بررسی تمدن نوین اسلامی؛از نگاهی دیگر

 
بررسی تمدن نوین اسلامی ؛  از نگاهی دیگر  
به قلم : علی حکیم پور
چکیده؛ 
این پژوهش با رویکردی نوآورانه به بررسی مفهوم تمدن نوین اسلامی می‌پردازد و تلاش دارد تا با عبور از تعاریف و تفسیرهای رایج، ابعاد کمتر پرداخته‌شده این مفهوم را مورد واکاوی قرار دهد. تمرکز اصلی این بررسی، بر شناسایی چالش‌ها و فرصت‌های پیش روی تمدن نوین اسلامی در عصر حاضر، با توجه به تحولات جهانی و نیازهای جوامع مسلمان است. این پژوهش همچنین به بررسی نقش مؤلفه‌هایی چون هویت، معنویت، عقلانیت، عدالت و پیشرفت در شکل‌گیری تمدن نوین اسلامی می‌پردازد و تلاش می‌کند تا با ارائه یک چارچوب نظری ، زمینه‌های لازم برای درک بهتر و تحقق عملی این تمدن را در سطح بین الملل فراهم آورد. هدف نهایی، ارائه تصویری واقع‌گرایانه و کارآمد از تمدن نوین اسلامی با توجه به درخشش ایران در مقاطع تاریخی مختلف در مقولات تمدنی در روزگاران کهن و دوره اسلامی است که ضمن حفظ اصالت‌های فرهنگی و دینی، پاسخگوی نیازهای دنیای معاصر باشد.
واژگان کلیدی : تمدن ، حضاره ، نوآوری ، همگرایی،  حقوق بشر ، عصری،عدالت ، شکوفایی ، دین عمران  
مقدمه؛
لغت تمدن عربی است و با واژگانی ؛ مانند مدینه ، مدن ، مداین، مدنیت و متمدن هم ریشه است. این ارتباط لغوی بی حکمت نیست . برای اینکه معمولا تمدن ها  در فضای شهرهای بزرگ رونق می گیرند و گسترش می یابند.
این واژه به لحاظ مفهومی با واژه لاتین civilization همخوانی دارد.برای اینکه در هردو واژه ، مفهوم مدنی و شهری شدن وجود دارد. اما ، امروزه در زبان عربی به تمدن « حضارة » می گویند (المعانی ، واژه حضارة ). این در حالی که در بسیاری از کشورهای منطقه ، از افغانستان گرفته تا آسیای مرکزی ، هنوز  واژه « مدنیت» را در دو معنای تمدن و فرهنگ به کار می برند.
بنابراین ، می توان گفت : تمدن اعم از فرهنگ است و شامل توسعه مادی و معنوی جوامع می شود. از این گذشته واژه فرهنگ در یک جغرافیای سیاسی کوچک نیز  مورد استفاده قرار می گیرد.در حالی که واژه تمدن معمولا در جغرافیای وسیع تر که شامل یک یا چند منطقه می شود ، مورد استفاده قرار می گیرد. وانگهی ، معمولا  تمدن به لحاظ محتوایی نیز شمول و گستره بیشتری دارد و شامل علوم ، صنایع، عمران و آبادی ، فرهنگ ، هنر و فناوری های مختلف دیگر می شود. 
تمدن ها به لحاظ تکوینی دارای سه جایگاه  هستند : ۱) خورشیدی که خود می درخشند و به دیگران نور می دهند ، ۲) قمری که نور خود را از تمدن های خورشیدی گرفته اند و ۳) تلفیقی که از هر دو جایگاه تاثیری و تاثری برخوردار بوده  اند .تمدن های سومری ، مصری ، چینی،  هندی و غیره تمدن های خورشیدی بوده اند.اما تمدن های ژاپنی،  کره ای و خمری به مثابه تمدن های قمری محسوب می شوند. تمدن ایرانی از نوع تلفیقی بوده است.(تاریخ تمدن ، عبدالحسین آذرنگ ،ص ۲۲ و ۲۳ ، نشرکتابدار  ). با وجود چنین موقعیتی ، در سده های اخیر ، حتی تمدن های خورشیدی مانند ایران و هند نیز  تحت تاثیر عمیق کشورهای غرب استعمارگر قرار گرفتند و نتوانستند در محیط های پیرامونی خود تاثیرات مثبت چندانی داشته باشند.
شاخص های تمدن اسلامی  ؛
۱. واژه تمدن علاوه بر مباحث فوق ، دارای یک مفهوم همگرایانه ، تکثری ، فرهنگ پذیر و بین الاقوامی است. از این رو ، اصولا نباید مقولاتی ؛چون تکروی ، انزوا ، تفرد و جدایی درآن راه داشته باشد.
در بحث از تمدن اسلامی باید پذیرفت اموری ؛ مانند ایمان به خدا و آخرت ، عدل الهی ، اسوه بودن قول و فعل پیامبر خدا (ص) ، امامت امت  و آموزه های مصلحانه قرآن کریم نقش محوری در همگرایی امت اسلامی و توسعه تمدنی دارند.
 ۲.تمدن اسلامی معمولا زمینه ساز پیوند ، اتصال و همگرایی میان اقوام هم فرهنگ و دین است. به بیان دیگر ، رسالت اصلی تمدن  اسلامی " وصل کردن " است نه " فصل کردن " .این در حالی است برخی از نویسندگان و تحلیل گران  ، ضمن ارائه تحلیل خود درباره مواجهه دو تمدن غرب و شرق ، بر این نظرند که غرب در آینده تمدنی خود با دو چالش عمده مواجه خواهد شد : رشد اقتصادی شرق و نوزایی تمدن اسلامی (برخورد تمدن ها ، ساموئل هانتینگتون و ترجمه محمد علی حمید رفیعی ، دفتر پژوهش های فرهنگی ، مقدمه مترجم ). 
بنابر این ، مواجهه و برخورد، حاصل فصال است نه وصال که نشان می دهد هنوز غرب  مایل نیست با تمدن های دیگر موانستی همگرایانه داشته باشد.در حالی که این اتصال قلوب ،تجارب ، افکار ، ارزش ها و غیره است که موجبات شکوفایی و توسعه عمرانی ، فکری ، علمی و اجتماعی ملل جهان را فراهم می آورد و برظرفیت های زایشی آنها می افزاید .
۳. نباید فراموش کرد که جایگاه ، گستره واعتبار فرهنگی و تمدنی کشورها برابر نیست.به طوری که در گذشته نه چندان کهن امپراطوری های ایران ، روم، چین ، هند و... در امر توسعه تمدنی و فرهنگی از یکدیگر گوی سبقت می ربودند.بلکه ، با نگاهی به تاریخ دوره اسلامی نیز معلوم می شود که ایران فرهنگی کانون تمدن بزرگ اسلامی بوده است .کیست نداند که کشورهای اسلامی قرن ها در حوزه های علمی ، ادبی ، حدیث ، فلسفه ، تفسیر و مانند اینها مرهون موقعیت کانونی تمدن مذکور بودند.نتیجه ای که می توان گرفت این که تمدن ها سیالند.بنابراین ، شاخص دیگر تمدن اسلامی سیالیت آن است.بدین معنا که اگر روزی استعمار این فرصت تمدن سازی را از کشورهای مذکور گرفت ، باز می توان به احیا تمدن اسلامی با ساختار و  نگاه نو امیدوار بود.
 ۴.با تحولات سیاسی ، اجتماعی و مذهبی به وجود آمده در دوران صفوی در ایران ، کشورهای اسلامی به یک باره از ما فاصله گرفتند.برای اینکه ما برخی از عناصر تمدنی هویت ساز و همگرای گذشته ؛ از جمله حرمت مذاهب اسلامی اهل سنت را کنار گذاشته بودیم.اکنون نیز ، در صورت وفاق روی این نکته که باید پایه های تمدن نوین اسلامی را با هدف گسترش  و تقریب آن در جهان اسلام مستحکم کرد و جایگاه تمدنی ایران را برای بار دیگر احیا کرد ، باید در زمینه های برخی از موازین و شرایط محدود کننده تمدن اسلامی در روزگاران صفوی ، قاجار و پهلوی تجدید نظر کرد و نقش بی نظیر همگرایی را که در روح تمدن ایرانی _ اسلامی قبل از آنها  وجود داشت ، مجددا با زبان روز و در نظر گرفتن مقتضیات عصر فعال کرد. چرا که  به وجود آمدن زیست تمدنی نوین بدون داشتن نگاه تقریبی و تلاش برای برقراری همدلی ،  سازگاری و مفاهمه مشترک  میان کشورهای اسلامی ممکن نیست.
۵. همان طور که گفته شد منظور از نوسازی تمدنی این  نیست که رابطه خود را با گذشته تمدنی خود قطع کرد و به دنبال یک تمدن کاملا نو و متمایز با تمدن ماضی بود.بلکه باید این واقعیت را پذیرفت که گذشته چراغ راه آینده است و مدنیت کانونی ایران بزرگ همچون درخت تناوری است که باید همچنان از مزایای آن بهره فراوان گرفت و متناسب با ظرفیت ها و قابلیت های علمی و فناوری نوین کشور و مقتضیات علمی و فرهنگی کشورهای اسلامی به توسعه تمدنی مدرن از زوایای گوناگون جامه عمل پوشاند.
ناگفته نماند منظور از تمدن ماضی شامل : تمدن کهن ، تمدن دوره اسلامی و تمدن اسلامی دوره صفویه تا پایان دوره قاجار است.
۶. برای آفرینش وبازسازی تمدن نوین اسلامی ، ازیک طرف باید از میراث فرهنگی ، تاریخی و ارزش های بنیادی گذشته بهره گرفت. از سوی دیگر، چارچوب ها و موازین  مدنی معاصر را نیز مدنظر قرار داد. بلکه  برای کسب توفیق بیشتر در توسعه  تمدنی جدید باید تجارب و اندیشه های اقوام و ملل دیگر را  نیز به کاربست و از ارزش ها و مفاهیم تمدنی آنها  بهره کافی جست. چرا که تمدن اسلامی صرفا حاصل ارزش های درون دینی نیست بلکه در نتیجه تقارب ، همگرایی و تعامل فکری ، علمی ، هنری و فرهنگی با کشورهای اسلامی به وجود می آید .
۷. نکته ای که نباید از نظر دور داشت اینکه  تمدن اسلامی صرفا از برنامه ها ، سیاست ها و دستورهای دولت ها به وجود نمی آید . بلکه ، این بنای بلند مدنی از اجتماع اندیشه ها ، سرمایه ها ، خلاقیت ها و مشارکت های همگانی حاصل می شود.علاوه بر آن ، در تحقق آن نقش نخبگانی مانند ؛ سیاست مداران ، عارفان ، عالمان، روشنفکران ، معماران ، هنرمندان ، صاحبان سرمایه و تولید پر رنگ است . همچنین ، دولتمردان صالح نیز می توانند با هدایتگری عادلانه خود به گسترش مطلوب آن کمک کنند.
۸.شاخص دیگر تمدن نوین اسلامی ، تکریم انسان و به رسمیت شناختن اندیشه و نظر اوست.اگر تفاوت افکار و دیدگاه های شهروندان به رسمیت شناخته نشود ، نمی توان به توفیق تمدن نوین اسلامی دل بست.قرآن کریم درباره کرامت انسانی می فرماید : " لقد کرمنا بنی آدم " (اسرا ، ۷۰). ناگفته نماند این کرامت شامل همه بندگان خداست .بنابراین ، نباید مردم را به صرف داشتن تفاوت در دین ، مال ، قدرت ،جوانی ، جنسیت ، موقعیت و مانند آنها نادیده گرفت و تحقیر کرد ، بلکه تردیدی وجود ندارد که بدون پاسداشت این شاخص مهم ، اساسا تمدن صالحی نیز به وجود نمی آید.
 تمدن اسلامی : میوه مبارک اندیشه قرآنی  
اندیشه اسلامی به ویژه مفاهیم اصیل قرآنی منبع اصلی برای الهام بخشی به تمدن اسلامی است. این متن وحیانی به دنبال حاکمیت جهان بینی توحیدی است اما از وجود تکثر همگرا حمایت می کند. در نتیجه این دیدگاه  است که شکوفایی کشورهای مسلمان در دوره حاکمیت اسلامی به ویژه در قرون ۴ و ۵ هجری سرعت قابل توجهی بخود گرفت.به طوری که تحولات به وجود آمده به مثابه رنسانس اسلامی لقب گرفت (تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری ، آدام متز ، ترجمه علیرضا زکاوتی ، انتشارات امیر کبیر ). زیرا که درسایه قرآن کریم  و ارزش های مشترک حاکم برمسلمانان ، اندیشمندان اسلامی در اقصا نقاط کشورهای اسلامی دادوستد فکری ، علمی و معرفتی می کردند و به باروری و شکوفایی این تمدن بزرگ کمک می کردند.این کتاب شریف به عنوان منبع اصلی کشورهای مسلمان تاثیر فراوانی در تحقق تمدن اسلامی داشته و دارد. از منظر این متن الهام بخش ، صرف عمران و آبادانی مدنیت ساز نیست. به بیان دیگر ، ممکن است کشوری آباد باشد اما به لحاظ تمدنی ایده آل نباشد. به طوری که در آیات ۶ و ۷ سوره فجر می فرماید:" الم تر کیف فعل ربک بعاد. ارم ذات العماد" ؛ آیا ندیدی پروردگارت با قوم عاد چه کرد؟ با شهر ارم که دارای ستون ها (کاخ های ستوان دار) بود.  با وجود آبادانی شهر ارم که درسرزمین یمن قرارداشت ، درآن ستم و بی عدالتی رواج داشت. از این رو، وجود ستم و بی عدالتی یکی از نشانه های بارز عدم مطلوبیت تمدن های بشری است.
تمدن مطلوب قرآنی ؛ 
ازدیدگاه قرآن کریم زمین میراث بندگان صالح است:« ولقدکتبنا فی الزبور من بعد از الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون » ( انبیاء ، ۱۰۵) ؛ و هرآینه ما در زبور پس از ذکر(تورات) نوشتیم مسلما زمین را بندگان صالح من به میراث خواهند برد.
مستفاد از دو آیه فوق،  تمدن مطلوب ، تمدنی است که در بنای آن  توسل به  زور ،  ستم  و تبعیض  وجود نداشته باشد و از اندیشه ، راهبرد و مدنیت صالحان بهره گرفته شود . با این رویکرد روشن قرآنی، این دولت ، جامعه و افراد صالح هستند که شایستگی پدید آوردن فرهنگ و تمدن مطلوب را دارند.
پرسشی که به ذهن هر اندیشمند قرآن شناسی خطور می کند اینکه چرا این کتاب شریف در امر اداره کره زمین به حکمرانی صالحان تاکید می کند.این درحالی است افرادی ؛ چون مومنان، متقیان ، محسنان ، عابدان و... نیز جایگاه ویژه ای در اندیشه قرآنی دارند.
به نظر نگارنده این سطور ، هرواژه ای بارمعنایی خاص خود را دارد. نقطه ثقل تقوا در مراقبت انسان متقی از طغیان نفس اماره خود است.رعایت این امر،موجب تکریم انسان و جامعه در پیشگاه خداوند می شود. وجود عنصر ایمان توجه و جهت انسان مومن را به منبع پرفروغ ایمان که درمکاتب توحیدی خداوند است ، جلب می کند.انسان محسن نیز صرف نظر از فرهنگ و مدنیت و مانند اینها به نیکوکاری می پردازد، این در حالی است ایجاد تمدن به زیرساخت فراگیر و محکم تری نیاز دارد. درامر تمدن سازی باید طوری عمل کرد که همه ساکنان یک کشور ، منطقه و یا جهان  با تکیه بر تلاش مصلحانه به شکوفایی ، رشد ، علم ، اندیشه و فرهنگ بالنده برسند. ازمنظرقرآن کریم این بندگان صالحند که شایستگی برقراری حکمرانی و تمدن عادلانه ، ایمانی ، پویا و اخلاق محور را دارند. بدون وجود چنین جامعه ای  نمی توان به تاسیس تمدن توحیدی امید وار بود.   
اما اینکه صالح چه کسی است ، باید گفت: ریشه ثلاثی مجرد این واژه صلح است. کلمات : صلاح، مصلح، مصالحه ، مصلحت ، اصلاح و... نیز هم خانواده آن هستند. با توجه به قرابت خانوادگی این واژه با صلح و اصلاح گری ، تردیدی نیست صالح کسی است که فکر، نیت، خیال ، باور، ذوق، عشق، عمل، رویکرد، گفتار و رفتار او با صلح و اصلاح گری عجین شده باشد. برای حکومت صالح هیچ چیزی مهمتر از برقراری صلح ، آبادانی ، اعتماد ، امنیت و اصلاح گری درجامعه مدنی جهانی نیست. آسایش شهروندان و سرزمین ها با صلح ، مدنیت و حرمت قائل شدن به آدمیان تامین می گردد.آنکه تنها به آسایش ، راحتی و رفاه خود و اطرافیان می اندیشد، نباید به فکر مدیریت و حکومت بر آدمیان بیفتد.
نیاساید اندر دیار تو کس / چو آسایش خویش بینی و بس ! (بوستان سعدی)
بنابراین ، اصلاحگری از ویژگی های بارز حکمرانی صالحان است.در نهضت اصلاح گری برای اضداد آن ؛ از جمله استکبار سیاسی ، استحمار فرهنگی، استثمار اقتصادی و استعمار اجنبی جایی نیست.با نفوذ هریک از اینها در کانون صالحان ، باید فاتحه اصلاح گری را خواند.
گفتنی است صلح دارای سه وجه یا جهت است . وجه اول آن  فردی آن است و آن صلح و آشتی با خود است  ، وجه دوم صلح با خداست  و وجه سوم آن صلح با دیگران است. در صلح خودی که جنبه درونی و شخصی دارد باید میان امیال ، علائق و خصال خویش آشتی و هماهنگی برقرار کرد تا بتوان با دیگران نیز رفتار آشتی جویانه ای داشت.آنکه با خود درگیر است چگونه می تواند برای صلح با خدا و خلق او برنامه موفقی داشته باشد ! در وجه دوم صلح نیز ، باید گفت یکی از نشانه های طغیان ، ورود به عالم کفر ، شرک و نفاق است.با گرفتار شدن در آنها  طاغوت سراغ آدمی می آید و اجازه نمی دهد که نهضت اصلاحگری نتیجه بخش باشد. زیرا این ویژگی بارز طاغوت است که جامعه را از نور به سوی تاریکی ها می برد. (سوره بقره ، ۲۵۷ ) .این در حالی که در صلح با خدا ذکر و یادآوری سراغ انسان صالح می آید و نمی گذارد غفلت و خواب آلودگی موجب دوری او از آرامش و طمانینه شود :  « الا بذکر الله تطمئن القلوب» (رعد ، ۲۸) . براساس وجه سوم ، شخص به صلح با بندگان خدا می اندیشد و در صورت عهده دار شدن مدیریت جامعه بر اساس منافع و امیال خود حکمرانی نمی کند بلکه تنها به رضایت و آسایش شهروندان می اندیشد.  به قول سعدی :
برآن باش هرچه نیت کنی / نظر در صلاح رعیت کنی
آنکه می خواهد به هر قیمت حکمرانی کند ، از فرهنگ صلح قرآنی فرسنگ ها فاصله دارد. صالحان کاری نمی کنند که نفرین و نفرت شهروندان جامعه خود و سایر جوامع بشری را برانگیزند.
ریاست به دست کسانی خطاست/ که از دستشان دستها برخداست(سعدی، بوستان)
بلکه چشم انداز و راهبرد حکمرانی صالحان در فراخی ، شکوفایی و سرزندگی جامعه است.آنکه به نشاط و آسایش شهروندان اهمیت نمی دهد، نمی تواند در زمره صالحان قرار بگیرد. چون در فرهنگ صالحان تنگ نظری جایی ندارد!
فراخی درآن مرز و کشورمخواه / که دلتنگ بینی رعیت ز شاه (سعدی، بوستان)
با توجه به آیه فوق ، تردیدی نیست درون مایه و سمت گیری تمدن صالحان در توجه به صلح ، تسامح ، مدارا ،مفاهمه، تعامل، همگرایی و دوری از انواع مظاهر فساد و تبعیض است. با تفرقه ، ستم ، جهل و تعصب ، بی عدالتی ، عناد و بداندیشی که همگی شیطانی اند ، تمدن صالحان به وجود  نمی آید.
گفتنی است صلاح ضد فساد است.درقرآن کریم در توصیف فساد و عملکرد مردم در به وجود آمدن آن می فرماید:« ظهر الفساد فی البر و بحر بما کسبت ایدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون » (سوره روم ، 41). فساد درنتیجه عملکرد خود مردم در زمین حادث می شود.این درحالی است صلحان می کوشند جلو هرگونه فساد را بگیرند.در نهضت اصلاحگری نیز عمدتا مبارزه با فساد و تباهی که زمینه ساز بروز زندگی طبقاتی ، تبعيض و طاغوتی بودن هستند ، مدنظر است. 
براساس آیه فوق ، وقوع فساد ناشی از عملکرد بد خود مردم است اما تردیدی نیست این وضعیت نابسامان و مخرب نمی تواند درجامعه صالحان جایی داشته باشد.چرا که در چنین جامعه ای هیچ گونه فساد گسترده و نظام مند دیده نمی شود. بنابراین ، باید به خاطر داشت که بدون اصلاحگری و پاکسازی کشور از انواع فساد ( اعم از مادی و معنوی ) نمی توان جامعه ای صالح داشت. آری ، ممکن است جامعه ای با ظواهری کاملا شکوفا و برخوردار از ثروت و سرمایه انباشته باشد ، اما با وجود آن نتواند  با تمدن قرآنی همخوانی داشته باشد، زیرا  تمدن مطلوب قرآنی تنها در بستر برنامه ریزی و عملکرد صالحانه آن به وجود می آید.در چنین جامعه ای " تدبیر مدن "  با تعامل ، درستکاری ، مدارا، گفتگو ، رحمت ، همافزایی ، خردمندی ، اعتماد و زیستمان رحمانی حاصل می شود.
از دیدگاه دکتر علی شریعتی ، « دوکلمه خدمت و اصلاح به ظاهر مترادف و هم معنی هستند.اما "خدمت "کمک به انسان یا جامعه درهمان حالی که هست و براساس نیازهایی که دارد.این در حالی است " اصلاح " یعنی کمک به انسان یا جامعه برای آنچه باید بشود و براساس نیازهایی که باید داشته باشد و ندارد. بنابراین ، هر مصلحی خادم است اما هرخادمی معلوم نیست که مصلح باشد.اگر اصلاح یک جامعه مطرح نشود حتی ثروتمند شدن آن جامعه به انحراف آن جامعه کمک می کند » (فرهنگ 
 واژگان قرآن در آثار دکتر شریعتی ، واژه اصلاح )
با توجه به تعریف دکتر شریعتی از اصلاح می توان نتیجه گرفت که عنصر زمان و مکان نیز در آن دخیل است.چرا که اصولا اصلاح گری ناظر به آینده است .مصلح نیز می خواهد با اصلاح وضع موجود به احیا زندگی  مدنی سالم جامعه کمک کند.بنابراین ، از دیدگاه قرآنی نمی توان به عنصر زمان و  مکان توجهی نداشت.برای اینکه مقتضای حکمرانی صالحان است که به وضع موجود و آینده جوامع بشری نظم و سامان دهند. بنابراین ، تمدن نوین اسلامی نیز با این اندیشه قرآنی و دیدگاه ایشان همخوانی دارد.زیرا که اساس تمدن نوین اسلامی این است که نباید در گذشته ماند و از وضع زمانه و مقتضیات عصر غفلت کرد.بلکه باید به جای ماندن درگذشته ؛ هرچند اسلامی باشد ، باید با تحولات روز هماهنگ بود و آنگاه با بهره گیری از پیشرفت های نوین به تمدن اسلامی ادامه داد که این ویژگی با نظام اصلاح گری اندیشه قرآنی نیز سازگاری دارد.این در حالی است برخی از اندیشمندان ایرانی با تاکید بر اسلام سنتی ، تنها اسلام تمدنی زمان حضرت پیامبر (ص) را مایه سعادت جهان بشریت می دانند. سید حسین نصر در کتاب اسلام ، مذهب ، تاریخ و تمدن ، ترجمه عباس گیلوری می گوید : اسلام سنتی درگیر جنگی برعلیه نه تنها نوینگرایی ، بلکه آن نوع از احیاگری است که به اسم اسلام ازمقوله های کاملا غیر اسلامی تفکر و عمل بهره می گیرد و برای توجیه آنچه که آنرا غایت اسلامی می نامند ، از ابزارهای آشکار غیر اسلامی استفاده می کنند (همان اثر ، ص 188  ) . 
ناگفته نماند دیدگاه ایشان با استقبال جهان اهل سنت نیز واقع شده است.به طوری که اندیشمندان اسلامی ترکیه نیز ضمن تاکید بر تاثیر جهان اسلام  در تحول تاریخی تمدن اسلامی ، از آغاز آن از عصر سعادت سخن رانده اند.(انستیتوی اندیشه اسلامی ، مقاله : نگاهی به تاریخ تمدن اسلامی ، عمر اوکویوجو  ۲۰۲۱-۲۰۲۲ 
İslam Medeniyeti Tarihine Kısa Bir Bakış 
Ömer Okuyucu, )
 چشم انداز تمدن اسلامی؛
چشم اندار تمدن اسلامی عبارت از شکوفایی و درخشش جوامع اسلامی زیر سایه ایمان ، عدالت ، اخلاق ، امید، صلح ،نشاط ، مهربانی و همگرایی است که در همه زمینه های سیاسی ، علمی ، فکری ، فناوری ، فرهنگی ، اقتصادی ، ارتباطات و غیره تبلور پیدا می کند . در چنین جامعه ای توسعه ، بالندگی و شکوفایی استعدادها ، ظرفیت ها ، علائق ، اندیشه ها و ابتکارات امید بخش رونق می گیرد و زمینه های ترقی و خلاقیت در محیط های سالم و پاک برای همه دوستداران چنین تمدنی فراهم می شود.
در چشم انداز تمدن نوین اسلام شنیدن سخن افراد و اتباع قول احسن ضروری است. بدون رعایت این توصیه مهم آقرآنی ،  تمدنی صالحانه نیز به وجود نمی آید:"  وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ و[لى] آنان كه خود را از طاغوت به دور مى دارند تا مبادا او را بپرستند و به سوى خدا بازگشته‏ اند آنان را مژده باد پس بشارت ده به آن بندگان من كه (زمر ، ۱۷) الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ (زمر ، ۱۸) به سخن گوش فرامى‏ دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند اينانند كه خدايشان راه نموده و اينانند همان خردمندان .
تمدن نوین اسلامی : پیش نیازها و الزامات
- نیاز کشورهای اسلامی به کمک و همکاری یکدیگر پیش نیاز توسعه تمدن اسلامی است . اگر کشوری احساس نیاز نکند ، علاقه ای نیز به همکاری تمدنی نخواهد داشت. همچنین، اگر کشوری کالایی نداشته باشد که نیاز کشور طالب را برطرف کند، طبیعی است تمایلی به کشور مطلوب نشان نخواهد داد.از این رو ، کشورهای اسلامی برای گام برداشتن در حوزه تمدن مشترک باید تلاش کنند با توسعه فناوری های نوین و اقتصاد پویا برای یکدیگر جاذبه های قابل قبولی ایجاد کنند.
- وجود درد ، آرمان و خواسته مشترک نیز از پیش نیازهای همکاری کشورها در زمینه تمدن نوین اسلامی است.چنانچه ، آرمان ها ، علائق ، درد ها و رنج های کشورهای اسلامی با یکدیگر تفاوت معنی داری  داشته باشد ، دلیلی برای همکاری تمدنی آنها باقی نخواهد ماند.
و اما الزامات تمدنی :
- کشورهای اسلامی زمانی می توانند از قافله تمدن نوین جهانی سبقت بگیرند که مهد علوم مختلف ، تولیدات مبتنی بر دانش،  سازندگی های روز و محفل های فکری و مهارتی  باشند.
-یکی از الزامات نوسازی تمدن اسلامی خودباوری ملت هاست.این در حالی است در این زمینه نکات چالش برانگیز زیادی وجود دارد.به طوری که در سده های اخیر ،  خودباختگی دولت های مسلمان در قبال پیشرفتهای غرب  یکی از چالش های مهم احیا تمدن اسلامی بوده است. اما به هر حال ، این بر عهده دولت های اسلامی و دانشمندان مسلمان است که در زمینه فوق تلاش کنند و چالش های به وجود آمده را برطرف کنند.آقای حبیب زمانی محجوب در مقاله ای با عنوان "نوسازی تمدن اسلامی" عقیده دارد : اعتماد و اتکا به نفس در عرصه تلاش علمی، سیاسی، اقتصـادي و فرهنگـی، ترسـیم کننـده خط و جهت اصلی است. از مهمترین لوازم نوسازی تمدن اسلامی، عوامـل روانـی است.تمدن اسلامی اگر بخواهد اوج گیرد باید به خودباوري برسد.به بیان دیگر، مسـلمانان بایـد باور کنند که توسعه یافتگی و عقب ماندگی، ذاتی نیست و می توان آن را تغییر داد و باید این کار را کرد. با نگاهی به تاریخ و تمدن درخشان گذشته اسلام ، این امر روشن می شود." ( تاریخ در آیینه پژوهش ، سال هشتم،شماره اول، پياپي بيست و نهم، بهار۱۳۹۰) 
- برقراری همگرایی فعال و سازنده در میان آنها ضروری است. ازجمله آنکه رفت وآمد بدون ویزا یا با روادید رایگان برای همه شهروندان یا حداقل برای گروه های هدف به ویژه صاحبان اندیشه ، علم ، فرهنگ و هنر آزاد باشد.زبان وادبیات کشورهای تمدنی اثرگذار در دانشگاه ها و مدارس آنها تدریس شود، دانشگاه های کشورهای مسلمان به توسعه پردیس های  فراسرزمینی خود شتاب  بخشند ، دولت های مسلمان اختلافات خود را با گفتگو و بدون توسل به هرگونه ستیز ، کاربرد سخت افزارهای نظامی ، جاسوسی و رقابت منفی حل و فصل کنند و میان دستگاه های امینتی ، نظامی و انتظامی آنها همکاری گسترده ای برقرار شود.
- برای برقراری تمدن نوین اسلامی اقتضا می کند اصحاب  رسانه ، فرهنگ ، هنر و مجامع علمی و فکری کشورهای اسلامی بتوانند بایکدیگر همکاری تعاملی تنگاتنگی داشته باشند.
- دولت های اسلامی درسایه همیاری ، مودت و دوستی می توانند معضل بیکاری جوانان را به حداقل برسانند، کسب و تجارت آزاد و فعالیت های  مراکز مختلف تجاری و شغلی میان سرمایه داران و صاحبان حرف و کسب را رونق بدهند.
- تبادل همکاری میان نهاد های حقوقی کشورهای مسلمان به گسترش تمدن نوین اسلامی کمک خواهد کرد. گره گشایی از مشکلات حقوقی و قضایی کشورهای اسلامی اقتضا می کند که آنها به فکر ایجاد نهادهای حقوقی مشترک برای برطرف کردن تنگناها ، موانع، اختلافات و درگیری ها میان کشورهای مسلمان باشند.چنانچه جنگی میان دو یا چند کشورمسلمان صورت بگیرد، آنها بتوانند راه های برقراری صلح را فراهم کنند.ازدیدگاه قرآنی مطلق صلح خیر است:« الصلح خیر» (نسا، ۱۲۸)
- جا دارد مجالس کشورهای اسلامی با هدف گسترش تمدن نوین اسلامی کمیسیونی را به منظور توسعه همکاری میان خودشان تشکیل دهند.همچنین، وزارتخانه های خارجه این کشورها برنامه منظمی را برای گفتگو در زمینه چگونگی گسترش همکاری های تمدنی برقرار کنند.
- برخی تصور می کنند صالحان نیز جنگ می کنند.اما به این نکته اساسی توجه نمی کنند که جنگ ماهیتا با صلح تضاد دارد. آنچه در نظام های صالح  مشروعیت دارد ، تنها دفاع مشروع است. چرا که  رعایت مقتضیات صلح ، آرامش و امنیت بدون مشروعیت بخشی به  دفاع  صالحانه ممکن نیست.
بدیهی اعتبار عزت نفس مسلمانان در رفتار منطقی و عقلانی کردن عنصر مقاومت و دفاع آنان در برابر دشمنان است. این در حالی است یکی از علل و عوامل رکود تمدن اسلامی نیز در بی توجهی کشورهای اسلامی نسبت به امر فوق بوده است.باید تدبیری بیندیشند که به هنگام تجاوز و زورگویی یکی از آنها بردیگری با همبستگی و برنامه های قاطع و اثرگذار متجاوز را سرجای خود بنشانند.(سوره حجرات ، آیه 9)
- یکی از الزامات تحقق تمدن اسلامی تسهیل زمینه های آشنایی و بازدید شهروندان کشورهای اسلامی  از آثار و میراث تاریخی یکدیگر است. گردشگری درکنار منافع اقتصادی فراوان موجب نزدیکی و قرابت فرهنگی کشورها می شود.
-دولت ها ، اتحادیه ها و سازمان های  مردم نهاد موجود در کشورهای اسلامی برای برخورداری از تمدن پیشرو اسلامی با مقتضیات عصری به هماندیشی ، خودباوری ، عزت و اعتماد متقابل نیازدارند. بدون همراهی کشورهای مسلمان رسیدن به تمدن توحیدی صالح بعید می نماید. با این دیدگاه ،  مرتبه جهانی کشورهای اسلامی باید به قدری بالا باشد تا بتوان از آنها به عنوان برخوردار از تمدن منور و صالح یاد کرد که شوربختانه وضعیت کنونی بسیاری از کشورهای مسلمان نشان می دهد فاصله زیادی تا رسیدن به این الزامات دارند.
نقش دین در تمدن سازی ؛
خوشبختانه، همه جوامع مسلمان به خدای واحد ، معاد، انبیا الهی به ویژه حضرت محمد(ص) ، آخرت و  قرآن کریم اعتقاد دارند. جوامع اسلامی به واسطه این گوهرهای گرانبهای متحدساز می توانند زمینه های اشتراک خود را گسترش دهند و به شکوفایی فرهنگ و تمدن بالنده اسلامی نایل آیند. طبیعی است تفرقه ها و اختلافات شیطانی آنها را از بهره مندی از این همه گوهرهای عظیم  محروم می سازد.جهل و تعصب تصاویر ذهنی مسلمانان را مخدوش و آنها را نسبت به یکدیگر بدبین می کند. وجود مذاهب مختلف همانند فرهنگ ها و قومیت های گوناگون می تواند نقطه قوت آنها باشند.پذیرش تکثر دینی و مذهبی نشانه تفرقه نیست.بلکه تمدن اسلامی با پذیرش و احترام به این تکثرات به نقطه بالنده می رسد.این در حالی است وجود تعصبات ملي و محلی که با تسامح و آزادی بیان ، نشر و هنرنمایی مخالف باشد ، می تواند آثار ایجابی و همگرایانه تکثر را به ضد خود تبدیل کند. 
چند نکته : 
۱.یکی از اقدامات خوبی که در دوره دهه های اخیر دیده می شود ، تدوین دائره المعارف های بزرگ اسلامی است که نقش زیادی در معرفی شخصیت های موثر ، آثار و ارزش های حاکم بر تمدن اسلامی دارند.خوشبختانه ، دو کشور جمهوری اسلامی ایران و ترکیه که هر دو نیز از طالبان احیا تمدن اسلامی هستند ، در این زمینه خوب درخشیده اند.برای اطلاعات بیشتر درباره وضعیت دائره المعارف های اسلامی در کشور های مختلف به کتاب تمدن اسلامی نوشته آپتین خان باغی ، سید حسام الدین آل یاسین ، عباس احمد وند ، نگار داوری اردکانی و محمد عباسی ، نشر خاموش مراجعه شود.
۲. در قوانین اساسی برخی از کشورهای اسلامی به مذهب رسمی کشور تاکید شده است.به طوری که در اصل  قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مقرر می دارد : " دین رسمی ایران، اسلام و مذهب جعفری اثنی‏‌عشری است و این اصل الی‏ الابد غیرقابل تغییر است و مذاهب دیگر اسلامی اعم از حنفی، شافعی، مالكی، حنبلی و زیدی دارای احترام كامل می‏باشند و پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی، طبق فقه خودشان آزادند و در تعلیم و تربیت دینی و احوال شخصیه (ازدواج، طلاق، ارث و وصیت) و دعاوی مربوط به آن در دادگاه‏ها رسمیت دارند و در هر منطقه‏‌ای كه پیروان هر یك از این مذاهب اكثریت داشته باشند، مقررات محلی در حدود اختیارات شورا‏ها بر طبق آن مذهب خواهد بود، با حفظ حقوق پیروان سایر مذاهب."
 وجود مذهب رسمی نباید منجر به تحدید تمدن اسلامی و نادیده گرفته شدن حقوق شهروندی پیروان سایر مذاهب اسلامی گردد. چنانچه در زمینه فوق اندکی غفلت شود ، محدودیت های مذکور می توانند موضوع گسترش تمدن اسلامی را به چالش بکشند. بدیهی است با  اختصاص امتیازات انحصاری و غالب به پیروان یک مذهب امر رشد و شکوفایی ظرفیت ها و استعداد های اقلیت های مسلمان با معضل جدی مواجه می سازد.
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ضمن تاکید بر تشیع به عنوان مذهب رسمی کشور ، بر حقوق اقليت های مذهبی دیگر نیز تصریح کرده است.اما عملا جایگاه ضعیف مذاهب اسلامی در حاکمیت به تقریب مذاهب اسلامی که مقدمه ای بر گسترش تمدن نوین اسلامی است،  منجر نمی شود.  
فرهنگ : نقش محوری در تمدن اسلامی 
برای اینکه تمدن بزرگ اسلامی به شکوفایی برسد ، باید میان فرهنگ های موجود در کشورهای اسلامی مراودات و تعاملات مشترکی برقرار شود. آنها درکنار توسعه علم و اندیشه به همکاری های فرهنگی نیز احتیاج دارند.چرا که تعاملات فرهنگی به همگرایی تمدنی کشورها کمک شایانی می کند. قرابت و تمایز میان تمدن ها متاثر از فرهنگ های حاکم بر آنهاست . بنابراین، فرهنگ نقش بسیار سازنده و حیاتی در تمدن سازی دارد. وجود همکاری های فرهنگی و تلاش برای شکوفایی توانمندی ها و بنیادهای فرهنگی، هنری، رسانه ای و...  به شکوفایی تمدنی آن سرعت می بخشد.همچنین ، غرور اسلامی که یک امر فرهنگی است ، چنانچه با اخلاق ، خردمندی و همگرایی همراه باشد، در بالندگی تمدنی ملل مسلمان تاثیر قابل توجهی خواهد داشت.از دیدگاه برخی از اندیشمندان اسلامی ؛ ازجمله دکتر سید حسین نصر فرهنگ با تمدن متفاوت است.یک کشور نمی تواند صاحب تمدن باشد. بلکه می توان درباره فرهنگ آن سخن به میان آورد.او دراین خصوص می گوید :  « درمورد تمدن اسلامی ، شما نمی توانید بگویید تمدن تونسی ، تمدن ایرانی ، تمدن مصری .بلکه هریک فرهنگ اند.درمورد تمدن غرب ، تمدن فرانسه و آمریکا نداریم ؛ فرهنگ فرانسه و آمریکا داریم.(سید حسین نصر ، اسلام ، مذهب ، تاریخ و تمدن ، ترجیمه عباس گیلوری ، ص ، 66).
 تمدن و مردم سالاری ؛
وجود دموکراسی به فراخی ، گفتگو و تبادل آزاد اطلاعات میان شهروندان کمک می کند.همچنین، در جوامع دموکراتیک به خاطر وجود فضای باز و تعاملات مدنی میزان خلاقیت ها ، انگیزه ها ، اندیشه ها و نوآوری ها بیشتر از جوامع بسته می شود. بدیهی است، جوامع معاصر ، بدون وجود مردم سالاری بی انگیزه ، منزوی ، تنبل ، پژمرده و ناراضی می شوند و نمی توانند شالوده تمدن نوین را پی ریزی کنند.در واقع ، نظام های مستبد و خودخواه مانع  تمدن‌سازی هستند.آنکه از لاک خودکامگی و خودبینی خارج نشده، چگونه می تواند به فکر دیدن دیگر اعضای جامعه باشد. مردم سالاری به ظهور و بروز استعدادها و شکوفایی آنها کمک شایانی می کند.ازاین رو، در تمدن اسلامی باید برای برقراری مردم سالاری میان کشورهای مسلمان برنامه ریزی کرد.
امروزه خیلی از کشورهای اسلامی نظام جمهوریت را در قانون اساسی خود پذیرفته  اند. اما نمی دانند بدون وجود مردم سالاری و احترام به حقوق شهروندی نمی توان از مزایای جمهوریت بهره مند شد. این درحالی است تمدن صالحان پیوند مبارکی با مردم سالاری دارد.خداوند متعال از رسول گرامی می خواهد با پیروان خود به نرمی رفتار کند، با آنان مشورت کند، اگر خطایی ازآنان سر زد ، ازآنها چشم پوشی و طلب مغفرت کند . درعین حال ، باعزم قاطع و توکل بر خداوند برنامه های خود را پیش ببرد: « فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین » (آل عمران ، ۱۵۹)
بنابر این ، کشورهای اسلامی برای تمدن سازی نوین نیازدارند الگوهای اسلامی درباره مردم سالاری را میان خود عملیاتی کنند و یکدیگر را برای داشتن رفتار حقوق مدار تشویق کنند. آنها حتی می توانند همه ساله جوایزی را برای نویسندگان ، اندیشمندان ، هنرمندان و رسانه های فعال درحوزه مردم سالاری اختصاص دهند که به شکوفایی تمدن جدید تسریع بخشند.
تمدن اسلامی و عمران و آبادی ؛ 
از دیدگاه جرجی زیدان  ، برای بحث درباره تمدن یک ملت باید از وسعت سرزمین ، عظمت ، ثروت، دارایی ، فرهنگ و نتایج ثروت آن ملت گفتگو کرد و  تاریخ علم ، ادب ،  صنعت و لوازم آن مانند کتابخانه ها ، آموزشگاه ها ، اجتماعات ، آسایش عمومی و مقامات دولتی را مورد بررسی قرار داد (تاریخ تمدن اسلام ، جرجی زیدان ، ترجمه علی جواهر کلام ، ص ۲۳)
اما به نظر می رسد شکوفایی یک امر چند وجهی است و شامل امور گوناگونی می شود .به طوری که  در زمینه بسیاری از عرصه های زندگی اجتماعی ظهور و بروز دارد. در بحث از تمدن اسلامی نیز  نمی توان صرفا  به بررسی وسعت جغرافیایی  یک کشور  بسنده کرد بلکه مقولات مورد اشاره ،باید در سطح حداقل یک منطقه جغرافیانی مبنای مطالعه و بررسی قرار گیرد.
به هر حال  ، یکی از نشانه های شکوفایی یک منطقه ، عمران وآبادی آن است.امروزه ، عمران وآبادی صرفا در توسعه راه و ساختمان ، فرودگاه ، بندر ، پارک ، بیمارستان و دانشگاه ، کتابخانه و مانند آنها خلاصه نمی شود  بلکه باید در علوم دانش بنیان و نوآوری ها نیز خودنمایی کند. همچنین، با سرمایه گذاری نوین در حوزه های آب و برق و توسعه الکترونیک و هوش مصنوعی وتلاش برای صرفه جویی های کلان در حوزه های مذکور می توان به گسترش تمدن نوین کمک کرد.یکی از مزیت های پیشرفت های الکترونیکی این است که به راحتی می توان با دولتها ، نهاد ها ، دانشمندان ، سرمایه گذاران، تجار و صاحبان اندیشه های نو ارتباط برقرار کرد و ازظرفیت ها و استعداد های آنها درجهت توسعه  تمدنی بهره گرفت.
بنابراین ، کشورهای مسلمان برای سرعت بخشی به تمدن اسلامی معاصر نیاز دارند که در تمامی عرصه های نوین علمی با یکدیگر همکاری داشته باشند.این درحالی است باید بکوشند  امر عمران ، آبادی و توسعه همه جانبه  را درجهت خدمت به جوامع اسلامی بلکه کل بشریت قرار دهند تا به سرنوشت تمدن های مفقود گرفتار نشوند. ازاین رو، باید توجه داشت که داشتن نگاه سودجویانه ، خود بینی و برتری جویی محض از آفات توسعه تمدنی است که شوربختانه دامن بسیاری از کشورهای جهان را فرا گرفته است.این نوع فرهنگ و تمدن خود شیفته با تمدن صالحان قرآنی سنخیتی ندارد. چرا که دراین تمدن باید به برقراری عدالت ، صلح و خیرخواهی برای کل بشریت  زمینه سازی و برای برخورداری همه خلایق به ویژه مردمان کشورهای اسلامی از پیشرفت ها و شکوفایی ها تلاش کرد، تابتوان برای تحقق سازنده آن دل بست.
سخن آخر :
 برقراری روابط تمدنی میان کشورهای اسلامی براساس ارزش های اسلامی ومقتضیات زمان در درازمدت ممکن است.اما باید  باید شروط و تعهدات حداقلی باشند که مورد پذیرش اکثر آنها باشد، و آنگاه برای تحقق آنها کوشید.از این رو، پیشنهاد می شود اعلامیه ای چند بندی خطاب به کشورهای اسلامی تنظیم شود که مقبولیت همه کشورهای اسلامی را درپی داشته باشد .بدیهی است ابتدا باید اعلامیه یا بیانیه مذکور به مجالس کشورهای مسلمان ارائه شود که از سوی آنها به تصویب  برسد و آنگاه برای تحقق  مفاد آنها از دولت ها و نهاد های دینی و مدنی کمک لازم گرفته شود.
همچنین ، پیشنهاد می شود ماده یا مواد مشخصی در زمینه ایجاد دبیرخانه دائمی تمدن اسلامی در اعلامیه مذکور گنجانده شود که کشورهای مسلمان از طریق دبیرخانه مذکور اقدامات تمدنی مشترک خود را دنبال کنند.
درجمهوری اسلامی ایران ،  سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی  می تواند به نمایندگی از سه وزارتخانه امور خارجه ، فرهنگ و ارشاد اسلامی و میراث فرهنگی ، گردشگری و صنایع دستی  به عنوان رابط دبیرخانه دائمی مذکور پیشنهاد گردد که باید در هیات دولت ، مجلس یا شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز به تصویب برسد. بدیهی است بدون طی کردن این مراحل و الزامات ، سازمان فرهنگ نمی تواند پیشرفت و تبلور آنچنانی در زمینه تمدن سازی نوین اسلامی در میان ملل دیگر جهان اسلام داشته باشد.
علی حکیم پور 
 
منافع 

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

اعلامیه جهانی حقوق بشر ؛ شرح و تطبیق آن با موازین اسلامی و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

قرآن کریم ، چراغ فروزان اندیشه اسلامی: بررسی رهنمودها

بررسی انتقادی برخی ازابیات ونکته های ظریف ادبی شاعران ایرانی