تمدن صالحان ؛ رهیافتی قرآنی : بررسی ماهیت، الزامات ، مولفه ها و رابطه آن با مفاهیم مختلف

 


 

 

 تمدن صالحان ؛ رهیافتی قرآنی   :  بررسی ماهیت، الزامات ، مولفه ها و رابطه آن با مفاهیم مختلف     

به قلم ؛ علی حکیم پور

فهرست مطالب ؛

چکیده

سرآغاز

دیدگاه قرآن کریم درباره تمدن صالحان  

بررسی مفهومی 

وجوه صلح 

رابطه میان صلاح و فساد

هدف نهایی تمدن اسلامی   

رابطه میان صلح و تمدن اسلامی

رابطه میان تمدن و دموکراسی  

رابطه میان تمدن وعمران وآبادی

مولفه های تمدن نوین اسلامی 

الزامات و رویکردهای تمدن اسلامی

نتیجه گیری 

چکیده ؛

یکی از اموری که ملل کهن عالم  اعتبار تاریخی خود را به آن گره می زنند ، تمدن است. ملتی در جهان وجود ندارد  که از شکوه و عظمت گذشته خود روایت کند اما بر مدنیت خود افتخار نکند. کتاب ۱۱ جلدی تاریخ تمدن ویل دورانت(The Story of Civilization ) از آثار ماندگاری است که او جلد اول آنرا به تاریخ مشرق زمین گاهواره تمدن اختصاص داده است.وی در این اثر مدنیت جهان اسلام و ایران را به تفصیل مورد بررسی قرار داده است. با مطالعه آن ، تاریخ تمدن درخشان ایران نیز هویدا می شود. امروزه ، کشورهای غربی با خواندن آثاری ؛ چون تاریخ تمدن از تمدن پِرس که همان ایران قدیم است به عنوان تمدن برلیان یاد می کنند.

این در حالی است، ایران به عنوان یک کشور کهن جهان حق دارد بیشتر به احیا و نوسازی مدنیت تاریخی خود با درون مایه اسلامی بیندیشد. چرا که آنچه ، بیش از هرچیز قابل دسترس است تمدن ایران در دوره بعد از اسلام است. به بیان دیگر ، درخشش تمدن ایرانی در این مقطع تاریخی از دوره پیش از اسلام به مراتب بیشتر است و آثار و شخصیت های موجود آن در دوره اسلامی گویای این واقعت هستند .وانگهی ، نباید تصور کرد که  تمدن یک نظم ثابت تاریخی و اجتماعی منجمد است بلکه با مشاهده تحولات ایران در دوره های مختلف می توان اذعان کرد که تمدن همچون یک رودخانه جاری است که سیال ، منعطف و تحول پذیر است .این در حالی است وجود رکود ، تجمد و عقب ماندگی ، مدنیت باشکوه یک ملت را با چالش فروپاشی مواجه می سازد. بنابراین ، توسعه مدنی کشورها با مقتضیات زمان و مکان و جریان تحولات آنها نسبت وثیقی دارد

به هر حال ، مدنیت  یک امر دستوری و ایستا نیست بلکه جریانی است که افراد و گروههای موثری ؛ مانند حکمرانان ، عارفان ، عالمان، روشنفکران ، معماران ، هنرمندان ، ادیبان ، فلاسفه ، صاحبان تجارت و تولید و مانند آنها در ظهور و گسترش آن نقش برجسته ای دارند.

دراین میان ،جریانی موثر وجود دارد که به قول قرآن کریم  به صالحان تعلق دارد.آنان درمیان تمامی اصناف و طیف های مختلف مذکور حضور دارند و به خاطر حرمت ، جایگاه و حیثیتی که دارند ، می توانند نقش تاثیرگذار و مصلحانه ای  در توسعه مدنی متوازن و  عادلانه جوامع در سطح جهان داشته باشند.دراین نوشته تلاش شده که نقش صالحان در توسعه تمدنی جوامع توحیدی مورد بررسی قرار بگیرد.

سرآغاز ؛ 

یکی از منابع الهام بخش و هدایتگر تمدن اسلامی قرآن کریم است.این متن شریف صرف عمران و آبادانی را مایه وجاهت و اعتبار مردمان کشورها نمی داند.به طوری که در آیات ۶ تا ۸ سوره فجر می فرماید : "الم تر کیف فعل ربک بعاد. ارم ذات العماد .التی لم یخلق مثلها فی البلاد" ؛ آیا ندیدی پروردگارت با قوم عاد چه کرد؟ با شهر ارم که دارای ستون ها (کاخ های ستوان دار) بود که مثل آن در میان کشورها ساخته نشده بود.

اما با وجود آبادانی آن که درسرزمین یمن خودنمایی می کرد ، در آن ستم ، بی عدالتی و استبداد حاکم بود.این شهر و منطقه با وجود همه ویژگی های عمرانی آن از بین رفت.

بنابر این نمی توان توسعه ، سازندگی و آبادانی مخروطی شهرها را به توسعه مدنی آنها نسبت داد.چرا که عمدتا ، در بناهای مرتفع مذکور افراد غنی بی خبر از مستضعفان سکنی می گزینند . لذا ، نمی توان وجود چنین بناهایی را نشانه توسعه مدنی مبتنی بر حق ، عدل و قسط ارزیابی کرد.

توسعه ای که در آن ساکنان کاخ و کوخ کنار هم قرار بگیرند، بدون اینکه رابطه انسانی متعادلی داشته باشند ، بی تردید نامتوازن است و نمی توان آنرا به مثابه توسعه تمدنی صالحانه تلقی کرد ، آری توسعه ای که در آن مثلث حق ، عدل و قسط نادیده گرفته شوند ، نمی تواند مبنای مدنیت متعادل قرار بگیرد.

دیدگاه قرآن کریم درباره تمدن صالحان  ؛ 

از دیدگاه قرآن کریم زمین میراث و به اعتباری محلی برای تمدن سازی و حکمرانی صالحان است :« ولقدکتبنا فی الزبور من بعد از الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون » ( انبیاء ، ۱۰۵) ؛ و هرآینه ما در زبور پس از ذکر(تورات) نوشتیم مسلما زمین را بندگان صالح من به میراث خواهند برد.

مستفاد از آیه فوق، تمدن صالحان ، در سرزمینی هایی به وجود می آیند که درآنها  از اندیشه ، شایستگی و تجربه صالحان الهام گرفته باشند . آنان عاشق جهان بینی توحیدی هستند ،  در روابط خود به حق ، عدل و قسط حکم می دهند ، در اندیشه آنان تنها رشد و توسعه متوازن اعتبار دارد و خلق به قول سعدی در چنین جامعه ای در آسایش است. با این رویکرد روشن قرآنی، این دولت ، جامعه و افراد صالح است که شایستگی پدید آوردن فرهنگ و تمدن صالح را پیدا می کنند.

پرسشی که ممکن است به ذهن هر اندیشمندی خطور کند اینکه چرا این کتاب شریف در امر اداره کره زمین به حکمرانی صالحان موحد تاکید می کند.این درحالی است افرادی ؛ چون مومنان، متقیان ، محسنان ، عابدان و... نیز جایگاه ویژه ای در اندیشه قرآنی دارند.

به نظر نگارنده این سطور ، آنان نیز صالح تلقی می شوند و نمی توان در هیچیکدام از آنان ویژگی و صفت صالح بودن را نادیده گرفت.برای اینکه آدم های مومن ، نیکوکار ، مهربان ، کریم ، دلسوز ، متقی و مانند اینها نوعا دارای اوصاف صالحانه هستند.با این وجود باید قبول کرد که هرواژه ای بارمعنایی خاص خود را دارد.  نقطه ثقل تقوا در مراقبت انسان متقی از طغیان نفس اماره خود است. عنصر ایمان توجه ، جهت اعتقادی و دلبستگی انسان مومن را به منبع اصلی آن که در مکاتب توحیدی خداوند است، جلب می کند.انسان محسن و کریم نیز بیشتر از فرهنگ ، مدنیت و مانند اینها به نیکوکاری و دستگیری از افراد جامعه می پردازند، این در حالی است ایجاد تمدن به زیرساخت فراگیر و محکم تری نیاز دارد. زیرساختی که میان اجزای آن سازمندی و تناسب دیده شود، تزاحمی میان آنها نباشد و هرکدام از اجزا آن مکمل یکدیگر باشند.درسایه توسعه چنین زیرساختی است  که همه ساکنان یک کشور ، منطقه  یا جهان با بهره گیری از آن می توانند به شکوفایی ، فراخی ، کرامت انسانی ، پویایی ، علم ، اندیشه و فرهنگ متوازن و بالنده برسند. ازدیدگاه قرآن کریم این بندگان صالحند که توان برقراری زیرساخت متوازن ، عادلانه ، پویا ، سازنده فرهنگ و تمدن بالغ و نیرومند را دارند.  بدون داشتن جامعه ای صالح نمی توان به تاسیس تمدن توحیدی پرداخت

ملاحظه  : همان طور که متن آیه یادآورشده است. خداوند در تورات و زبور به استقرار تمدن صالحان امر کرده است.بیان آن در قرآن کریم به این معناست که این سنت الهی تا روز قیامت تکلیف همه موحدان عالم است و به مسلمانان اختصاص ندارد.اما متاسفانه ، این اندیشه عالی مورد غفلت پیروان ادیان پیشین واقع شده است. این در حالی است امت اسلامی نیز هنوز به ایجاد چنین تمدن فاخری ، آن طور که قرآن کریم متذکر شده اقدام نکرده است!  

 بررسی مفهومی ؛

 درآیه ۱۰ سوره فاطردرباره جایگاه عمل صالح آمده است : " اِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ‌ الصَّالِحُ‌ یَرْفَعُهُ"؛ یعنی سخنان پاكيزه به سوى او (خدا) صعود مى‌كنند و عمل صالح را بالا مى‌برند. آیه فوق نشان می دهد که عمل صالح چه جایگاه ولایی نزد خداوند دارد.این واژه درآیه فوق وصف عمل است که جنبه خدایی دارد.اما یک عمل موقعی صالح است که صادقانه و مطابق عدل و قسط باشد. طبیعی است که این گونه عمل ، مفید و مورد رضای خدا باشد.

اما گاهی لفظ مذکور معنای اسمی پیدا می کند  و برای اشخاص یا اشیا به کار برده می شوند.

اما ، اینکه صالح چه کسی است ، باید گفت: ریشه ثلاثی مجرد این واژه صلح است. کلمات : صلاح، مصلح، مصالحه ، مصلحت ، اصلاح و...  هم خانواده آن هستند. همچنین ، واژه سلم نیز در آیات قران کریم بیشتر به معنای صلح  به کار رفته است . راغب در غریب مفردات خود می گوید : «السَّلَامُ و السِّلْمُ و السَّلَمُ»؛ یعنی صلحسلم القومُ»؛ یعنی آن قوم با هم آشتی و توافق کردند.

با توجه به اختلاف معنای «سلم» نزد لغت‌شناسان ، مفسران نیز با توجه به کاربرد این واژه در آیات مختلف ، در معنای آن نظریات مختلفی ارائه کرده‌اند. بنابر این ، آن‌جا که قرآن کریم می‌فرماید: «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّة» منظورش ورود مومنان به صلح و آرامش همگانی است. (راغب اصفهانی ، مفردات فی غریب القرآن ، ص ۴۲۱ ) .

از این رو ، می توان گفت که  شخص صالح کسی است که فکر، نیت، خیال ، باور، ذوق، عشق، عمل، رویکرد، گفتار و رفتار او با صلح و خیرخواهی عجین شده باشد. برای یک شخص صالح هیچ چیزی مهمتر از برقراری صلح و امنیت درجامعه نیست.زیرا که آسایش فرد و جامعه با صلح تامین می گردد.آنکه تنها به آسایش ، راحتی و رفاه خود و اطرافیان می اندیشد ، نباید به فکر مدیریت و حکومت محض بر شهروتدان باشد.

نیاساید اندر دیار تو کس / چو آسایش خویش بینی و بس ! (بوستان سعدی)

وجوه صلح ؛

 صلح سه وجه دارد :  وجه اول صلح با خود ، وجه دوم صلح با خدا و وجه سوم صلح با دیگران است. آنکه میان امیال ، علائق و خصال خود آشتی و هماهنگی برقرار نکرده ، نمی تواند با دیگران نیز آشتی داشته باشد. در وجه دوم ، باید گفت یکی از نشانه های طغیان ، ستم و بی توجهی به دستورهای خداوند است. طاغوت جامعه را از نور به سوی تاریکی ها می برد (سوره بقره ، ۲۵۷ ).

 خداوند منان ذکر و یادآوری او را موجب آرامش و طمانینه معرفی می کند: « الا بذکر الله تطمئن القلوب» (رعد ، ۲۸) . براساس وجه سوم ، فرد صالح بر اساس منافع و امیال خود حکمرانی نمی کند بلکه تنها به رضایت و آسایش شهروندان توجه می کند. به قول سعدی :

برآن باش هرچه نیت کنی / نظر در صلاح رعیت کنی

آنکه به هر قیمت حکمرانی می کند ، تردیدی نیست که از فرهنگ صلح قرآنی فرسنگ ها فاصله دارد. صالحان کاری نمی کنند که نفرین و نفرت شهروندان جامعه خود و سایر جوامع بشری را برانگیزند.

ریاست به دست کسانی خطاست/ که از دستشان دستها برخداست(سعدی، بوستان)

بلکه خط مشی و راهبرد حکمرانی صالحان در توسعه فراخی ، شکوفایی ، هم افزایی ، تعاون ،قسط ، عدل ، حق محوری و سرزندگی جامعه است.آنکه به نشاط و آسایش شهروندان اهمیت نمی دهد، نمی تواند در زمره صالحان قرار بگیرد. زیرا که در فرهنگ و منش صالحان حزن ، اضطراب و دلتنگی شهروندان پذیرفتنی نیست !

فراخی درآن مرز و کشورمخواه / که دلتنگ بینی رعیت ز شاه (سعدی، بوستان)

با توجه به آیه فوق ، تردیدی نیست درون مایه موکد تمدن مذکور ، قبل از هرچیز در توجه  به صلح ، خیرخواهی ، مدارا ، تعامل، همگرایی ، بیدارگری ، برقراری تناسب و اعتدال و دوری از مظاهر فساد و ستم است. چرا که با تفرقه ، اختلاف ، دشمنی ، درگیری و بدخلقی که همگی شیطانی است تمدن صالحان به وجود نمی آید.

رابطه میان صلاح و فساد؛

صلاح در لغت عرب ضد فساد است. درقرآن کریم می فرماید:« ظهر الفساد فی البر و بحر بما کسبت ایدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون » (سوره روم ، ۴۱). بر اساس آیه فوق فساد درنتیجه نیت و عمل بد خود آدمیان در زمین حادث می شود.این درحالی است صالحان می کوشند جلو هر گونه فساد ، تباهی و بی نظمی را بگیرند.

بنابر این ، تردیدی نیست بروز   نابسامانی و خرابی درجامعه صالحان جایی ندارد. این در حالی است بدون پاک شدن جامعه از انواع فساد نظری و عملی و به اعتبار دیگر فساد مادی و معنوی نمی توان جامعه صالحان را به وجود آورد.از این رو، هرچند جامعه ای که  فاسد است ممکن است در آن ظواهر شکوفایی ، ثروت و آبادانی  موج بزند ، اما چون توزیع امکانات و فرصت ها در آن عادلانه و بحق نیست ، نمی تواند از ویژگی تمدن اسلامی بهره بگیرد. زیرا تمدن حقیقی اسلامی در صالح بودن آن است که با تعامل ، مدارا، گفتگو ، مودت، برادری ، گره گشایی ، همافزایی ، اصلاحگری ، خردمندی ، اعتماد و زیستمان رحمانی حاصل می شود.

نکته : امر به معروف و نهی از منکر یک حکم تمدنی اسلام است که باید کشورهای اسلامی بدور از افراط و تفریط راهکارهای درست آن را پیدا کنند و از آن به عنوان یک قاعده فاخر بهره ببرند و مردم دنیا معرفی کنند.این در حالی است امروزه کشورهایی که در حکمرانی خود به امر به معروف و نهی از منکر توجه کرده اند ، شرایط سازگار با مقتضیات زمان و مکان و گستره آن را به درستی ترسیم نکرده اند و متاسفانه ، به جای رفع فساد و کمک به اصلاح گری به اسلام هراسی دامن زده اند.اصل هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران درباره امر به معروف و نهی از منکر مقرر می دارد : « در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منكر وظیفه‏ای است همگانی و متقابل بر عهده مردم نسبت به یكدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت. شرایط و حدود و كیفیت آن را قانون معین می‏كند. (وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أوْلِیاءُ بَعْضٍ یأمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ). »

ناگفته نماند لغت امر و نهی در قرآن در امور اخلاقی و رفتاری عمدتا جنبه توصیه ای دارد نه صرف دستور و نهی آمرانه دادن . چرا که با دستور و نهی خشک نمی توان معروفی را برقرار کرد و نزد مردم همگانی کرد.بلکه ، به مرور ایام است که کاری نزد مردم خوب یا بد تلقی می شود.این خوب و بد بودن عمدتا عرفی است .ازاین رو ، نسبی است و ثابت و همیشگی نیست.بلکه با تغییر ارزش های جامعه متحول می شود . بنابراین ، شیوه امر به معروف و نهی از منکرنیز عرفی است و باید با مقتضیات جوامع اسلامی سازگاری داشته باشد.

رابطه میان امت و تمدن صالحان ؛

امت اسلامی عنوان اصلی پیروان پیامبر خدا (ص)  را تشکیل می دهد.منظور از واژه امت عبارت از هرجامعه و گروه هدفداری است که همگرا ، هم جهت و دارای اهداف یکسان است . امت اسلامی نیز باید واجد خصوصیات مذکور باشند.این در حالی است که متاسفانه مسلمانان دچار انواع تفرقه عقیدتی ، سیاسی ، فکری ، جهت گیری ، نظامی ، مدنی و... هستند. به طوری که در بسیاری از راهبردها ، نظامات و خط مشی های آنها واگرایی دیده می شود.

در این میان ، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از این امر غافل نبوده است.به طوری که در اصل یازدهم  مقرر می دارد : « به حكم آیه كریمه: (إِنَّ هذِهِ اُمَّتُكُمْ اُمَّةً واحِدَةً وَ اَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ)، همه مسلمانان یك اُمتند و دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست كلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و كوشش پیگیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد. »

بنابراین ، در تمدن صالحان که تمدن نوین نیز حامل ارزش های آن است مسئله همگرایی در میان امت اسلام اهمیت شایانیی دارد و مسلمانان باید برای عملی شدن آن از روش های عملی مناسبی استفاده کنند.

هدف غایی تمدن اسلامی   ؛

هدف غایی تمدن اسلامی صالحان رساندن بندگان خدا به رستگاری و سعادت است که با تلاش مستمر و هدفمند آنان  در بستر ایمان ، عدالت ، اخلاق ، نواندیشی ، مقضیات زمان و مکان ، امیدواری، حق جویی ، رواداری ، آزاد اندیشی ، نشاط و مهربانی فراهم می شود.بدیهی است آثار و ثمرات چنین تلاشی در فعالیت های علمی ، فکری ، فناوری ، فرهنگی ، اقتصادی ، ارتباطات و غیره تبلور پیدا می کند .بدیهی است در چنین جامعه ای به رشد ، بالندگی ، سعادت و شکوفایی استعدادها ، ظرفیت ها ، علائق ، اندیشه ها و ابتکارات سالم و تحول ساز فرصت داده می شود و بدین ترتیب ، زمینه های ترقی و توسعه در فضایی از همدلی ، دیگربینی ، عشق و معنویت  برای همه دوستداران تمدن اسلامی در گستره فراخ زمان فراهم می گردد.

لازم به ذکر است یک جامعه متعادل ، آگاه ، جهان گرا ، متمدن و بزرگوار که سلامت روحی و معنوی دارد ، نمی تواند نسبت به سعادت مردم دنیا بی توجه بماند.همه پیامبران الهی برای این مبعوث شدند که برای تامین و فراهم کردن سعادت جهانیان تلاش کنند. خوشبختانه ، جمهوری اسلامی نیز چنین آرمان خوبی را در قانون اساسی خویش متذکر شده است. اصل 154 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مقرر می دارد :« جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در كل جامعه بشری را آرمان خود می‏داند و استقلال و آزادی و حكومت حق و عدل را حق همه مردم جهان می‏‌شناسد. بنابراین در عین خودداری كامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملت‏های دیگر، از مبارزه حق‌‏طلبانه مستضعفین در برابر مستكبرین در هر نقطه از جهان حمایت می‌‏كند.»

رابطه میان صلح و تمدن اسلامی ؛

خوشبختانه، همه جوامع مسلمان به خدای واحد ، معاد، انبیا الهی به ویژه حضرت محمد(ص) ، آخرت و قرآن کریم اعتقاد دارند. جوامع اسلامی به واسطه این گوهرهای گرانبهای متحدساز می توانند به زمینه های صلح و همگرایی خود میدان دهند و بدین ترتیب به شکوفایی فرهنگ و تمدن بالنده و صالح اسلامی خود نایل آیند. طبیعی است تفرقه ها و اختلافات شیطانی ، آنها را از بهره مندی از این همه گوهرهای عظیم محروم می سازد. زیرا جهل ، تعصب و منفعت طلبی تصاویر ذهنی مسلمانان را مخدوش و آنها را نسبت به یکدیگر بدبین می کند. وجود مذاهب مختلف همانند زبان ها ، فرهنگ ها و قومیت های گوناگون می توانند نقطه قوت آنها باشند.وجود تکثر دینی و مذهبی نشانه ضعف ، پراکندگی و تفرقه نیست ، بلکه تمدن اسلامی با استقبال و احترام به این تکثرات صالحانه است که می تواند به جایگاه بالنده خود می رسد.

اما باید تاکید کرد حاکمیت یک قوم و مذهب نباید منجر به تحدید حقوق شهروندی پیروان سایر مذاهب و نحله ها گردد. بدیهی است با ایجاد محدودیت ها و موانع مختلف بر سر راه توسعه ظرفیت ها و استعداد های درخشان اقلیت ها نمی توان به تحقق زمینه های برقراری تمدن نوین صالحان امید بست.

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران درباره قانونمندی فعالیت های ادیان و مذاهب دو اصل اساسی دارد که به ذکر آنها می پردازیم :

براساس اصل سیزدهم : « ایرانیان زرتشتی، كلیمی و مسیحی تنها اقلیت‏های دینی شناخته می‏شوند كه در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل می‏كنند. »

همچنین بر اساس اصل دوازدهم : « دین رسمی ایران ، اسلام و مذهب جعفری اثنی‏‌عشری است و این اصل الی‏ الابد غیرقابل تغییر است و مذاهب دیگر اسلامی اعم از حنفی، شافعی، مالكی، حنبلی و زیدی دارای احترام كامل می‏باشند و پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی، طبق فقه خودشان آزادند و در تعلیم و تربیت دینی و احوال شخصیه (ازدواج، طلاق، ارث و وصیت) و دعاوی مربوط به آن در دادگاه‏ها رسمیت دارند و در هر منطقه‏‌ای كه پیروان هر یك از این مذاهب اكثریت داشته باشند، مقررات محلی در حدود اختیارات شورا‏ها بر طبق آن مذهب خواهد بود، با حفظ حقوق پیروان سایر مذاهب.»

رابطه میان تمدن صالحان و فرهنگ اسلامی  ؛

 

برای اینکه تمدن بزرگ اسلامی به شکوفایی برسد ، باید میان فرهنگ های موجود در کشورهای اسلامی مراودات و تعاملات مشترکی برقرار شود. آنها درکنار توسعه علم و اندیشه به همکاری های فرهنگی نیز احتیاج دارند.چرا که تعاملات فرهنگی به همگرایی تمدنی کشورها کمک شایانی می کند. قرابت و تمایز میان تمدن ها متاثر از فرهنگ های حاکم بر آنهاست . بنابراین ، فرهنگ نقش بسیار سازنده و حیاتی در تمدن سازی دارد. وجود همکاری های فرهنگی و تلاش برای شکوفایی توانمندی ها و بنیادهای فرهنگی، هنری، رسانه ای و... به شکوفایی تمدنی آن سرعت می بخشد.همچنین ، غرور اسلامی که یک امر فرهنگی است ، چنانچه با اخلاق ، خردمندی و همگرایی صالحانه همراه باشد ، در بالندگی تمدنی ملل مسلمان صالح تاثیر قابل توجهی خواهد داشت.

زبان عربی از زبان های تمدنی جهان اسلام است.قرآن کریم به این زبان فصیح وحی شده است.این زبان در همه کشورهای عرب زبان خاورمیانه و آفریقای مسلمان تکلم می شود. به لحاظ ساختاری یک زبان اشتقاقی است و همین ویژگی ممتاز موجب شده واژگان زیادی از آن وارد زبان های کشورهای اسلامی بلکه غیر آنها شود. به ویژه آنکه در جمهوری اسلامی ایران جایگاه تاریخی تمدنی نیز دارد.ضمن اینکه بسیاری از کشورهای منطقه در زمینه زبان عربی متاثر از ایران فرهنگی هستند و سبک استفاده آنها از واژگان عربی متاثر از زبان فارسی است. به همین دلیل قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصل 16 مقرر می دارد : « از آنجا كه زبان قرآن و علوم و معارف اسلامی، عربی است و ادبیات فارسی كاملاً با آن آمیخته است، این زبان باید پس از دوره ابتدایی تا پایان دوره متوسطه در همه كلاس‏ها و در همه رشته‌‏‏ها تدریس شود. »

ناگفته نماند زبان ها و گویش های رایج در قلمرو جمهوری اسلامی ایران به لحاظ توسعه تمدنی به پای زبان عربی نمی رسند. درحالی که تقویت زبان های مذکور ظرفیت فرهنگی ، همگرایی و تمدنی جمهوری اسلامی ایران را بیش از بیش در منطقه توسعه خواهد بخشید.

همچنین خانواده در فرهنگ اسلامی به عنوان کانون تقویت تمدن صالحان است .چنانچه خانواده ای در شرایط مساعد پرورش نیابد ، بی تردید تمدن صالحی نیز به وجود نخواهد آمد.زیرا  خانواده واحد بنیادی هرجامعه است. نه تنها کشورهای اسلامی بلکه سایر کشورهای جهان نیز از تشکیل خانواده حمایت می کنند که نشان دهد آنها  نیز اهمیت خانواده  را در سالم سازی جامعه  درک کرده اند. در اصل 6 قانون اساسی آلمان آمده است : « 1. زناشویی و خانواده ازحمایت ویژه دولت برخوردار خواهد بود.2.مراقبت و تربیت کودکان حق طبیعی والدین و تکلیف اصلی آنان است.حق نظارت بر اجرای این تکلیف به عهده نهاد های مدنی جامعه است.3. جدا ساختن کودکان از خانواده برخلاف اراده افرادی که حق پرورش آنان را دارند ، فقط برطبق قانون امکان پذیر است .مگر در صورتی که صاحبان این حق در انجام وظایف خود قصور نمایند یا به خاطر اهمال و غفلت آنان ، زندگی اطفال به مخاطره بیفتد.4. هرمادری حق برخورداری از حمایت و مراقبت جامعه را داراست.»

اصل دهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز درباره اهمیت تشکیل خانواده مقرر می دارد : « از آنجا كه خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است، همه قوانین و مقررات و برنامه‏‌ریزی‏‌های مربوط باید در جهت آسان كردن تشكیل خانواده، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد. »

رابطه میان تمدن و دموکراسی  ؛

وجود دموکراسی به گردش آزاد اطلاعات میان کشورها کمک می کند.همچنین، در جوامع دموکراتیک میزان خلاقیت و نوآوری بیشتر می شود. نظام های مستبد و خودخواه نمی توانند تمدن سازی کنند.آنکه از فکرخودبینی خارج نشده، چگونه می تواند به فکر دیدن دیگر اعضای جامعه اسلامی باشد.مردم سالاری به ظهور و بروز استعدادها و شکوفایی آنها کمک شایانی می کند. ازاین رو ، در تمدن اسلامی صالح باید برای برقراری مردم سالاری میان کشورهای مسلمان اندیشید و برنامه ریزی کرد.

امروزه بسیاری از کشورهای اسلامی ساختار جمهوریت را در قانون اساسی خود وارد کرده اند.اما نمی دانند بدون مردم سالاری نمی توان از مزایای جمهوریت بهره مند شد. این درحالی است از ویژگی بارز تمدن صالحان مردم سالاری است . خداوند از رسول گرامی می خواهد با پیروان خود به نرمی رفتار کند، با آنان مشورت کند، اگر خطایی ازآنان سر زد ، ازآنها چشم پوشی و برای آنان طلب مغفرت کند . درعین حال ، باعزم قاطع و توکل بر خداوند برنامه های خود را پیش ببرد: « فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین » (آل عمران ، ۱۵۹)

کشورهای اسلامی برای تمدن سازی باید الگوهای مردم سالاری را میان خود مبادله کنند و همدیگر را برای داشتن رفتار دموکراتیک تشویق کنند. آنها حتی می توانند همه ساله جوایزی را برای نویسندگان ، اندیشمندان ، هنرمندان و رسانه های فعال درحوزه مردم سالاری اختصاص دهند که به شکوفایی تمدن جدید تسریع بخشند.

در این میان ، رسالت اصلی همه ادیان الهی عبارت از برقراری صلح ، رحمت ، آسایش و معنویت در میان جهانیان است : « وما ارسلناک  الا رحمه للعالمین » (انبیا ، 107) . این آیه اوج مردم دوستی را در فرهنگ و تمدن صالحانه اسلام یادآوری می کند.همچنین طبق اصل 14 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران :« به حكم آیه شریفه (لا ینْهاكُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یقاتِلُوكُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یخْرِجُوكُمْ مِنْ دِیارِكُمْ اَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیهِمْ إِنَّ اللهَ یحِبُّ الْمُقْسِطینَ) دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظفند نسبت به افراد غیرمسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت كنند. این اصل در حق كسانی اعتبار دارد كه بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی ایران توطئه و اقدام نكنند.»

.

رابطه میان تمدن وعمران وآبادی؛

 

شکوفایی یک امر چند وجهی است و در تمامی زمینه های زندگی ، حود را نشان می دهد. یکی از لوازم ضروری تمدن سازی ، توجه به عمران وآبادی در شهرها و روستاهاست.امروزه عمران وآبادی صرفا به توسعه راه و ساختمان و پارک و بیمارستان و دانشگاه خلاصه نمی شود بلکه باید در علوم دانش بنیان و نوآوری ها نیز ایفای نقش کند. همچنین، با سرمایه گذاری نوین در حوزه های آب و برق و توسعه الکترونیک و هوش مصنوعی و تلاش برای صرفه جویی های کلان در حوزه های مذکور می توان به گسترش تمدن نوین کمک کرد.یکی از مزیت های پیشرفت های الکترونیکی این است که به راحتی می توان با دولتها ، نهاد ها ، دانشمندان ، سرمایه گذاران، تجار و صاحبان اندیشه های نو ارتباط برقرار کرد و ازظرفیت ها و استعداد های آنها درجهت توسعه تمدنی بهره گرفت.

بنابراین ، کشورهای مسلمان برای سرعت بخشی به تمدن اسلامی معاصر نیاز دارند که در تمامی عرصه های نوین علمی با یکدیگر همکاری کنند.این درحالی است باید تلاش کنند عمران و آبادی وتوسعه هوشمند بلاد را درجهت خدمت به جوامع اسلامی بلکه کل بشریت قرار دهند تا به سرنوشت شهر ارم گرفتار نشوند. ازاین رو، باید توجه داشت که داشتن نگاه استثماری ، استعماری و سودجویی محض از آفات توسعه تمدنی است که شوربختانه دامن بسیاری از کشورهای متمدن را گرفته است.این فرهنگ با تمدن صالحان قرآنی سنخیتی ندارد. چرا که دراین تمدن باید به برقراری عدالت ، منطق و خیرخواهی برای کل بشریت و زمینه سازی برای برخورداری همه خلایق به ویژه مردمان کشورهای اسلامی از پیشرفت ها و شکوفایی ها تلاش کرد، تابتوان برای تحقق نیکوی آن دل بست.

مولفه های تمدن نوین اسلامی ؛

اگر تمدنی صالح است ، می تواند الهام بخش تمدن نوین اسلامی نیز باشد. با نگاهی به مولفه های تمدن نوین اسلامی به خوبی می توان به وجوه مشترک آندو پی برد . در واقع ، فصل مشترک تمدن صالحان با تمدن نوین اسلامی در اجتناب آندو از کهنگی و عقب ماندگی است.

مولفه های اصلی تمدن نوین اسلامی عبارتند از : داشتن بینش توحیدی، کرامت انسانی، علم و معرفت، عدالت گستری، آزادی، استقامت و پایداری، استقلال سبک زندگی و عزت . همچنین راهکارهای دستیابی به آن عبارتند از ایمان، پرهیز از سطحی نگری ، بازگشت به اسلام، استفاده بهینه از ظرفیت نخبگان و دانشمندان، تحول در علوم انسانی، پرهیز از غرب گرایی، تلاش حاکمیت، خودباوری، داشتن نگاه قرا ملی و فرامرزی بررسی گذشته تمدن اسلامی ، داشتن جهان بینی کامل و تحول نگاه به علم، شناسایی مولفه های تمدن رقیب، داشتن فقه پویا  ( مقاله راهکارها و مولفه های تمدن نوین اسلامی ، ابراهیم یاقوتی ، ص چکیده  )

در تمدن نوین اسلامی باید به مسِائلی مانند کلام نوین ،حقوق شهروندی ، دوری از خودکامگی و ... نیز توجه ویژه ای داشت.

الزامات و رویکردهای تمدن اسلامی؛

·       کشورهای اسلامی زمانی می توانند از قافله تمدن جهانی سبقت بگیرید که مهد علوم وفناوری های مختلف ، تولیدات مبتنی بر دانش ، سازندگی های روز و محفل های فکری و مهارتی باشند.

·       وجود همگرایی فعال و سازنده در میان آنها اقتضا می کند که رفت وآمد صاحبان اندیشه ، علم ، فرهنگ و هنر آزاد باشد ، زبان وادبیات کشورهای تمدنی اثرگذار در دانشگاه ها و مدارس آنها تدریس شود  ، دانشگاه های کشورهای مسلمان به توسعه پردیس های فراسرزمینی خود شتاب بخشند ، دولت های مسلمان اختلافات خود را با گفتگو و بدون توسل به هرگونه ستیز ، کاربرد سخت افزارهای نظامی ، جاسوسی و رقابت منفی حل و فصل کنند و میان دستگاه های امینتی ، نظامی و انتظامی آنها همکاری و رفاقت گسترده ای برقرار شود.

·       برای امکان استمرار تمدن صالحان  اقتضا می کند اصحاب رسانه کشورهای اسلامی با نگاه تمدنی نوین بایکدیگر همکاری تنگاتنگی داشته باشند.

·       دولت های اسلامی با تعاملی که خواهند داشت اقتضا می کند در زمینه رفع معضل بیکاری به ویژه میان جوانان همکاری کنند و تجارت آزاد و ایجاد مراکز مختلف تجاری و شغلی میان سرمایه داران و صاحبان حرف و کسب آنها رونق بگیرد.

·       تبادل همکاری میان نهاد های حقوقی کشورهای مسلمان به گسترش تمدن نوین اسلامی کمک خواهد کرد. گره گشایی از مشکلات حقوقی و قضایی کشورهای اسلامی ایجاب می کند که آنها به فکر ایجاد نهادهای حقوقی مشترک برای برطرف کردن تنگناها ، موانع، اختلافات و درگیری ها میان کشورهای مسلمان باشند.چنانچه جنگی میان دو یا چند کشورمسلمان صورت بگیرد، آنها بتوانند راه های برقراری صلح را فراهم کنند.ازدیدگاه قرآنی مطلق صلح خیر است:« الصلح خیر» (نسا، ۱۲۸)

·       برخی تصور می کنند صالحان نیز جنگ می کنند.اما به این نکته اساسی توجه نمی کنند که جنگ ماهیتا با صلح تضاد دارد.بلکه آنچه در نظام های صالح مشروعیت دارد ، تنها دفاع است. چرا که رعایت مقتضیات صلح ، آرامش و امنیت در جامعه ، بدون برخورداری از حق دفاع ممکن نیست. کشورهای اسلامی باید تدبیری بیندیشند که به هنگام تجاوز و زورگویی یکی از آنها بردیگری با همبستگی و تصیمات قاطع و اثرگذار متجاوز را سرجای خود بنشانند.(سوره حجرات ، آیه ۹)

·       یکی از الزامات تحقق تمدن نوین اسلامی حذف روادید و تسهیل زمینه های رفت وآمد و بازدید شهروندان کشورهای اسلامی از آثار و میراث تاریخی یکدیگر است. گردشگری درکنار منافع اقتصادی فراوان موجب نزدیکی و قرابت فرهنگی کشورها می شود.

·       دولت ها ، اتحادیه ها و سازمان های مردم نهاد موجود در کشورهای اسلامی برای برخورداری از تمدن پیشرو اسلامی با مقتضیات عصری به هماندیشی ، خودباوری ، عزت و اعتماد نیازدارند. بدون همراهی کشورهای مسلمان رسیدن به تمدن توحیدی صالح بعید می نماید. با این دیدگاه ، مرتبه جهانی کشورهای اسلامی باید به قدری رفیع باشد تا بتوان از آنها به عنوان برخوردار از تمدن درخشان و صالح یاد کرد که شوربختانه وضعیت کنونی بسیاری از کشورهای مسلمان نشان می دهد فاصله زیادی تا رسیدن به مراتب فوق دارند.

·       تعیین مبدا تاریخ از هجرت پیامبر (ص) تاریخ دوره اسلامی را ایران نشان می دهد و اعتبار و جایگاه معنوی آنرا در نزد مردم ایران تداعی می کند. این تاریخ می تواند مبنای تقویم کشورهای اسلامی باشد.اما تاریخ هجری شمسی از مشکلات تاریخ قمری می کند و یکی از ابتکارات ایارن فرهنگی می باشد.از این رو ، می توان گسترش آن را به جهان اسلام توصیه کرد.قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز در اصل هفدهم به تقویم مذکور رسمیت بخشیده است .به طوری که مقرر می دارد : « مبدأ تاریخ رسمی كشور، هجرت پیامبر اسلام(ص) است و تاریخ هجری شمسی و هجری قمری هر دو معتبر است، اما مبنای كار ادارات دولتی هجری شمسی است. تعطیل رسمی هفتگی روز جمعه است. »

·       اصل سه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران راهکارهایی را برای برقراری زندگی توحیدی مطرح کرده است که برای ایجاد تمدن اسلامی کشورهای مسلمان مفید ارزیابی می شود. برخی از ارهکارهای پیشنهادی اصل فوق عبارتند از : ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوی و مبارزه با كلیه مظاهر فساد و تباهی ، بالابردن سطح آگاهی‏ های عمومی در همه زمینه‏ ها با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانه ‏های گروهی و وسایل دیگر، آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه در تمام سطوح و تسهیل و تعمیم آموزش عالی ، تقویت روح بررسی و تتبع و ابتكار در تمام زمینه‏ های علمی، فنی، فرهنگی و اسلامی از طریق تأسیس مراكز تحقیق و تشویق محققان، طرد كامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب، محو هرگونه استبداد و خودكامگی و انحصارطلبی ، آزادی‏های سیاسی و اجتماعی در حدود قانون ، مشاركت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش، تبعیضات ناروا و ایجاد امكانات عادلانه برای همه، در تمام زمینه‏‌های مادی و معنوی، تقویت كامل بنیه دفاع ملی از طریق آموزش نظامی عمومی برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی و نظام اسلامی كشور،پی‏‌ریزی اقتصاد صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینه‌‏های تغذیه و مسكن و كار و بهداشت و تعمیم بیمه ، تامین خودكفایی در علوم و فنون و صنعت و كشاورزی و امور نظامی و مانند اینها ، توسعه و تحكیم برادری اسلامی و تعاون عمومی بین همه مردم ، تنظیم سیاست خارجی كشور بر اساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمان و حمایت بی‏دریغ از مستضعفان جهان.

 

نتیجه گیری ؛

 

دانستیم که تمدن صالحان عنوان صرف نیست . بلکه هرآنچه در راستای مقاصد این گزاره اصیل قرآنی خودنمایی کند ، می تواند مورد تایید امت اسلامی قرار بگیرد. بنابراین ، مطرح کردن تمدن نوین اسلامی تازمانی که ملتزم به الزامات تمدن قرآنی باشد ، در جهان اسلام نه تنها اشکالی ندارد بلکه تلنگری است به کشورهای مذکور که خود را گرفتار تمدن صامت با عنوان « تمدن عصر سعادت» نکنند بکه مقتضیات زمان و مکان و علوم زمانه را نیز در نوسازی تمدن مذکور در نظر بگیرند ؛ دقیقا ، همان چیزی که در مقصد غایی تمدن صالحان قرار دارد. 

بنابراین ، در تمدن نوین اسلامی باید حداقل هایی را که مورد پذیرش همه کشورهای مسلمان است ، درنظرگرفت و آنگاه برای تحقق هریک از آنها برنامه ریزی کرد.

 از این رو، پیشنهاد می شود اعلامیه ای چند بندی تهیه شود که مقبولیت همه کشورهای اسلامی را درپی داشته باشد . بدیهی است ابتدا باید اعلامیه یا بیانیه مذکور در مجالس کشورهای مسلمان به تصویب نمایندگان آنها برسد و آنگاه برای تحقق آنها از دولت ها و نهاد های دینی و مدنی کمک لازم گرفته شود.

همچنین ، پیشنهاد می شود دبیرخانه مشخصی به عنوان دبیرخانه دائمی تمدن اسلامی در اعلامیه مذکور گنجانده شود که کشورهای مسلمان از طریق دبیرخانه مذکور اقدامات مشترک خود را دنبال کنند.

درجمهوری اسلامی ایران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به مرکزیت سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی می تواند به عنوان رابط دبیرخانه دائمی مذکور پیشنهاد گردد.

 

منابع :

1.    قرآن کریم

2.    مفردات راغب اصفهانی

3.    تاریخ تمدن ، ویل دورانت

4.    راهکارها و مولفه های تمدن نوین اسلامی ، ابراهیم یاقوتی

5.    بوستان سعدی

6.    قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

7.    قانون اساسی آلمان

 

 

 

 

 

 

 

 

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

اعلامیه جهانی حقوق بشر ؛ شرح و تطبیق آن با موازین اسلامی و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

قرآن کریم ، چراغ فروزان اندیشه اسلامی: بررسی رهنمودها

بررسی انتقادی برخی ازابیات ونکته های ظریف ادبی شاعران ایرانی