی نیز نباید به قدری باشد که نگذارد از دین آن طور که مقتضی و شایسته آن است ، استفاده شود. در واقع ، تجدد و عصبیت با ویژگی های فوق می توانند محدود کننده ظرفیت دین باشند. وانگهی ، این عوامل مخرب ، می توانند ارزش های دینی را که مبلغ گسترش اندیشه و رفتار رحمانی هستند ، به منبع نفرت ، هراس و بدبینی تبدیل کنند.
فساد مدیریتی ؛
مدیریت یک علم است .بنابراین ، عهده داری آن مستلزم داشتن مطالعه کافی درباره اصول و مبانی مدیریت است.آنکه بدون تخصص و آگاهی به علم و قواعد مدیریت ، ریاست  می کند ، می تواند ناخواسته به بروز مفاسدی ؛ چون : بازدهی پایین ، ضرر دهی ، کاهش انگیزه در میان کارکنان ، از دست دادن مشتری ، تعطیلی کار ، رانت و مانند آنها دامن بزند .تعیین افراد نالایق به پست های بالاتر نیز در این راستا قرار می گیرد .همچنین ، عدم توجه به خرد جمعی در اداره یک دستگاه موجب افت کارآیی آن می شود و می تواند زمینه های بروز اختلال در روند کارها را دامن بزند.
یکی دیگر ازاموری که موجب بروز فساد مدیریتی - سیاسی می شود ، دستور یا رفتار فرا قانونی مدیران نظام است. وقتی آنان عمل غیر قانونی خود را موجه  بدانند، زمینه های بروز مدیریت فاسد نضج می گیرد. نگاهی به کتاب مزرعه حیوانات جرج اورول به خوبی نشان می دهد که چگونه حتی انقلابیون زمینه اقتادن در باطلاق فساد مدیریتی دارند.
در این مزرعه ، حیوانات تحت ظلم و ستم آقای جونز، صاحب مزرعه، زندگی فلاکت‌باری دارند. روزی خوک پیری به نام میجر، که مورد احترام همه است، آن‌ها را به شورش علیه انسان‌ها و برپایی یک جامعه برابر فرا می‌خواند. او اصول “جانورگرایی” را مطرح می‌کند که بر اساس آن، تمام حیوانات برابرند و نباید هیچ انسانی وجود داشته باشد.
پس از مرگ میجر، حیوانات، به رهبری دو خوک به نام‌های ناپلئون و اسنوبال، علیه آقای جونز شورش کرده و او را از مزرعه بیرون می‌کنند. آن‌ها نام مزرعه را به “مزرعه حیوانات” تغییر می‌دهند و هفت فرمان جانورگرایی را بر روی دیوار طویله می‌نویسند.
در ابتدا، حیوانات با شور و اشتیاق فراوان به کار مشغول می‌شوند و مزرعه به خوبی اداره می‌شود. اما به تدریج، اختلاف بین ناپلئون و اسنوبال بر سر نحوه اداره مزرعه و ساخت آسیاب بادی شدت می‌گیرد. ناپلئون با استفاده از سگ‌های تربیتی‌اش، اسنوبال را از مزرعه فراری می‌دهد و قدرت را به دست می‌گیرد.
تحت رهبری ناپلئون، اصول جانورگرایی به تدریج تحریف می‌شود. خوک‌ها به امتیازات بیشتری دست می‌یابند، از جمله خوابیدن در تخت، خوردن از انبارهای مزرعه و معامله با انسان‌ها. سایر حیوانات مجبور به کار سخت و طاقت‌فرسا می‌شوند و سهم غذایشان کاهش می‌یابد.
به تدریج، هفت فرمان جانورگرایی نیز تغییر می‌کنند تا با اعمال خوک‌ها مطابقت داشته باشند. مثلاً جمله “هیچ حیوانی نباید در تخت بخوابد” به “هیچ حیوانی نباید در تختی با ملافه بخوابد” تغییر می‌کند. در نهایت، تنها یک فرمان باقی می‌ماند: “همه حیوانات با هم برابرند اما بعضی حیوانات برابرترند.”
در پایان داستان، خوک‌ها کاملاً شبیه انسان‌ها شده‌اند. آن‌ها روی دو پا راه می‌روند، سیگار می‌کشند و با انسان‌ها بر سر میز قمار بازی می کنند. سایر حیوانات، که از ظلم و استبداد خوک‌ها رنج می‌برند، دیگر قادر به تشخیص خوک‌ها از انسان‌ها نیستند.
داستان مزرعه حیوانات یک تمثیل سیاسی است که به انتقاد از انقلاب روسیه و نظام‌های توتالیتر می‌پردازد. این اثر نشان می‌دهد که چگونه ایده‌های آرمان‌گرایانه می‌توانند توسط قدرت‌طلبان مورد سوء استفاده قرار گیرند و چگونه یک انقلاب برای رهایی از ظلم می‌تواند منجر به شکل‌گیری یک نظام ظالمانه‌تر شود.
 بدیهی است ، خودخواهی و ضعف اجرایی از زمینه های مهم فساد هستند. نهادی که با خودکامگی و ناکارآمدی مواجه است ، چگونه می تواند از  فساد مدیریتی خلاص شود! 
متاسفانه ، با وجود اهمیت احزاب در اداره رقابتی کشور ، داشتن نگاه حزبی و جناحی صرف در تعیین مدیران ، بدون توجه به تجربه ، کارآمدی و شایستگی آنان زمینه ساز فساد گسترده می شود. به ویژه آنکه سپردن کارهای بزرگ به افراد ناتوان پیشاپیش ، خبر ورشکستگی آن نهاد را می دهد.
فساد اخلاقی ؛ 
فساد اخلاقی همان انحطاط اخلاقی است.با این تفاوت که انحطاط مرتبه بالاتری از فساد اخلاقی است.اخلاق که جمع خلق است به صورت مفرد نیز کاربرد دارد و ماهیت ارزشی دارد . کار اخلاقی می تواند به لطافت ، ظرافت و بهبود کیفی امور کمک کند، اما همین رفتار ارزشی در صورت مواجه شدن با اختلال به ضد خود تبدیل می شود. 
طبق ماده ۱۱۷۳ قانون مدنی موارد زیر از مصادیق انحطاط اخلاقی والدین است :
۱- اعتیاد زیان ‌آور به الکل، مواد مخدر و قمار.
۲- اشتهار به فساد اخلاق و فحشا.
۳- ابتلا به بیماری‌های روانی با تشخیص پزشکی قانونی.
۴- سوءاستفاده از طفل یا اجبار او به ورود در مشاغل ضداخلاقی مانند فساد و فحشا، تکدی‌گری و قاچاق.
۵- تکرار ضرب و جرح خارج از حد ازمتعارف.
از ماده فوق چنین بر می آید انحطاط اعم از فساد است . برای اینکه بند ۲ (اشتهار به فساد اخلاق و فحشا ) از مصادیق انحطاط اخلاقی شمرده شده است. 
فساد علمی ؛
امروزه علم در دو مسیر کاملا متناقض سیر می کند.از یک سو در زندگی مردم تسهیل گری می کند و از سوی دیگر آنان را با تولیدات ویرانگر در چالش شدیدی قرار می دهد. تهدید علمی مانند تولید بمب هسته ای است که جز فساد و ناامنی آشکار چیز دیگری نیست. بنابر این ، اگر استفاده از علوم مختلف بدون تزکیه باشد ، بی تردید در کاربرد آنها فساد رخنه خواهد کرد. از این رو ، این بر عهده نهاد های آموزشی و تربیتی است که تربیت و تزکیه اخلاقی را در راس برنامه های آموزشی خود قرار دهند.
جامعه محروم از نظام آموزشی سالم و سازنده بدون هر گونه تردید در کام فساد خواهد افتاد.فسادهای ناشی از تکبر ، بدبینی ، حرمت شکنی ، رانت ،  تبعیض ، برخورد باندی ، رشوه ، اختلاس و مانند اینها با طبع مفسدان سازگاری دارد.
آثار و پیامدهای اجتماعی فساد ؛
گسترش فساد در جامعه پیامدهای منفی زیادی دارد ؛ از جمله آنکه به نابرابری اجتماعی دامن می زند ، قانون ، جایگاه و اعتبار نهاد های نظارتی ، قضایی و اجرایی را به چالش می کشد ، با گسترش فساد ، اموری مانند : قتل نامشروع  ، دروغ ، دغلکاری ، انحراف ، بی قانونی، دزدی و سقوط اخلاقی و عقیدتی بیشتر می شود.همچنین : 
۱.چنانچه فساد از ناحیه دولت صورت بگیرد ، قبح آن نزد مردم و کشورهای جهان کاهش می یابد.
۲. کشوری که رتبه فساد بالایی دارد ، اتباع آن در محیط های بین المللی وجاهت و اعتبار کمتری خواهند داشت. دولت ها در اعتماد به تجار ، مقامات و مردم این کشور دچار تردید می شوند.چرا که نمی دانند آنها به تعهدات خود به درستی عمل خواهند کرد یا نه ! و در واقع ، با این ملاحظه نمی خواهند در گسترش روابط و تعاملات خود با کشور های گرفتار در چنبره فساد بی دقتی کنند. 
مبارزه با مظاهر فساد ؛
پرونده فساد از هرنوعی که باشد باید برچیده شود.این کار بدون مبارزه با مظاهر فساد ممکن نخواهد بود . در این راه سخت باید به امور زیر توجه داشت: 
۱. وظیفه مبارزه با فساد مسئولیت همگانی است. بنابراین ، این تنها دولت نیست که باید در قبال فساد پاسخگو باشد . مجلس، نهادهای مدنی، صاحبان مشاغل و رسانه‌های همگانی نیز مسئول مبارزه با فسادند بلکه شهروندان هرجامعه نیز باید چشم و چراغ دولت و نهاد های مسئول در کاهش میزان فساد باشند.  
در این میان ، مسئولیت نهادهای نظارتی مانند دیوان محاسبات ، بازرسی کل کشور ، مراکز رسیدگی به تخلفات اداری ، قوه قضائیه ، نیروی انتظامی، دیوان عدالت اداری در پیشگیری و کنترل میزان اشکال فساد بارزتر است و دراین زمینه در قبال قانون و مردم پاسخگو هستند.
۲. مبارزه با فساد موقعی می تواند نتیجه بخش باشد که همزمان با علت و معلول بروز آن برخورد شود.بنابر این ، دنبال علت رفتن و معلول را به حال خود رها کردن راه پسندیده ای برای غلبه بر فساد نیست.ناگفته نماند مبارزه با ریشه ها و علل موجد فساد اهمیت بیشتری دارد. زیرا که می تواند نتایج بهتری داشته باشد.
۳. معمولا فساد به مباشرت فردی یا جمعی انجام می گیرد و گاهی نیز با معاونت و کمک دیگران  که برای پیروزی در مبارزه با آن باید  با هردو مبارزه کرد وگرنه نتیجه مطلوب و شایسته ای نخواهد داشت.
۴. در کشورهایی که سطح آزادی بیان ، نقد و فعالیت های رسانه ای مطلوب است ، معمولا میزان فساد نیز افت پیدا می کند. از این رو ، مبارزه با آن در فضای بسته نمی تواند نتیجه پایدارتری داشته باشد.
۵. قانون " حمایت از گزارشگران فساد"  مصوب ۱۴ آذرماه ۱۴۰۲ مجلس شورای اسلامی که دارای ۱۷ ماده است ، برای تشویق افرادی که از وقوع فساد مطلع شده و به مراجع قانونی گزارش می دهند جوایزی را در نظرگرفته است.
۶.مبارزه با فساد مادی معمولا آسان‌تر از فساد معنوی و معرفتی است.چون کشف و اثبات فساد مادی به مراتب سهل تر است.گاهی ، افرادی را به عنوان تشویش اذهان عمومی محاکمه می کنند.این در حالی است درک فاسد بودن عمل تشویش به راحتی ممکن نیست.زیرا که گاهی حکومت ها آگاه کردن مردم یا نقد ، بررسی و نشر ریشه های مشکلات مختلف جامعه را به معنای تشویش اذهان تلقی می کنند که کاملا با آن مباینت دارد. این در حالی است امر به معروف و نهی از منکر به صورت های فوق بهترین راه عمل به مسئولیت فردی و اجتماعی برای افراد آگاه ، دلسوز و مصلح جامعه است.
۷.معمولا بیشتر فساد ها به ویژه فسادهایی که ماهیت مالی ، پولی و اعتباری دارند ، پنهانی یا با ترفند خاصی صورت می گیرند مجازی شدن امور و گزارش الکترونیک آنها تا حدود زیادی به شفافیت مبادلات پولی ، اعتباری، معاملات تجاری و اقتصادی کمک می کند.همچنین ، قانونمند کردن نظام بانکی ، موسسات اعتباری و صندوق های پولی دراختصاص عادلانه اعتبارات برای اقشار مختلف جامعه نقش زیادی در کاهش انواع رانت که از مظاهر فسادند ، دارند.
۸. برای پاک و سالم نگهداشتن جامعه و توسعه روابط سازنده اجتماعی ، باید مبارزه با اشکال فساد به طور نظام مند صورت بگیرد . در این میان ، دفع افسد به فاسد امری است خردمندانه که در اولویت آن تردیدی وجود ندارد. به بیان دیگر ، به لحاظ عقلی ضرورت ایجاب می کند ، برای دفع فسادهای کلان تر ، به طور مقطعی فساد کمتر را تحمل کرد. قول مشهور امام علی (ع) مبنی بر اینکه حکمرانی با کفر دوام پیدا می کند اما دوام آن با ظلم ممکن نیست: " الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم " ناظر بر این حقیقت است که کفر و ظلم هردو از مظاهر فسادند اما برای مبارزه با فساد عمده تر ، دفع ظلم بر کفر اولویت دارد. مصادیق دیگری از این قاعده فقهی در احکام اسلامی و حقوق موضوعه به ویژه حقوق کیفری ایران و سیاست های پیشگیرانه آن وجود دارد که برای مطالعه بیشتر باید به آنها مراجعه کرد.
۹.گاهی برای مبارزه با فسادی مانند دزدی برق عمومی اقتضا می کند که از فعالیت مثلا کارگاهی که کالا تولید می کند ،جلوگیری کرد. اما باید توجه داشت که تعطیلی و توقف تولید ممکن است پیامد هایی برای حقوق کارگران و جامعه داشته باشد . در اینگونه از امور باید دقت  کرد که ضمن جلوگیری از کارهای غیر قانونی و نامشروع ، نظارت بر تولید  و توزیع نیز پیامد حداقلی داشته باشد.
حسن ختام ؛
این مقاله تلاش کرد تا با بررسی ماهیت، علل و پیامدهای فساد، درک بهتری از این پدیده مخرب ارائه دهد. شکی نیست فساد، مانعی جدی بر سر راه توسعه و پیشرفت جوامع است و مبارزه با آن وظیفه ای است همگانی که در ضرورت آن تردیدی وجود ندارد. از این رو ، با تقویت شفافیت، پاسخگویی، حاکمیت قانون و مشارکت فعال جامعه مدنی، می‌توان گام‌های مؤثر تری در جهت کاهش فساد برداشت. در عین حال، باید توجه داشت که مبارزه با آن یک فرآیند پیچیده و مستمر است که نیازمند رویکردی جامع و انعطاف‌پذیر است. 
 به ویژه آنکه در آینده، با ظهور فناوری‌های جدید و پیچیده‌تر شدن ساختارهای اقتصادی و سیاسی، چالش‌های جدیدی در زمینه مبارزه با آن پیش روی ما قرار خواهد گرفت. بنابراین، ضروری است که با به‌روزرسانی دانش و مهارت‌ها و استفاده از ابزارهای نوین ، خود را برای مقابله با این پدیده زیانبار آماده کنیم. 
امید است با همکاری و همدلی تمامی افراد جامعه، بتوانیم ایرانی آباد و عاری از فساد را برای نسل‌های آینده رقم بزنیم.


نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

اعلامیه جهانی حقوق بشر ؛ شرح و تطبیق آن با موازین اسلامی و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

قرآن کریم ، چراغ فروزان اندیشه اسلامی: بررسی رهنمودها

بررسی انتقادی برخی ازابیات ونکته های ظریف ادبی شاعران ایرانی