مطالعه ای تطبیقی در زمینه رویکرد اعتدالی ادیان الهی و شرقی با تاکید بر اسلام

 مطالعه ای تطبیقی در زمینه رویکرد اعتدالی ادیان الهی و شرقی با تاکید بر اسلام

علی حکیم پور

ممکن است در اندیشه دینی هر متفکر پرسشگری این سوال مطرح شود که رویکرد و مواجهه دین در برخورد با احکام ، نگرش ها و رفتارهای دینی چگونه است؟ آیا جنبه ارشادی دارد یا تکلیفی خشک و سخت ؟ اعتدال چه نقشی در توصیه ها و احکام دینی دارد؟

از بررسی و مطالعه ادیان الهی و غیر آن  چنین بر می آید که مواجهه و موضع گیری آنها در این خصوص و بسیاری از مسائل دیگر متفاوت است.

ادیان شرقی ، عموما احکام و توصیه های فقهی بسیار سبک و حداقلی دارند. به بیان دیگر ، تکالیف جامع و مانعی را برای پیروان خود ارائه نکرده اند . صاحبان این ادیان در زمان معرفی اندیشه های اخلاقی خود ، هیچگاه گمان نمی کردند که روزی دیدگاه هایشان جنبه دینی فراگیر و ماندگاری پیدا کرده باشد. از این رو ، آنان جهان بینی درونگرایانه ، فردی و اخلاقی به مسائل زندگی داشته اند. به عنوان مثال در آئین بودا ، توصیه هایی ؛ مانند قناعت ، عدم دزدی و قتل ، دوری از شهوت و مستی ، پاک کردن ذهن خود از قضاوت های بد نسبت به دیگران ، اجتناب از دیگر آزاری و دروغ گویی نقطه ثقل این آئین را تشکیل می دهد. ( خردبودایی ، جلد چهارم ، ۳۵۸ ، شروین وکیلی) بنابراین ، به دلیل اخلاق محور بودن آموزه های بودا و قناعت او به احکام حداقلی ، پاسخ بسیاری از احکام عملی را نمی توان در متون و کتب تفسیری بودایی یافت. به طوری که علما و پیروان بودیستی نمی دانند در مواجهه با مسائل مختلف فقهی چه باید بکنند؟ چه کاری درست یا غلط است؟ این  وضعیت لاادری سبب می شود که رفتار و توصیه های آنان بسیار متفاوت باشد. در واقع ، در این قبیل مسائل ، علما بودایی پیروان دین خود را به ریاضت ،قناعت ، زهد، تواضع ، خیر اندیشی ،احترام به قانون و مانند اینها دعوت می کنند. 

هرچند این رهیافت ها و دیدگاه‌های اخلاقی بسیار با ارزشند و جوامع اسلامی برای احترام گذاشتن به اندیشه های حکیمانه آئین های شرقی به ویژه بودا ،  مناسب است از تجارب و توصیه های ذهنی ، عرفانی و  اخلاقی آنها بهره بگیرند و باب تعامل و همگرایی دینی را در مسائل عدیده با آنها بگشایند. اما ، وجود توازن در فرائت ها و توصیه های دینی در نگاه اعتدالی آن اهمیت زیادی دارد . توجه بیشتر آئین شرقی به اخلاق و اجتناب از ورود به مسائل حقوقی و سایر ضرورت های زندگی جایگاه اعتدال را زیر سوال می برد.این در حالی که دین معتدل دینی است که مقام هر چیز را در جای خود پاس دارد و اجازه ندهد به بهانه برتری اخلاق بر امور دیگر از سایرمقتضیات و ضرورت های زندگی غفلت کند.

ناگفته نماند ،وزن رویکرد ها و توصیه های ادیان شرقی در باره مسائل مختلف زندگی یکسان نیست. به عنوان مثال ، دو آئین بزرگ چینی ؛ یعنی کنفوسیوسی  و تائوئیسم راهنمایی های متفاوتی را برای طالبان  خود ارائه می کنند. به طوری که اساس آئین تائوئیستی مبتنی بر دعوت همگان بر دو امر اساسی : تواضع و پرهیز از خود بزرگ بینی  و نیز عدم مداخله و سختگیری بالادستان بر فرودستان است (تائو دئه چینگ ، لائوتسه ، بند های ۶۸ و ۶۹ ) . این در حالی است در آئین کنفوسیوس بر تبعیت کوچک  از بزرگ و ضعیف از قوی تاکید شده است ؛ هرچند مافوق نیز باید رفتار عادلانه ای با زیردستان خود داشته باشد.

از دیدگاه او هرگاه «پنج رابطه» درست باشد ، همه چیز درست می‌شود:

مهربانی در رابطه میان پدر و پسر ؛

لطف برادر بزرگ‌تر به برادر کوچک‌تر و تواضع برادر کوچک‌تر در مقابل برادر بزرگ‌تر؛

عدالت شوهر با زن و اطاعت زن از شوهر ؛

علاقه‌مندی زبردستان به زیردستان و اطاعت زیردستان از زبردستان ؛

مهربانی فرمانروایان به رعایا و وفاداری رعایا به فرمانروایان ( کنفوسیوسگرایی ، اصول اخلاقی ،  ویکی پدیا )

نکته دیگر اینکه ، سکوت و نبود رهنمود کافی در ادیان شرقی درباره بسیاری از مسائل اعتقادی و عملی دیگر ، بی تردید به سرگردانی و نتیجه گیری متفاوت پیروانشان می انجامد.

این در حالی است که یک دین کامل باید نسبت به نیازها و پرسش های فقهی ، کلامی ، اخلاقی ، دنیوی و اخروی نیز پاسخ های قانع کننده ای داشته باشد. همچنین ، با رهنمود های عموما ارشادی و بعضا آمرانه خود ، راههای درست زندگی کردن و روابط اجتماعی سالم را بر همگان نشان دهد.

ناگفته نماند ، سکوت ادیان مذکور در قبال بسیاری از پرسشها ، پشتوانه تبیینی آنها را تقلیل می دهد. در حالی که منطق حکم می کند که یک دین با بن بست لاادری و بی پاسخی که به مثابه  بی مسئولیتی نسبت به پیروان است ، مواجه نشود. به عنوان مثال ، ادیان شرقی درباره بهشت و جهنم و مسئولیت انسان در قبال اعمالش در آخرت راهکاری اقناع کننده ارائه نکرده اند. همچنین ، روشن نکرده اند مثلا توبه و پشیمانی  که در تزکیه روح آدمی تاثیر بسزایی دارد ، چه جایگاهی در آئین آنها دارد؟ ناگفته نماند توبه صرفا در مقابل خداوند است.در حالی که ادیان شرقی درباره ایمان به خداوند و توبه پذیری او سکوت اختیار کرده اند.

در مقابل ، ادیان الهی ضمن تاکید بر مسائل اخلاقی در زمینه امور دیگر دینی نیز توصیه های فراوانی دارند اما آنها نیز همچون آئین های شرقی وضع واحدی ندارند .چنانکه ، در برخی  از موارد ، رهنمودهای مغایری را برای پیروان خود ارائه کرده اند. چنانکه ، کاتولیک های مسیحی بر این باورند که تکلیف , حاصل گناه نخستین حضرت آدم (ع)بوده است! به بیان دیگر ، اگر حضرت آدم خطای نخستین را نمی کرد و از میوه شجره ممنوعه نمی خورد ، محکوم به زندگی سخت و طاقت فرسا در روی زمین نمی شد و بدین ترتیب ، فرزندان خود را نیز اینگونه گرفتار نمی کرد .در واقع ، ما به محض تولد از مادر تاوان گناه نخستین پدرمان آدم را بر دوش می کشیم.

Vawter, Bruce (1983). "Original Sin". In Richardson, Alan; Bowden, John) (eds.). The Westminster Dictionary of Christian Theology. Westminster John Knox. ISBN 978-0-664-22748-7.) 

با نگاهی به استدلال فوق ، جایگاه مسئولیت فردی و اجتماعی در آن زیر سوال می رود. این در حالی است قرآن در آیه شریفه : " وَلَا تَزِرُ وَازِرَة  وِزرَ أُخرَى " ؛ گناه دیگری را به گردن دیگری نگذارید.(فاطر ، ۱۸) این استدلال را رد می کند. براساس این آیه ، هرکس مسئول اعمال خود است. گناه حضرت آدم چه ارتباطی به دیگران دارد که چوب اورا باید همگان بخورند.گویی این بیت حافظ نیز موید استدلال مسیحیت کاتولیک باشد که با مسئولت فکری و عملی که قرآن آدمیان را به آن دعوت می کند ، سازگاری ندارد.

پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت / ناخلف باشم اگر به جویی نفروشم

در انجیل متی باب ۵ ، در زمینه قصاص «چشم در برابر چشم» از قول حضرت عیسی قولی نقل شده است که آن حضرت  توصیه کرده زیان دیده بزهکار را یک طرفه گذشت کند ، بدون اینکه طلب عفوی در میان باشد.اما این دیدگاه رئوفانه ،بر رعایت اعتدال ، حکمت  و در نظر گرفتن شرایط ارتکاب جرم از سوی بزهکار استوار نیست : " شنیده‌اید که گفته شده‌است چشم در برابر چشم و دندان در مقابل دندان (۳۸)  اما من به شما می‌گویم ، در برابر افراد بدکار مقاومت نکنید. بلکه اگر کسی به گونه راست شما سیلی زد، دیگری را نیز به او برگردانید."(۳۹)

از دیدگاه قرآن کریم ، این دیدگاه  پذیرفته نشده است. برای آنکه آن در عین توصیه به عفو و گذشت ، قصاص را مایه حیات مدنی معرفی کرده است :" و لکم فی القصاص حیات یا اولی الالباب لعلکم تتقون " (۱۷۹ ، بقره)

این در حالی است از دیدگاه علمای یهود و  اسلامی خیر و صلاح بشر علاوه بر توجه به مسائل کلامی ، معرفتی و اخلاقی در رعایت تکالیف فقهی است.در واقع ، این دو دین الهی بزرگ به تکلیف ، وزانت ویژه ای قائل شده اند ، بدون اینکه از توصیه های اخلاقی دور شده باشند.

در سوره مبارکه جمعة آیه ۲ آمده است :

 " هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الأُمِّيّينَ رَسولًا مِنهُم يَتلو عَلَيهِم آياتِهِ وَيُزَكّيهِم وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ وَإِن كانوا مِن قَبلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ ؛ و اوست که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها می‌خواند و آنها را تزکیه می‌کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت می‌آموزد هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند!

آیه فوق ، نشان می دهد که پیامبران الهی علاوه بر مسئولیت رسالت ، قضاوت و ولایت بر امت چند تکلیف بزرگ دیگری هم برعهده داشتند ؛ ازجمله خواندن آیات الهی بر آنان ، تزکیه و تعلیم کتاب خدا و حکمت که این مسئولیت های بزرگ در آئین های شرقی عمدتا در حد حکمت خلاصه شده است. صمن اینکه ، آنان نه حکومت تشکیل می دادند و نه قضاوت می کردند.این در حالی که با دربار زمان خود نه مبارزه بلکه همکاری می کردند. وانگهی ، هیچگونه رسالتی از طرف خدا یا فرشتگان برای پیروان خود نداشته اند. منظور از حکمت قرآنی نیز ، همان آموزه های اخلاقی هستند که در میان پیامبران و حکمای اخلاق رواج داشته است.

در این میان ، قرآن کریم در مقام قیاس با تورات جنبه های احکامی کمتری دارد. زیرا که آیات فقهی آن دربرابر تورات بسیاراندک است. به بیان دیگر، این کتاب شریف فقه محور نیست بلکه  سرشار از توصیه ها و تعهدات اخلاقی است.اما درموارد فوق نیز جهت گیری های درخشان و  سازنده آن کاملا  اعتدالی  است. 

ناگفته نماند از نظر اصولیین اسلامی ، همه احکام جنبه تکلیفی دارند اعم از واجب ، مستحب ، حرام یا مکروه .

ملاحظه می شود که از دیدگاه اسلامی ، تقسیم تکالیف نیز که نوعی تعهد و مسئولیت محسوب می شود ،  نشانگر اعتدال ، واقع بینی و خرد محوری آن است. زیرا که برخورد اسلام در قبال همه احکام یکسان نیست.به طوری که در امور مستحبی و مکروه وظیفه چندانی بر مکلفان مترتب نیست.دراین میان ، مباحات که حلال های دینی هستند ، اساسا در قلمرو منطقه الفراغ فقهی اند و مومنان در اینگونه امور می توانند متناسب با خرد ، علاقه و خواسته خود عمل کنند . البته ، براساس قاعده اعتدال و لزوم رعایت حق الناس ، انجام مباحات نیز مطلقا آزاد نیست بلکه محدودیت هایی بر آنها مترتب است ؛ از جمله آنکه استفاده از آنها نباید متضمن نقض حقوق و ضرر مادی یا معنوی به دیگران باشد.با نگاهی به این تقسیم بندی ، پاسخ این سوال که آیا دین اسلام میان سختگیری یا تساهل کدامیک  را ترجیح می دهد ، روشن می شود. به بیان دیگر ، هویداست دین اسلام در محرمات برخوردهای سخت گیرانه ای دارد بلکه مجازات دنیوی یا اخروی و یا هردو را بر مرتکبان آنها پیش بینی کرده است.در واجبات نیز نگاه تاکیدی دارد نه اجباری ! برخی ،  تفاوت واجب و اجباری بودن را نمی دانند. این در حالی است هر واجب دینی که جنبه عبادی دارد صرفا تاکیدی است . اما واجب های دیگر که در قلمرو " حق الناس  " قرار می گیرند ، می توانند جنبه الزامی یا اجباری نیز داشته باشند. به عنوان مثال ، پرداختن دین دیگری ، با وجود تاکید قرآن بر رعایت حال مدیون ، از الزامی بودن تاَدیه  آن نمی کاهد.

اما نکته اساسی که در جای جای قرآن دیده می شود اینکه حتی درباره احکام واجب و محرم نیز بر اعتدال و اجتناب از افراط و تفریط مومنان تاکید شده است.

اگر اندکی دقت کنیم ، متوجه این نکته اساسی می شویم که دین اسلام ، در رهنمود های خود کاملا رویکرد هدایتی دارد. از این رو ، طبیعی است در امور هدایتی ، برای تاثیر گذاری ژرف و درونی آن ، سختگیری هایش حداقلی و صرفا محدود به امور موَکد یا غیر قابل اجتناب باشند. به طوری که در آیه ۲ سوره بقره قرآن کریم از این متن وحیانی با عبارت  "هدی للمتقین " یاد می کند.این امر نشان می دهدکه این رویکرد هدایتی که فلسفه دین را نیز نشان می دهد ، عملا باید احکام و رهنمود های متعادل ، منطقی و راحت تری را برای طالبان  متقی خود ارائه دهد.زیرا که اساسا یک دین وحیانی که قصدش کمک به آدمیان است ، نه تحمیل و اجبار ، نمی تواند آنانرا با احکام و دستور های سخت، طاقت فرسا و گیج کننده در مخمصه و بحران فکری و عملی قرار دهد. آیه شریفه :" ان الله یرید بکم الیسر و لا یرید بکم العسر" ؛ خداوند بر شما آسانی می خواهد و نمی خواهد در سختی قرار بگیرید(بقره. ۱۸۵) به صراحت اعتدالی بودن احکام الهی را نشان می دهد.بنابر این در مقام نظر و عمل ، اقتضا می کند که سهله بودن احکام را ترجیح داد

برای مطالعه و بررسی بهتر مسئله ، به برخی از آیات قرآنی اشاره می شود تا معلوم شود  که چقدر رویکرد های احکامی این متن وحیانی ، هدایت بخش، اعتدالی و تساهلی است. به عنوان مثال ، نزد خداوند ، عمل خیر وشر افراد ، هرچقدر اندک هم باشد ، دیده می شود : "فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ " وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ‏ (زلزله، ۷،۸) . بر این اساس ، شما هراندازه که کار خیر و شری انجام دهید، از نظر خداوند رحمان و رحیم مخفی نمی ماند . این دیدگاه ، اوج اعتدال را می رساند که دین چشم خود را نه به خیر و نه شر نبندد . به ویژه آنکه هیچ بطلانی را بر کار خیر و درست روا نداند ؛ هرچند اندک باشد. برخورد اعتدالی و تسامحی قرآن کریم و عدم وضع  احکام لایطاق آن در سراسر این متن وحیانی دیده می شود. در واقع ، از ساحت خدایی بدوراست که بندگانش را بدون حکمت در ضیق و تنگی قرار دهد . آیه  "رفع حرج "دقیقا موید این معناست  که در احکام فقهی حال و موقعیت بندگان کاملا رعایت می شود : " ما جعل علیکم فی الدین من حرج" ، او در دین بر شما تنگنایی قرار نداده است (سوره حج ، آیه ۷۸)

و در آیه دیگر ، به صراحت تاکید می کند که خداوند به قدر ظرفیت و توان افراد ، آنان را مکلف می کند : " لا یکلف الله نفسا الا وسعها" (بقره ، ۲۸۶) 

چه دلیلی محکم تر از این که تکلیف هر کس به قدر طاقت آنان در برابر امور دینی است . بدیهی است که در ترازوی سنجش درک و طاقت ،  ظرفیت افراد بزرگسال با کوچک ، اندیشمند با عامی ، قوی با ضعیف ، زن با مرد و... یکسان نباشد. بنابر این ، حکمت  الهی حکم می کند که مسئولیت و تعهد مؤمنان در قبال احکام دینی یکسان نباشد. دین همچون قانون خشک نیست که الزام آن بر همگان به یک اندازه باشد. بلکه ، همان طور که ملاحظه شد ، در دین ناب خدا تکلیف خارج از وسع  و توان آدمیان نفی شده است .به بیان دیگر، تکالیف اشخاص بر اساس سن ، سلامتی  ، رشد و معرفت، توان مالی و ... تعیین می شود که نشان می دهد اعتدال چقدر جایگاه رفیعی در اندیشه اسلامی داد.

رهنمود های  قرآنی زیادی درزمینه تاکید آن بر اعتدال وجود دارد که هیچ تردیدی را برای طالبان حق و محققان دینی باقی نمی گذارد . برای فهم بیشتر مطلب  ، در ذیل بحث به برخی از آنها اشاره می شود :

۱. نهی از تعدی بر دیگران حتی کسی که مخالف خدا و رسولان اوست ؛

خطاب آیه شریفه :  " إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلمُعتَدِينَ " (بقره ، ۱۹۰) صرفا درباره جنگ نیست. بلکه ، منظور از آن این است که مومنان در همه جا باید در رفتار و منش خود اعتدال پیشه کنند. بنابراین ،  آیه فوق جنبه کلی دارد و شامل تمام جهت گیری ها ، سیاست ها ، راهبردها و رفتارهای فردی و اجتماعی می شود. با توجه به صراحت آیه ، اساسا افراد تند ،  افراطی و هنجار شکن از ورود به ساحت حب الهی محرومند ؛ هر چند خود را مومن جلوه دهند!

۲. دعوت مردم به رحمت ؛

رحمت مستجمع الطاف خداوند به بندگان است و به قدری مهم است که برای خود را نیز رحمت را مقرر کرده است:" کتب ربکم علی نفسه الرحمه " ( انعام ، ۵۴) ؛ خداوندگارتان بر خود رحمت را مقرر کرده است. یکی از ویژگی های مومنان نیز این است که یکدیگر را به مهربانی توصیه کنند:" ثمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ " ؛ سپس از کسانی باشند که به خدا ایمان آورده و همدیگر را به صبر و مرحمت سفارش می کنند(بلد ، ۱۷) .از دیدگاه الهی ، مومن ، کسی است که نه تنها خود مهربان است بلکه دیگران را نیز به رعایت مهر و رحمت دعوت کند. این آیه نشان می دهد که خداوند می خواهد بندگانش افراد معتدل و دور از افراط و تفریط باشند. بدون داشتن روحیه مهربانی نمی توان از اعتدال دم زد.بنابراین، در فرهنگ اسلامی باید مردم نسبت به یکدیگر در فکر ، نیت ، قصد ، مراوده ، معامله ، روابط و تعاملات دیگر مهربانی پیشه کنند و از هرگونه خشونت ، بی منطقی ، زور گویی و عصبیت دوری کنند.

۳.عفو و بخشش؛

دعوت مردم به عفو یکدیگر ، یکی از نشانه های روشن اعتدال دینی است. ستیزه گری و انتقام آدمیان را از اعتدال خارج می کند. قرآن کریم ضمن بر شمردن اوصاف متقین ، یکی از آنها را "عفو مردم" ذکر می کند: " والعافین عن الناس" (آل عمران ، ۱۲۳)

۴.ارجح بودن صلح ؛

از ابتدای خلقت ، جنگ و صلح در زندگی اجتماعی بشر بوده است.بنابراین ، روزی نیست که میان دولت ها ، جوامع و افراد بشری جنگ و ستیز نباشد. اما جنگ هزینه زیادی را بر ابنای بشری تحمیل می کند.چرا گرهی را که با دست می توان گشود ، باید با دندان باز کرد. خداوند نیز با این حکمت حسنه به آدمیان یادآوری می کند که صلح بهتر از اختلاف، درگیری ، جنگ و انتقام و ... است. توصیه به صلح یکی از دلایل قطعی اعتدال محور بودن دین است. آیه شریفه : " الصلح خیر" ( نسا ، ۱۲۸ ) ، اساسا بر مثبت و مرجح بودن صلح در روابط ادمیان تاکید می کند.

۵.وسط بودن رفتار دینی ؛

وسط در مفهوم قرآنی ، همان متعادل بودن است. یعنی وسط افراط و تفریط که اعتدال است .در این کتاب شریف آمده است : " وکذالک جعلناکم امه وسطاً ؛ و بدین ترتیب شما را امتی میانه رو قرار دادیم(بقره ، ۱۴۳) . بنابراین ، رفتار خشن و افراطی یا بی تفاوتی مسلمانان انحراف از جهت گیری قرآنی است که متاسفانه ، نسبت به این منطق گویا و رهنمود عالی ، غفلت بزرگی در جهان اسلام به وجود آمده است.

۶.نفی ضرر ؛

یکی از قواعد فقهی مشهور اسلامی  قولی است از حضرت رسول که فرموده :" لا ضرر و لاضرار فی الاسلام " ( سیستانی، قاعدة لاضرر و لاضرار، ۱۴۱۴ق، ص۱۱)

بر اساس این قاعده ، اسلام ضمن اینکه خود حکم ضرری ندارد بلکه مخالف ضرر زدن افراد به یکدیگر است.

در واقع ، اندیشه ضرر رسانی به خود یا دیگری مخالف اعتدال است. بنابراین، انصاف حکم می کند که دین اسلام را دین اعتدال نامید. 

۷.رعایت عدالت ؛

از دیدگاه قرآنی ، عدالت سهم بالایی در روابط اجتماعی دارد .لزوم رعایت قسط و انصاف ، اوج اعتدال ، انصاف و حق  را در روابط انسانی نشان می دهد. آیه زیر به خوبی گواه این دیدگاه اصیل و ابدی اسلامی است که اجازه نمی دهد درباره دشمنان نیز خلاف اعتدال عمل شود.دراین آیه ،تاکید شده که عدالت نزدیکتر به تقواست.آنکه عدالت را رعایت نمی کند ، نمی تواند دم از تقوای الهی بزند . بنابر این ، نیروی قدرتمند تقوا نیز که اوج دقت و مراقبت آدمی را در رعایت عدالت نشان می دهد ، آدمی را به سوی رعایت اعتدال سوق می دهد.

"  يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا كونوا قَوّامينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالقِسطِ وَلا يَجرِمَنَّكُم شَنَآنُ قَومٍ عَلى أَلّا تَعدِلُوا ، اعدِلوا هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقوى وَاتَّقُوا اللَّهَ ، إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعمَلونَ " ؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! همواره برای خدا قیام کنید و از روی عدالت گواهی دهید! دشمنی با جمعیّتی ، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند ! عدالت کنید که به پرهیزگاری نزدیکتر است! و از (معصیت) خدا بپرهیزید که از آنچه انجام می‌دهید با خبر است! (مائده ، ۸)

۸.صرفه جویی ؛

آیه شریفه :" واقصد فی مشیک" ؛ در رفتارت میانه رو باش(لقمان ، ۱۹) و همچنین ، آیات :"  لاتبذر ، ان المبذرین اخوان الشیاطین "  ؛ ریخت و پاش مکن، افراد ولخرج برادران شیطانند(اسرا،۲۶ و ۲۷) نشان می دهد که از دیدگاه اسلامی صرفه جویی از لوازم اعتدال است.در نزد هیچ قومی به اسراف و تباهی امکانات فردی و ملی میانه روی نمی گویند.در واقع ، منطق صرفه جویی اقتضا می کند که یک جامعه سالم و اقتصادی به سمت استفاده عقلانی و درست از منابع مادی خود برود. البته ، واژه " واقصد" نشان می دهد که انسان در همه امور باید راه میانه را درپیش بگیرد و صرفا درباره صرفه جویی نیست.

۹. دعوت به تواضع ؛

یکی از نشانه های اخلاقی بودن ، داشتن فروتنی است.تواضع در نزد همگان ، ارزشمند است.همه ادیان ، اعم از شرقی و الهی پیروان خود را به فروتنی دعوت می کنند. تواضع نه ذلت است که با تحقیر همراه باشد و نه تکبر است که آدمی را به روحیه استکباری سوق دهد.آدم متواضع کبر و ذلت را رد می کند. این در حالی است اعتدال در کنه وجودی اوست.

قرآن کریم نیز آدمیان را به تواضع فرامی خواند :" عبادالرحمن الذین یمشون علی الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما " (فرقان ، ۶۳) ؛ بندگان خدای رحمان کسانی هستند که روی زمین با تواضع راه می روند و وقتی افراد نادان ، آنانرا خطاب می کنند به سلامت (مهربانی) به آنان جواب می دهند.

از این رو ، از دیدگاه اسلامی غرور و تکبر انسان را از خدا دور می کند. در حالی که فروتنی جایگاه او را نزد پروردگار ارتقا می بخشد. این منطق قرآن است که حتی شیوه درست حرف زدن با افراد جاهل را نیز به مومنان یاد می دهد.رفتاری غیر از این نمی تواند از دیدگاه اسلامی پذیرفتنی باشد.

۱۰.  رعایت اعتدال در بخشش مال به دیگران ؛

کمک به دیگران خوب است و پاداش معنوی دارد.اما از دیدگاه قرآن نباید تسلیم عواطف درونی شد و گرفتار دو خصلت خست یا سخاوت بیش از حد شد. هردو این ویژگی ، آدمی را دچار افراط و تفریط می کند و انسان را آزاده اعتدال خارج می سازد.آیه کریمه :" ولاتجعل یدک مغلوله الی عنقک و لاتبسطها کل البسط و تقعد ملوما محسورا ؛ نه دستت را در گردنت قرار بده ، که خیرت به کسی نرسد و نه دستت را کلا باز کن که سرزنش شوی و در حسرت قرار بگیری (اسرا ، ۲۹)

همین آیه کافی است که جایگاه اعتدال اقتصادی اسلام را به جهانیان نشان دهد. خداوند هردو رفتار بالا را مغایر با مصالح افراد و جوامع می داند.آنکه در بخشندگی راه اعتدال را در پیش نگیرد ، بی شک گرفتار حسرت و پشیمانی می شود و عقلای عالم آنان را به خاطر برخورد اقتصادی نامتعادل (خساست یا بخشندگی بیش از حد) نکوهش می کنند.

۱۱.گذشت در عین قصاص ؛

یکی از سیاست های قضایی متعادل اسلام در زمینه عفو و قصاص است.ازدیدگاه قرآنی ، قصاص عین عدل است.تعدی در آن روا نیست.هرمتجاوز باید تنها به اندازه فعل مجرمانه اش کیفر ببیند. نه بیشتر و نه کمتر ؛ مگر اینکه زیان دیده خود بخواهد به اختیار از قصاص صرف نظر کند و به جای آن خسارت (دیه) بگیرد و اگر وضع مالی فرد مقصر خوب نباشد او را ببخشاید. این راهبرد ، عین میانه روی و خردمندی است که مجازات بیشتر را منع و بر عفو و بخش کاملا اختیاری توصیه  می کند: " ولکم فی القصاص حیات یا اولوالباب لعلکم تتقون " ؛ و در قصاص برای شما زندگانی است ؛ ای خردمندان (بقره ، ۱۷۹ ) . همچنین ، آیه ۱۷۸ بقره ، به صراحت موضوع عفو ، دیه و بخشش را به مثابه  تخفیف مجازات و رحمتی از سوی خدا معرفی می کند و تجاوز بعد از آن را مستلزم عذاب الهی می داند.

۱۲. قبول توبه ؛

یکی از سیاست های تربیتی بسیار مهم اسلام  در قبول توبه است. عدم قبول توبه به مثابه ایجاد بن بست برسر راه کسانی است که پشیمان شده اند ، اما نمی توانند راه خود را اصلاح کنند و زندگی طبیعی داشته باشند بلکه به واسطه توبه جایگاه والاتری پیدا کنند.این سیاست راهبردی شاید مهمترین سیاست اعتدالی اسلام است که باید در برنامه تربیتی ملل اسلامی که می خواهند با شهروندان خود تعامل و مدارا داشته باشند ، گنجانده شود.

۱۳.احکام ثانویه  ؛

برخی تصور می کنند داشتن ثبات در حکم و تصمیم دائما نشانه خردمندی و اعتبار است.در ضرب المثلی می گویند: " حرف مرد یکی است".

اما اسلام خردمندی را در اعتدال و رعایت حال پیروان می داند. اگر احکام اولیه ای در برخی از زمان ها با شرایط و موقعیت افراد سازگاری نداشته باشد ، اسلام حکم ثانویه ای را صادر می کند که مکلفان اذیت نشوند . تکلیف ما لایطاق ، از نظر شارع پسندیده نیست. بلکه می توان با سبک کردن احکام به قدر وسع و طاقت مکلفان ، حال آنان را نیز در نظر گرفت. بسیاری از احکام اولیه در شرایط استثنایی ، جای خود را به احکام ثانویه می دهند. همین که عذر برطرف شد ، حکم اولیه نیز دوباره حاکم می شود.

نتیجه ؛ 

از بررسی اجمالی موضوع اعتدال ، دانستیم که اسلام در مقایسه با ادیان شرقی ، یهود و مسیحیت ، توجه بیشتری به اعتدال کرده است که برای فهم تطبیقی آن باید موضوعات مختلف را در ترازوی اعتدال قرار داد و هریک از آنها را با آن سنجید و آنگاه مشخص کرد که وزن هر کدام از آنها چقدر است . این در حالی است علمای هریک از ادیان مذکور چنین گمان می کنند که رویکردها و توصیه های آنها ، به اعتدال نزدیک ترند. 

به هر روی ، اثبات جایگاه اعتدال درمکاتب مختلف با تطابق و مقایسه آن با هریک از نیازهای مادی و معنوی جوامع در عرصه های مختلف فقهی ، کلامی ، عرفانی ، علمی ، اقتصادی ، نظامی ، سیاسی و ... به دست می آید. بدیهی است صرف اخلاق محور بودن و رها کردن امور دنیوی تعریف جامع و مانع  اعتدال نیست. همچنین ، تاکید زیاد به اموری ؛ چون مهربانی و فدا کردن عدالت ، حقوق و تکالیف دیگر در پای محبت جایگاه حقیقی  اعتدال را در برخی از مکاتب دینی ؛ ازجمله مسیحیت زیر سوال می برد. 


علی حکیم پور 


نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

اعلامیه جهانی حقوق بشر ؛ شرح و تطبیق آن با موازین اسلامی و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

قرآن کریم ، چراغ فروزان اندیشه اسلامی: بررسی رهنمودها

بررسی انتقادی برخی ازابیات ونکته های ظریف ادبی شاعران ایرانی